دوشنبه 8 فروردين 1390-15:41

اگر ديگران راه مي روند،ما بايد بدويم

...متاسفانه در ادبیات رسمی جامعه ما ، فقر نه تنها به عنوان یک عامل منفی و بازدارنده مطرح نشده ، بلکه يك "افتخار" نیز عنوان شده و فلان مسئول ،برای این که بگوید چقدر انسان شریفی است در مصاحبه هایش می گوید که هنوز مستاجرم و پسرم بیکار است.(يادداشتي از:محمد علي خدادادي،معاون برنامه ريزي تعاون استان مازندران )


رهبر معظم انقلاب اسلامي در ابتداي سال 90 با آينده‌نگري، موقعيت‌سنجي و بصيرت خود، پادزهري مهلك و كاري در مقابل نقشه‌هاي اجانب معرفي ‌كرده اند كه بعد از كار و تلاشي مضاعف، اين بار ديگر نوبت جهادي اقتصادي براي پيشرفت و بالندگي نوين ايران اسلامي در دنيا است.

براساس کار دقیق کارشناسی و مطالعات علمی صورت گرفته، همه زمینه‌ها و شرایط برای ایجاد یک جهش بزرگ اقتصادی در کشور فراهم شده و در واقع فرمان مقام معظم رهبري فرمان پرواز به اوج و فراز بيشتراست.

افزایش تولید ناخالص داخلی، افزایش رفاه و درآمد اجتماعی، امنیت اقتصادی، کاهش فقر، افزایش اشتغال و رفع بیکاری از مهم‌ترین شاخص‌های اقتصاد ي هستند که انتظار می‌رود با جهاد اقتصادی ارتقا یابند.

 اگر چه دولت باید برای ارتقای فضای کسب و کار بسترسازی کند و شاخص‌های ده‌گانه اقتصاد در مسائل گمرک، بیمه، بانک، سرمایه و سایر بخش‌ها را بهبود بخشد، برخی افراد به اشتباه جهاد اقتصادی را فقط از دولت انتظار دارند، در حالی که دیدگاه رهبری در ابلاغ سیاست‌های کلی اصل 44 این است که این امور توسط بخش خصوصی در کشور صورت گیرد و سه قوه کشور فقط زمینه‌ساز و جاده‌ صاف‌کن برای فعالیت بخش خصوصی باشد.

 مفهوم جهاد اقتصادی و خصوصاً كلمه‌ی جهاد یك تعبیر استعاره‌گونه و دارای معانی و دلالت‌های خاصی است.

 كلمه‌ی جهاد معمولاً به نوعی تلاش مقدس اطلاق می‌شود و یكی از كلماتی است كه در گفتمان دینی ما معنا پیدا می‌كند و همیشه صبغه‌ی تقدس را در درون خودش دارد.

 وقتي صحبت از يك جهاد اقتصادي ميشود اجراي اين مهم مقتضیاتي دارد كه بخشي از مولفه هاي آن مي تواند بشرح ذيل باشد:

1- آموزش نیروها گام اساسي است، یعنی بدنه‌ی آموزش و پرورش و دانشگاه‌های كشور و در نهایت رسانه‌ها و به‌طور مشخص رسانه‌ی ملی، باید حركتی جهادی داشته باشند و یك برنامه‌ی مدون در جهت آموزش نیروهای كشور نسبت به مقتضیات یك جهاد اقتصادی ارائه و اجرا كنند.

2- شناسائي فرصت ها و چالشها مولفه دومی است كه اقتصاد ایران در عرصه‌های مختلف كشاورزی، صنعتی، خدماتی، معدنی و... باید لحاظ كند. ما باید دقیقاً رصد كنیم كه تحولات جهانی در اثر چیست و به چه مسیری سوق پیدا می‌كند؟ ما باید افق بیست سال آینده‌ی اقتصاد دنیا را و همچنین مزیت‌های نسبی كشور خودمان را رصد كنیم و بشناسیم.

 3- فرهنگ سازي ، برنامه ريزي و تلاش در جهت اجراي بهينه آن قطعاً از ديگر مؤلفه هاي يك جهاد اقتصادي هستند.

 هر چند حکومتداری وجوه مختلفی از اقتصاد و سیاست و هنر و اجتماع و روابط بین الملل را در بر دارد ، تردیدی نیست جامعه ای که پای اقتصادش بلنگد ، فقط از منظر اقتصادی عقب نخواهد بود بلکه در سایر حوزه های به هم پیوسته اش نیز لنگ خواهد زد و به سرمقصد نخواهد رسید.

 به عنوان مثال، اگر از آمریکای امروز، اقتصادش را منها کنیم، نه پنتاگونی برایش باقی خواهد ماند تا در جهان قدرت نمایی کند، نه ناسایی خواهد داشت تا علم برترش را به رخ بکشد و نه حتی هالیوودی که سیطره فرهنگی ایالات متحده را در دنیا پیگیری کند.

حتی در عرصه دین نیز اهمیت اقتصاد تا بدان اندازه است که بزرگان دین فرموده اند"کادالفقر ان یکون کفرا" (کم مانده است که فقر به کفر تبدیل شود) و "اذا دخل الفقر من باب خرج الایمان من باب آخر"(هرگاه فقر از دری وارد شود ایمان از در دیگر خارج می شود).

متاسفانه در ادبیات رسمی جامعه ما ، فقر نه تنها به عنوان یک عامل منفی و بازدارنده مطرح نشده ، بلکه يك "افتخار" نیز عنوان شده و فلان مسئول ، برای این که بگوید چقدر انسان شریف ، مردمی و متدینی است در مصاحبه هایش می گوید که" هنوز مستاجرم و پسرم بیکار است.

 ما ناگزیر از توسعه اقتصادی هستیم، با این حال از آنجا که در عرصه اقتصاد، سال ها از قافله کشورهای پیشرفته اقتصادی عقب هستيم ، رسیدن به حد مطلوب ، با عملکردهای معمول اقتصادی میسر نیست بلکه اگر دیگران در مسیر توسعه اقتصادی ، "می روند" ما باید "بدویم" و چاره ای هم جز این نداریم. این دویدن ، همان "جهاد اقتصادی" است.