چهارشنبه 17 فروردين 1390-12:0
صحت خواب آقاي کارمند!
... با اینکه حدود 10 دقیقه با یکی از کارمندان مشغول صحبت و رسیدگی کارم شدم اما گویا خواب این جناب بسیار سنگین تر از این بود که صدای مان و حتی فلاش دوربین بخواهد بیدارش کند!(يادداشتي از ربابه حسين پور،خبرنگار-ساري)
با اینکه تعطیلات عید نوروز علاوه بر دید و بازدید فرصت مناسبی برای استراحت است اما ظاهرا عده ای هنوز در حال و هوای تعطیلات و خواب خرگوشی به سر می برند و دست و دلشان خیلی به کار نمی رود، به خصوص اگر کار مردم باشد و کسی را هم بالای سرشان نبینند!
گرچه تعطیلات رسمی عید همه ساله 4 روز است و از پنجمین روز باید همه چیز به روند عادی برگردد لیکن همه می دانیم که تا پانزدهم و البته برای عده ای تعطیلات حتی تا 30 فروردین هم طول می کشد و امور( به ویژه در ادارات دولتی) کج دار و مریز پیش می رود!
چندی پیش از یکی از کارکنان کلیدی ترین سازمان استان شنیده بودم«زمانی که به اداره می رویم زمان استراحت ماست!»
وجدانم اجازه نمی داد این حرف را باور کنم و یا آن را به ادارات دیگر تعمیم دهم،اما متاسفانه گاهی اوقات واقعیت همانی است که دل مان نمی خواهد!
اولین روز بعد از تعطیلات رسمی نوروز برای انجام کاری به یکی از ادارات مراجعه کردم اما در هر واحدي از ميان چند کارمند فقط یک نفر حضور داشت،آن هم چه حضوری!فقط جسمش حاضر بود !
آن روز کارمند مربوط آن قدر مشغول صحبت کردن با تلفن و تبریک عید و خنده های کشدار بود که اصلا متوجه حضورم نشد.
با صبوری منتظر پایان مکالمه شدم. بعد با نگاهی که انگار مزاحم صحبت های شیرین شان شده بودم، رسیدگی به کارم را به دلیل نبودن کارمندان به بعد از تعطیلات موکول کرد.
این عکس العمل برایم کاملا طبیعی بود چون اگر غیر از این بود احساس می کردم در مدینه فاضله حضور دارم!
این بار بعد از اتمام تعطیلات به یکی دیگر از ادارات رفتم.در زدم و وارد شدم اما صحنه ای را دیدم که تصويرش را شما در کنار مطلب مي بينيد!
با اینکه حدود 10 دقیقه با یکی از کارمندان مشغول صحبت و رسیدگی کارم شدم اما گویا خواب این جناب بسیار سنگین تر از این بود که صدای مان و حتی فلاش دوربین بخواهد بیدارش کند!
خوب حتما خیالش راحت است که نه ارباب رجوع جرات اعتراض دارد و نه مدیرش و یا مسئولی از استان به بازدید سر زده می آید!
جالب اینجاست که اکثر این گونه ادارات با چنین کارکنان کوشا و ساعی(!) در طرح تکریم ارباب رجوع مقام برتر را هم درو می کنند!
گاهی اوقات که چنین صحنه هایي را می بینم ، در ذهنم این همه تحصیلکرده کاربلدی را که از سفارش دوست و آشنا محروم هستند و در هفت آسمان شان حتی یک ستاره هم کور سو نمی زند ، پشت دیوارشیشه ای تصور می کنم که با حسرت به طرف مقابل شان و افرادی که متکبرانه بر کرسی اشتغال و اشتغالزایی تکیه زدند می نگرند و افسوس می خورند که چه شایسته سالاری اي!
ای کاش متولیان اشتغال و نماینده های استان که این روزها تمام انرژی خود را صرف نقد و بررسی سریال پایتخت کرده اندبه خود بیایند و با خود صادقانه بیندیشند که کجای کارند؟!
ايميل نويسنده:( heyran55@yahoo.com)