يکشنبه 7 آذر 1389-9:59
عمل گرا، تحول خواه و طرفدار رفاه مردم
خیلی از مدیران نیز که اغلب خود را از دوستان مرحوم کردان می دانند سعی دارند از روش مدیریتی وی تاسی کنند،ولی بعضی از این مدعیان گاهی بدشان نمی آید که هم به نعل و هم به میخ بزنند.(يادداشتي از محمد سعيدي،روزنامه نگار-ساري)
تنها یک فرصت اندک سه ماهه کافی بود تا یک وزارتخانه عریض و طویل، پرمسوولیت و حساس به توانایی های شگرف مردی پی ببرد که تقریبا تمام سال های پس از پیروزی انقلاب را در عرصه های مهم و کلان مدیریتی، پرکار و موثر ظاهر شده بود.
سال ها ممارست توام با تلاشی عاشقانه در جهت خدمت به مردم و سربلندی ایران اسلامی از او مدیری ساخته بود توانمند و مردمی که حتی به دست نیافتنی ترین زوایای فن مدیریت نیز احاطه پیدا کرده بود، در حالی که بسیاری از مدیران در فرصتی چندین و چند برابر هم نمی توانند حوزه عملکردی خویش را سامان دهند.
صحبت از مرحوم حاج علی کردان است. کسی که رفیق و رقیب و موافق و مخالف در توانمندی های منحصر به فرد مدیریتی او تردید ندارد و به همین دلیل نگارنده مطمئن است اگر در خصوص سجایا و هنر مدیریت و تفکرات مثبت آن مرحوم سخن بگوید متهم به مدیحه گویی و شعارپردازی نمی شود؛هر چند کسی مثل کردان با کارنامه ای سرشار از عملکرد ماندگار بی نیاز از هر گونه تعریف و تمجید است.
اما آنچه مسلم است در کنار ویژگی های متعددی که می توان برای آن عنصر خدوم برشمرد، چند ویژگی دارای برجستگی چشمگیرتری است، نظیر ولایت پذیری، تقوای سیاسی و مردم داری.
بدین ترتیب شخصیت کردانی که به عنوان یک فرماندار در سال های اولیه انقلاب در ذهن داشتیم با کردانی که به سمت قائم مقام وزیر و متعاقب آن به مقام وزارت ارتقا پیدا کرده بود، کمترین تفاوتی نکرد و او در هیچ شرایطی مردمش، همشهریانش و دوستانش را فراموش نکرد؛همان گونه که از اندیشه ی انقلاب و اصولی که به آن اعتقاد داشت هرگز عدول ننمود.
کردان چنانکه خود در کتاب فرهنگ و توسعه نگاشته است، به راستی معتقد بود که انقلاب اسلامی ما یک انقلاب مردمی بوده و با یاری و همراهی همه مردم و البته تحت هدایت و رهبری حضرت امام (ره) به ثمر نشست و لذا این مردم استحقاق دریافت بیشترین و بهترین خدمات را دارند...
این باور قلبی در طول سالهای طولانی مدیریت و مسوولیت همواره (و بدون حتی کمترین وقفه) در منش و رفتار اجتماعی و مدیریتی مرحوم کردان متجلی بود.
با مروری بر کارنامه او در سال های تصدی در نهادهای انقلابی، در سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی، در سازمان آموزش فنی و حرفه ای، در وزارت نفت و سرانجام در مدت کوتاه حضور در راس وزارت کشور، این نکته را به روشنی در می یابیم که کردان مدیری عمل گرا و تحول خواه و طرفدار امنیت و رفاه مردم و سرعت بخشیدن به روند توسعه و آبادانی ایران عزیز اسلامی بود و خود از طریق مدیریت راهبردی و تنظیم خروجی برنامه ها و سیاست ها با نیازهای روز و مطالبات مردم، در جهت تحقق اهدف فوق در سازمان تحت مدیریت خود بیشترین مساعی را به کار می بست که البته نتیجه در اکثر قریب به اتفاق موارد (نظیر ایجاد مراکز مجهز فنی و حرفه ای در چند شهر مازندران) شگفتی آور بود.
او با ذهن جستجو گر و هوشمندی خاص خود دریافته بود که دشمنان با مایوس شدن از اهرم های نظامی و سیاسی و با وقوف بر ماهیت فرهنگی انقلاب، با حربه هایی چون قداست زدایی، حذف آرمان ها، ایجاد تردید در اصولگرایی، کمی پذیری و کیفی گریزی، توسعه انگاری و عدالت گریزی و پرورش فکر لودگی به میدان آمده اند به همین جهت پیوسته سعی می کرد در حوزه ی مسوولیت خود در جهت خنثی سازی مقاصد شوم دشمنان حرکت کند و این چنین بود که کردان حتی یک پروژه ی عمرانی را نیز طوری برنامه ریزی و مدیریت می کرد که به وضوح می شد مظاهر آرمان خواهی، عدالت محوری، اصولگرایی و کیفی پذیری را در آن ملاحظه کرد.
با این حساب می توان حدس زد که تفکرات و نوع مدیریت کردان در حوزه های فرهنگی و سیاسی چه جهت گیری موثری در راستای حفظ آرمان های انقلاب داشته است چنان که حضور او در رسانه ی ملی منشاء خدمات فراوان گردیده و با خلاقیت های وی و همکارانش، حرکت های نوین و تحولات شگرفی را در سازمان مزبور شاهد بوده ایم.
به عقیده ی کردان توسعه منهای عدالت حتما منجر به نابودی جامعه می شود. او می گفت ایجاد انگاره ی توسعه در جامعه و حذف پدیده ی عدالت همان چیزی است که دشمنان ما آن را دنبال می کنند و بالاتر از آن باید گفت چنین رویکردی از مختصات تهاجم فرهنگی غرب است و لذا اگر مدیران ما با عملکرد ضعیف تنها سرابی از توسعه به نمایش بگذارند که تهی از عناصری چون عدالت و کیفیت و پایداری باشد در واقع آب به آسیاب دشمن ریخته اند.
در باور کردان توسعه ی متوازن مختص ایران اسلامی است و باید با هنر مدیریت به آن تداوم بخشید. او البته تحقق این هدف را مستلزم وحدت و یگانگی می دانست و تاکید داشت که وحدت و یگانگی عین از خود گذشتگی است. به همین دلیل شاهد بودیم که او در هر سمتی که قرار گرفت، تلاش بی وقفه و ایثارگرانه ای در به بارنشستن برنامه ها در کوتاه ترین زمان ممکن داشت چنانکه در وزارت کشور در همان مدت کوتاه، اقدامات وزیر برای افزایش انگیزه و توان نیروی انسانی، تا پایین ترین و فرعی ترین رده ی این وزارتخانه تسری پیدا کرد و همه ی کارکنان آن را حس کردند و این بازدهی مثبت که عامل انگیزش خوبی برای افزایش کارآمدی و تقویت روحیه و وحدت و تعامل بود حاصل نشد مگر با سخت کوشی، ابتکار مدیریتی و از خود گذشتگی که همواره از ویژگی های کردان بود.
در مرام کردان می شد به این نکته پی برد که اگر قرار است ناکارآمدی شماری از مدیران به حساب نظام و انقلاب گذاشته شود، چرا مدیران به عنوان کارگزاران جامعه اسلامی و متنعم از برکات انقلاب، همت نکنند و از خودگذشتگی به خرج ندهند تا براثر تلاش آنها، آنچه به حساب نظام گذاشته می شود چیزی جز تحول، توسعه و پیشرفت نباشد؟
در تفکر کردان اصول دیگری هم قابل احصاء می باشد که جامعه به شدت نیازمند آنهاست مثل جوان گرایی. در مورد جوانان و لزوم توجه به نیازها و مطالبات آنان، شعارهای پرطمطراقی داده شده و می شود اما کردان آنچه در این زمینه اعتقاد داشت و به زبان می آورد، یک شعار نبود بلکه عملا ثابت کرد که به عنوان یک مدیر به توانایی ها، استعدادها و شایستگی های جوانان اعتقاد دارد به عنوان یک اندیشمند، نیازهای این قشر را می شناسد، به بایدها و نبایدهای این حوزه اشراف داشته و حتی برای آن برنامه دارد.
شاهد این مدعا بکارگیری مدیران جوان در حوزه مسوولیت خود و اقدامات عملی برای ایجاد زیرساخت های لازم با هدف ماندگار کردن تفکر جوان گرایی از طریق میدان دادن به جوانان، آموزش آنان، کارآفرینی برای آنها و قس علی هذا.....
به عنوان نکته ی پایانی از میان گستره ی وسیع اندیشه های مدیریتی کردان ترجیح می دهم رویکرد او در مورد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و ارتباط آن با مقوله ی مهم مدیریت را بازگو کنم.
در اندیشه ی کردان، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دارای ظرفیت های فراوان مادی، معنوی و مدیریتی است و این ظرفیت ها آنقدر بالاست که برای ایجاد جامعه ای برخوردار از فضایل انسانی کفایت می کند مشروط بر اینکه از این ظرفیت ها به درستی استفاده شود و البته او مثل همه ی باورهای دیگرش در این زمینه هم سعی داشت ظرفیت های قانونی و امکانات موجود را در حوزه مسوولیت خود به نفع جامعه و مردم مدیریت کند.
مرحوم کردان می گفت قانون اساسی به عنوان سند مقدس و ارزشمند و به عنوان میثاق ملی مبین این است که همه ابزارها و لوازم اصلی ایجاد یک مدینه ی فاضله ی اسلامی در آن منظور شده است و تردیدی نیست که اهداف مندرج در آن در صورت احساس مسوولیت بیشتر کارگزاران حکومتی و مشارکتی فعال و موثر آحاد ملت که همانا آرزوی امام امت (ره) و مقام معظم رهبری است، تا حدود زیادی محقق می گردد و البته مشارکت گسترده مردم نیز منوط به رفتار و عملکرد مدیران است. بنابراین قانون اساسی ما سعادت آفرین است زیرا براساس اصول مسلم و خدشه ناپذیر دین مبین اسلام و سنت نبوی و سیره ی علوی تدوین یافته است....
تا اینجا به برخی از ویژگی های مدیریتی مرحوم کردان، مدیر فقید مازندرانی که الحق از مفاخر مدیریتی استان در سطح کشور بوده، اشاره کردیم اما حیف مان آمد به این نکته نپردازیم که همان گونه که حافظه ی عمومی اقدامات ماندگار آن مرحوم را فراموش نکرده و نخواهد کرد، خیلی از مدیران نیز که اغلب خود را از دوستان کردان می دانند سعی دارند از روش و سیره ی مدیریتی وی تاسی کنند.
البته در موثر بودن این شیوه ی مدیریتی و صواب بودن ترویج و پیاده سازی آن تردیدی نیست لیکن حقیقت آن است که برخی از همین مدعیان راه را بیراهه رفته اند.
همانطور که گفتیم کردان هیچگاه و در هیچ مقامی، مردمی را که از میان آنها برخاسته بود فراموش نکرد اما مدیران مورد نظر به محض دستیابی به رده های بالاتر مدیریتی حتی دوستان خود را به بوته ی نسیان سپرده اند.
کردان هرگز –حتی در دوران حاکمیت اصلاح طلبان- از اصولی که به آن معتقد بود از جمله ولایتمداری و پایبندی به اصول انقلاب، عدول نکرد، ولی بعضی از این دوستان مدعی گاهی بدشان نمی آید که هم به نعل و هم به میخ بزنند.
شخصیت مدیریتی کردان دارای استقلال معناداری بود و به همین جهت یک نوع پیشتازی و در دست داشتن ابتکار عمل همواره در سیستم مدیریت سازمان تحت مسوولیت وی مشهور بود، لیکن افراد مورد اشاره نه تنها از کارآمدی و توان مدیریتی کردان برخوردار نیستند بلکه ساختار شخصیت مدیریتی آنان فاقد عناصر راهبردی و برنامه محوری است و لذا آن درخشش و تمایزی که در مدیریت مرحوم کردان دیده می شد، در اینها دیده نمی شود.
به هرحال موارد عدیده ای را در این رابطه می توان برشمرد اما به همین مقدار بسنده کرده متذکر می شویم زنده نگهداشتن نام مدیران خدوم همچون کردان به عنوان یک وظیفه انسانی و اخلاقی امری بایسته و پیروی از منش این قبیل مدیران مستلزم اراده ای قوی، عزمی استوار و ایمانی مستحکم است.
امید که اگر مدیری سعی دارد چنین روشی را دنبال کند، انگیزه اش مقاصد شخصی نباشد که راه به جایی نمی برد بلکه باید در پی اهداف متعالی تر، همچون تحقق آرمان های انقلاب باشد تا ماندگار شود.