شنبه 13 فروردين 1390-23:53

دايه هاي مهربان تر از مادر

...در این میان عده ای نیز فکر می کردند گوی سبقت را باید از دیگری بربایند و یک بیانیه يا نوشته حتی چند سطري هم که شده بايد عليه سريال "پايتخت"صادر کنند تا خدای نکرده فرهنگ مازندران و مازندرانی خدشه دار نشود!(يادداشتي از عاطفه خیرخواه،روزنامه نگار)


 نوروز امسال شبکه یک سیمای جمهوری اسلامی ایران، سریال پایتخت را در فهرست پخش برنامه های نوروزی خود داشت که آخرین قسمتش را شب 13 فروردين به تماشا نشستیم.

اين مجموعه طنز با واکنش های بسیاری در استان مازندران روبه رو شد، از شخص دوم استان – معاون سیاسی امنیتی استانداری مازندران- گرفته تا دو-سه نماينده و چند امام جمعه و برخی که می گویند استاد دانشگاه اند وعضو هیات علمی،نيز بعضی انجمن های دانشجویی و ...

اين ها هر یک به نوعی مراتب اعتراض خود را به این سریال اعلام داشتند و ساخت و پخش سريال پايتخت را توهین به مازندرانی ها برشمردند و با استفاده از واژه هايي که بهتر است نامش را کلمات حساسیت برانگیز بگذارم بر سیر داغ و پیاز داغ آن افزودند.

 در این میان عده ای نیز فکر می کردند گوی سبقت را باید از دیگری بربایند و یک بیانیه يا نوشته حتی چند سطري هم که شده بايد صادر کنند تا خدای نکرده فرهنگ مازندران و مازندرانی خدشه دار نشود!

به احتمال اعتراض کنندگان به سال های نه چندان دور مروری نداشتند که این گونه دست به اعتراض زدند؟! سال های اولیه دهه 80 خاطرتان هست؟ فیلم گارفیلد وقتی به زبان محلی مازندرانی دوبله شد چه میزان طرفدار را به خود جذب کرده بود؟

دوبله گارفیلد و پس از آن فیلم های هندی و ... که دوبله ای طنز بر آن گذاشته بودند و کلمات مضحک و اصطلاحات خنده آوری که فقط برای سرگرمی بینندگان از شبکه طبرستان پخش می شد و اتفاقا آن برنامه ها از اقبال عمومی خوبی نیز برخوردار بود.

 از معترضان این سوال را دارم آن روزها شما به چه می خندیدید؟ به هنر دوبله محلی یا کلمات و اصطلاحاتی که به لحن محلی بیان می شد و مایه سرگرمی تان شده بود؟

 از آن سریال ها بگذریم، انیمیشن های سیا ساکتی و ... را که دیگر به خاطر دارید؟ باید خوب به خاطر داشته باشید چراکه وقتی آن انیمیشن ها به زبان مازندرانی دوبله شد سی دی هایش دست به دست و خانه به خانه می گشت و برخی اصطلاحاتش ورد زبان کوچک و بزرگ شده بود.

 از آن دوبله ها هیچ چیز عاید بینندگان نمی شد،جز خنده های مضحک به زبان خودمان! خودمان به خودمان می خندیدیم! آن روزها چرا صدای کسی بلند نمی شد؟ چرا دلسوزان فرهنگی استان آن روز قلم و کاغذ به دست نگرفته و پشت تریبون های شان سخنرانی ها نکردند؟

حال که سریالی با محوریت مردم خونگرم و مهمان نواز مازندران ساخته شده که موسیقی مازندران را با تمام غنا و پیشینه ای که دارد به نمایش می گذارد، باید هیاهوی بسیار راه بیندازیم و قضاوتی غیرمنصفانه داشته باشیم؟!

 چرا به ویژگی های برجسته اخلاقی این خانواده توجه نمی کنیم؟ آیا همراهی و حمایت های بی شائبه پیرمرد مازنی از عروس و پسرش را نمی بینیم؟

 مردانگی و احترام به پدر را در جای جای این فیلم مشاهده کردیم که نقی چگونه حرمت پدر را نگه می داشت و برای همسر نیز به عنوان شریک زندگی احترام خاصی قائل بود، این ها ویژگی های بارز و قابل پردازش نبود و باید تنها به نوع حرف زدن ها اکتفا کرد؟

 همبستگی یک خانواده مازنی در شهر غربت درحالی که اسیر چنگال رفتارهای ناجوانمردانه و غیرمنصفانه عده ای شهروند پایتخت شدند نباید به چشم بیاید ؟

 روحیه شاد و نشاط درونی مازنی ها در زمان بروز مشکلاتی که تماشا کردیم نمی تواند هویتی برای ما باشد که در هر شرایطی مازندرانی ها با اعتماد به نفس روحیه خود را حفظ می کنند و کانون خانواده شان را گرم نگه می دارند؟

نکند می خواهیم با خودمان رو راست نباشیم؟ بررسی هزار توی این سریال نشان می دهد عوامل ساخت آن با تحقیقات کامل و بهره گیری از مشاورانی مازندرانی به ساخت پايتخت دست زدند.

همين قسمت آخر...رها کردن سبزه در جوي روان،عشق پيران مازني به پابوسي امام رضا(ع) در پايان کار زراعي(اين جا پايان کار خانواده نقي معمولي در پايتخت)،13 را در طبيعت بدر کردن،کايري و کمک و تعاون به يکديگر در اسباب کشي و...آيا اين ها بازتاب فرهنگ و خرده فرهنگ ما مازني ها نيست؟ما براي ترويج فولکلور و فرهنگ مان چه مي خواهيم که اين سريال براي مان انجام نداده است؟

اصلا" مي خواهيد فهرست بلند بالايي از فولکلور و ادبيات محلي و باورها و خرده فرهنگ هاي ما مازندراني ها را که در سکانس به سکانس و صحنه به صحنه سريال پايتخت،از قسمت نخست تا قسمت پاياني،به آن ها اشاره شده بود، براي تان شمارش کنم؟

کمی روراست تر باشیم، چند نفر از همان معترضان کنندگان در خانه خود با فرزندان شان به زبان شیرین مازنی گفت و گو می کنند؟

چند نفر از شما مسوولان در جلسات خود به زبان مازنی صحبت می کنید که حالا این سریال را توهین به زبان مازنی می دانید؟

 وقتی پسر خردسالم در جمع تعدادی از همکاران و دوستانم ابراز کرده بود موسیقی مازندرانی دوست دارد برخی مرا مورد شماتت قرار داده بودند که چرا باید پسرم این قدر آهنگ ها و موسیقی مازندرانی را دوست داشته باشد؟

اگرچه مرا به پایتخت زدگی متهم می کنند اما به عنوان یک مازندرانی افتخار می کنم که مربی موسیقی پسرم در مهد کودک به واسطه علاقه وافر او به موسیقی محلی مازندران از من درخواست تعدادی آهنگ مازندرانی کرد تا فرزندم در کلاس های موسیقی مهدکودکش شرکت کند.

 افتخار می کنم که ملت ایران با مشاهده سریال پایتخت با موسیقی محلی استانم آشنا شدند و نسبت به ویژگی های خوب اخلاقی هم استانی هایم معرفت بیشتری یافتند.

افتخار می کنم برای دقایقی نوای ساز مازندرانی در خانه ایرانیان نواخته می شد و ايرانيان فهميدند ما مازني ها مردمي باصفا،بي پيرايه،صادق،خونگرم،مذهبي،خانواده دوست،رو راست و ...عاشق هستيم.

"پايتخت" افتخار ما مازندراني ها بود.