پنجشنبه 26 خرداد 1390-1:28
چون دوست دشمن است،شکایت کجا بریم!؟
پس از پایان قرائت مقالة هفتم «تأثیر قرآن در اشعار طالب آملی»،اینجانب با اجازة اعضای هیئت علمی از جای برخاستم و ضمن پرسشی اشاره کردم که این مقاله پیشتر در همایش طالب آملی ارائه شد و در مجموعه مقالات همایش منتشر شده بود.(یادداشتی از دکتر زين العابدين درگاهي-نويسنده و پژوهشگر قائم شهري-به بهانه سرقت مقالهای در همایش بینالمللی طالب آملی، آمل، اردیبهشت 1390)
مازندنومه:پس از درج يک يادداشت(پايان نامه هاي کافي نتي:مازندنومه،24 دي ماه 89 http://www.mazandnume.com/?PNID=V11720) و نيز گزارشي با عنوان(آغازي بر پايان نامه ها:مازندنومه،21 خرداد 90 http://www.mazandnume.com/?PNID=V12252) اينک يادداشت ديگري را از يک پژوهشگر نام آشناي استان پخش مي کنيم.موضوع همان قصه مکرر سرقت مقاله ها و نوشته ها در دانشگاه ها و نيز در همايش هاي به اصطلاح علمي است!
ماه گذشته همايش طالب آملي در آمل برگزار شد که با خواندن مقاله اي سرقت شده-که از قضا نويسنده اصلي هم همان جا حاضر بود-تمام زحمت ها و نيز اعتبار علمي همايش زير سئوال رفت و...باقي قضايا.از دکتر درگاهي خواستيم به تفضيل راجع به اين ماجرا توضيح دهد.ايشان به رغم مشغله فراوان علمي و پژوهشي پذيرفتند و اين يادداشت را براي پخش در اختيار ما قرار دادند.
-----------------------------------------------
«اگر پلیسی کسی را بر دیوار خانه دیگری ببیند، میداند که بیدرنگ او را دستگیر میباید کرد و به مرجع رسیدگی به قانون میباید سپرد، اما اگر شبروی بر پایة کوشش دیگران برآید و اندوختة فرهنگی او را برباید، در که باید آویختن؟ از گزند یغماگران پژوهش به کجا باید گریختن؟ مؤلفان و مصحّحان دروغین را چه کسی بند خواهد نهاد؟ آنها را به که باید سپرد و چه عقوبتی در انتظار آنهاست؟ ناموس علم را آبرو به باد دهند و غیرت فرهنگی قومی را ریشخند کنند و ما همچنان در مأمن تغافل، لبخند جهل بر لب هویدا میکنیم؟» (ذاکرالحسینی، محسن، کتاب ماه ادبیات و فلسفه، اردیبهشت 1383، ش79، ص179)
1- نهادهای فرهنگی استان مازندران از جمله ادارة کل فرهنگ و ارشاد اسلامی بر حسب شرح وظایف، فعالیتهای فرهنگی استان را سامان میدهد. علاوه بر آن خود طرّاح برنامههای خُرد و کلان فرهنگی متناسب با شرایط و امکانات و داشتههای استانی است.
پس از انقلاب اسلامی فصل نوینی در عرصههای گوناگون کشور بهویژه در عرصة فرهنگ به وجود آمد که در سالیان گذشته شاهد آن بودهایم.
در سالهای پس از انقلاب، مدیران فرهنگی بهویژه مدیران ادارة کل فرهنگ و ارشاد اسلامی بر حسب توانمندیها و خلاقیتهای خود و مشاورانشان برنامههای گوناگونی را به اجرا درآوردند که اگر بخواهیم مثالی بیاوریم از حد و شمار معمول فراتر خواهد شد؛ اما جشنوارة شعر علوی، جشنوارة فیلم وارش، جشنوارة تئاتر اکو و... از برجستهترین آنهاست.
در سالیان گذشته شاهد همایشهایی بهویژه در معرفی شخصیتهای تأثیرگذار دینی، علمی، فرهنگی، ادبی بودهایم.
همایش شیخفضلالله نوری، همایش امیرپازواری، همایش نیمایوشیج و... که از این جهت به واقع کارنامة فرهنگی استان بهویژه کارنامة ادارة کل فرهنگ و ارشاد اسلامی میدرخشد؛ اما همچنان خواستههای جامعة فرهنگی بیش از آن را میطلبد.
2- چند همایش ملی سال 1389 و آغاز سال 1390 از سوی ادارة کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان مازندران برگزار شد که شور و شوقی دیگر در حیات فرهنگی و علمی مازندران به وجود آورد: همایش بزرگداشت آیهالله صالحی مازندرانی، همایش ملی امیرپازواری، نیمایوشیج، سلمان هراتی، آیهالله ملامحمداشرفی، سعیدالعلمای بارفروشی و همایش طالب آملی؛ به حق از دستاندرکاران فرهنگی بهویژه ادارة کل فرهنگ و ارشاد باید سپاسگزار بود و چشمبهراه برنامههای دیگر.
3- اینجانب توفیق حضور در چند همایش را داشتهام و در دو همایش بزرگداشت سلمان هراتی (بهمن 1389) و طالب آملی (اردیبهشت 1390) مقاله ارائه دادم که مورد پذیرش اعضای کمیتة علمی و داوران قرار گرفت. علاوه بر چاپ در مجموعه مقالات، توفیق ارائه و قرائت در روز برگزاری همایش را پیدا کردم. از این بابت خدای را شاکرم. «هذا فضل من ربی»
4- همایش بینالمللی طالب آملی (27 اردیبهشت 1390، شهرستان آمل) با شکوه و حضور کمنظیر مردم در محل برگزاری و حضور مسئولان عالیرتبه برگزار شد.
از شهرستان آمل (فرماندار، امامجمعه، مدیران دستگاههای اجرایی)، مسئولان استانی (مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، استاندار) مسئولان عالیرتبة کشور وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی، دکتر حسینی حضور یافتند.
اگرچه وجه بینالمللی بودنش با یکی دو مقاله و یکی دو نفر شکل گرفت، همایش در سطح ملی و از جهت علمی نهچندان، در سطح مطلوب اجرا شد، چراکه شخصیتهای برجستة علمی و ادبی و صاحبان اندیشه در حوزة سبک هندی و آثار طالب آملی حضوری نداشتند.
5- در همایش طالب آملی چنانکه رسانهها اعلام کردند و نیز مسئولان همایش اظهار داشتند شش مقاله برای قرائت و 28 مقاله برای چاپ انتخاب شد؛ اما در روز همایش9 مقاله قرائت شد و در مجموعه مقالهها 29 مقاله به همراه چکیدة 40 مقالة دیگر به چاپ رسید و 10 سخنرانی ارائه گردید (غیر از قرائت مقالهها) که البته بسیار نفسگیر و اندکی خستهکننده بود، اما مشتاقان و حاضران از آغاز برنامه تا پایان در سالن همایش حضوری گرم داشتند.
6- مسئولیت اجرایی همایش برعهدة ادارة کل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران و ادارة ارشاد شهرستان آمل به همراهی نهادهای دیگر بود.
بخش علمی همایش را چند استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مازندران برعهده داشتند.دبیر همایش حجتالاسلام ابراهیمی مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان مازندران،دبیر اجرایی آقای محمدی مدیر ادارة ارشاد شهرستان آمل، دبیر علمی همایش دکتر مسعود روحانی بودند.
اعضای کمیتة علمی و داوران عبارت بودند از: دکتر مسعود روحانی، دکتر غلامرضا پیروز، دکتر حسین حسنپور، و دکتر مرتضی محسنی.
7- حاشیههای اجرایی برنامه، بسیار شنیدنی و دیدنی بود که از ذکر آن خودداری میکنم.فقط به دو نکته در بخش علمی میپردازم که مورد توجه حاضران قرار گرفت و بخش علمی همایش را به چالش واداشت (این دو نکته غیر از محتوای سخنرانی سخنرانان جلسه است؛ از جمله سخنرانی حجتالاسلام محمدتقی مدّاح که ربطی به موضوع همایش نداشت یا سخنرانی امامجمعة محترم آمل که شعر و همایش را در مظّان تردید قرار داد و شعر را برابر با سفسطه در منطق دانست و... . بگذریم.
8- بخش علمی همایش و قرائت مقالههای برگزیده را اعلام کردند. ادارهکنندة جلسه دکترمسعود روحانی و اعضای هیئت علمی دکتر حسنپور، پیروز و محسنی بودند. دکتر روحانی پس از شروع، جلسه را به دکتر حسنپور واگذار کردند که دربارة سبک هندی برای حاضران توضیح دهند.
دکتر حسنپور بهجای آنکه دربارة سبک هندی و طالب سخن بگوید -چنانکه دکتر روحانی از ایشان خواسته بود- به طرح نکتهای پرداخت که نشان از حرف و حدیثهایی داشت. دکتر حسنپور شائبة بیدقتی در داوری، جانبداری از کسی یا مقالهای و... را بهشدت رد کردند و گفتند کسانی هستند که با شایعه و شائبه رابطة دوسویة دانشگاه و ادارة کل ارشاد را میخواهند مخدوش کنند و اگر درایت دکتر روحانی و مدیر کل ارشاد دکتر ابراهیمی نبود، البته آنان در پشت میز قرار نمیگرفتند.
به نظر میرسد دلنگرانی استادان دانشگاه مازندران و دکتر حسنپور از آنجا بود که پیشتر بخش علمی همایش نیما و امیرپازواری را همین استادان برعهده داشتند.
دربارة داوری آن دو همایش، نیز همین همایش حرف و حدیث بسیار بود از جمله مقالات برگزیدة همایش نیما (آبان 1389، نور) غیر از یکی دو مورد بقیه کیفیت مطلوبی نداشت. نیز همایش امیر پازواری (بهمن 1389، دانشگاه مازندران).
در این همایش طالب هشت مقاله از اعضای هیئت علمی دانشگاه مازندران به چاپ رسیده است. متأسفانه هیچیک در برنامه ارائه نشد و قرائت نگردید. طبیعی است این نکته سبب ضعف بخش علمی همایش محسوب می¬شود، بهویژه آنکه دکتر حسنپور دربارة سبک هندی رسالة دکتری خود را نوشت و کتاب «طرز تازه» (1374، تهران، سخن) حاصل آن است، در مجموعه مقالات همایش مقالة دکترحسنپور درج شده است که حاصل تتبّعات خود اوست؛ البته مفید و پربار.
9- در برنامة صبح و عصر همایش 9 مقاله قرائت شد که با حسننظر اعضای هیئت علمی اولین مقاله را اینجانب ارائه کردم. نُه مقاله به ترتیب زیر ارائه شد:
1- «ضرورت تصحیح مجدد کلیات اشعار طالب آملی»، دکتر زینالعابدین درگاهی (مازندران) 2- «طالب آملی و بیدل دهلوی (بررسی تأثیر ویژگیهای هنری در شعر طالب آملی بر سرودههای بیدل دهلوی)»، دکتر نورعلی نورزاد (تاجیکستان) 3- «سیمای امام علی (ع) در آیینة قصاید طالب آملی»، اکبر لطفی (مازندران) 4- «بررسی اصطلاحات خوشنویسی در دیوان اشعار طالب آملی»، دکتر علی صفایی، فهیمه رضازاده (گیلان) 5- «بررسی عنصر رنگ در غزلیات طالب آملی»، دکتر پروین تاجبخش (گیلان) 6- «بررسی هنجارگریزی در اشعار طالب آملی»، دکتر سولماز مظفری (فارس) 7- «تأثیر قرآن در اشعار طالب آملی»، دکتر شراره الهامی، مهتاب آبدارزاده (کردستان) 8- «تحلیل و بررسی درونمایههای شعری در قصاید طالب آملی»، احمد خلیلی، فرزاد دولتی (مازندران، کرج) 9- «دانش و اندیشههای مردمی در اشعار طالب آملی» دکتر احمد ابومحبوب، نادعلی فلاح (تهران، مازندران)
پس از پایان قرائت مقالة هفتم «تأثیر قرآن در اشعار طالب آملی»، از سوی ...اینجانب (زینالعابدین درگاهی) با اجازة اعضای هیئت علمی از جای برخاستم و ضمن پرسشی اشاره کردم که این مقاله پیشتر در همایش طالب آملی ارائه شد و در مجموعه مقالات همایش منتشر شده بود.
یادآور میشود مقالة هفتم که در این همایش بینالمللی طالب آملی قرائت شد و در مجموعه مقالات همین همایش در صفحة 91- 70 به چاپ رسید، همان مقالهای است که اینجانب در همایش طالب آملی سال 1374 با همین عنوان قرائت کرده بودم و در مجموعه مقالات آن همایش با عنوان «ویژة همایش شاعر گرانقدر طالب آملی» از انتشارات پیام نور سال 1375 در صفحات 32- 44 به چاپ رسیده بود.
تنها تفاوت این مقاله در چند نکته است:
الف- ابیاتی از مناجات طالب را که در ابتدای مقاله آورده بودم حذف کردند.
ب- چکیده و نتیجهگیری را بر آن افزودند.
ج- دو مورد از آیات و بیتها را از یک قسمت به قسمت دیگر مقاله انتقال دادند.
د- تیتر « اشاره به آیات قرآنی» را به «تلمیح به آیات قرآنی» عوض کردند.
ه- ارجاع بیتهای اشعار طالب آملی را حذف کردند.
ز- علامت (ع) پس از نام انبیای الهی را حذف کردند.
بقیه تماماً همان مقاله بود. جالب آنکه حتی بسیاری از غلطهای تایپی مقاله بهویژه بیتها را اصلاح نکردند. تمام مقدمة مقاله، طبقهبندی، آیات و نمونه بیت¬ها همان است.
10- یکی از روشهای پژوهش و تحقیق در دانشگاه آن است که استادی طرحی را برای پژوهش ارائه میکند و دانشجویانش در اجرای آن مشارکت میورزند.
گاهی قسمتی از طرح، پایاننامة کارشناسی ارشد و دکترای دانشجویان میشود که در این صورت مقالاتی از آن طرح استخراج و مشترک به نام استاد و دانشجو منتشر میگردد.
امروزه دانشجویان موظفاند از پایاننامة کارشناسی ارشد یا دکترای خود حداقل یک مقاله استخراج کنند و به همراه نام استاد به صورت مشترک منتشر کنند.
این رویة نیکو متأسفانه مورد سوء استفادة عدهای قرار گرفته است، دانشجویی غیر از پایاننامه چیزی، چیزکی را مینویسد و استاد به پای آن امضا مینهد یا خدای ناکرده استادی برای رسیدن به مرتبههای علمی بالاتر، نیاز به ارائة مقالاتی در همایشها یا چاپ در نشریهها دارد و کارهای دانشجویی را بدون دقت و نظارتی میپذیرد و منتشر میکند.
گاهی پایاننامههای رونویسی شدة دانشجویی یا متأسفانه سفارششده و ساخته و پرداختة سودجویان دستمایة کار قرار میگیرد و برخی از استادان سادهدل همان را میپذیرند و گاهی کوس رسوایی بلند میشود.
نمونههای فراوانی را میتوان برشمرد. سال 1389 مازندران چند همایش در حوزة ادبیات برگزار کرد و در این همایشها مقالاتی ارائه و چاپ شد. از این نوع کار در این چند همایش میتوان به وضوح دید.
11- خبرهاي غير رسمي حاكي از آن است آن استاد محترم قرائتكنندة مقالة هفتم در همايش طالب آملي، مقالة دانشجوي محترمش را ارائه كرده بود. اين دانشجوي محترم همانند برخي از كساني كه نام دانشجو را يدك ميكشند و از علم و دانش چندان بهرهاي ندارند و حرمتي براي آن قايل نيستند سفارش نوشتن پاياننامه را به سودجوياني داده بود، درست مثل اينكه شما در رستوراني سفارش غذا ميدهيد و دستپخت ديگران را نوش جان ميكنيد، ايشان هم سفارش داده بود خدا داند با چه مبلغي!دستپختي حاصل شد كه حيثيت علمي استاد و معلمي را بر باد داد.
اين نوع سرقتهاي ادبي گاه ساحت استادان سختگوش و دانشجويان ساعي و راهنمايي استادان مجرب و دانشمند را خدشهدار ميكند، اما ترديدي نيست كه صرافان سخن، سخنشناسان گوهري، خرمهرههاي بيمقدار را از گوهرهاي ناب باز ميشناسند و صد البته كوس رسوايي تهيمغزان بيخرد، همواره به صدا در خواهد آمد.
استادان پرتلاش و پژوهشگران تيزبين همواره هشيارند و ساحت قدسي آنان از هرگونه شائبهاي به دور است. خداوند همواره يار آنان باد.
12- براي آنكه هيچ شائبهاي ايجاد نشود چند قسمت كوتاه از اين مقاله را از مجموعه مقالات همايش طالب آملي (منتشر شده سال 1375) به قلم اینجانب (زینالعابدین درگاهی) نقل ميكنيم. پس از آن همان قسمت چاپ شده را در مجموعه مقالات همايش بينالمللي طالب آملي (منتشر شدة 1390) با نام ...و... ذکر می کنیم. با این توضیح که شمارههای ارجاعی بیتها از کلیات اشعار طالب آملی در این مقالة جدید تماماً حذف شد.
در همینجا یادآور میشوم که اینجانب از آن استاد محترم شکایت و گلهای ندارم، فقط برای روشن شدن مطلب این یادداشت را نوشتهام. خداوند همة ما را از اینگونه لغزشها حفظ كند.
1- ويژهنامة همايش طالب (1375)، ص32/ مجموعه مقالات همايش طالب آملي(1390)، ص71:
«از آن روز که اراده حق بر آن تعلق گرفت که دست محبت الهی، دگر بار از آستین برگزیده عالم خلق را بنوازد و انوار ملکوتی بر زبان فرشته قدسی، از آیات رحمانی «سراجاً منیراً»ی دیگری را به هستی بنماید، انوار آن نور بی پایان از کلام مبارک حضرت نبوی، در ضمیر پاک نهادان تابیدن گرفت و کالبد بی رمق مستعدان روشن بین را حیاتی دیگر بخشید.
در سده های نخستین درخشش آن فروغ جاودانی، تجلی آشکاری به صورت یک اندیشه روشن در شعر و ادب این مرز و بوم به چشم نمی آید، تا این که سخنوران قدسی هم چون سنایی و مولوی، ناصر و عطار، سعدی و حافظ و صدها تن دیگر، آیات مبین را جوهره سخن خویش نهاده اند- که نهاد اندیشه آنان بودند»
2- ويژهنامة همايش طالب (1375)، ص33/ مجموعه مقالات همايش طالب آملي(1390)، ص72
طالب آملی به چند شیوه از آیات سود جسته است: الف- ترکیباتی در سرودههایش، وام گرفته از کلام حق است. ب- اشاراتی در ابیات به آیات دارد چه به صورت درج و یا حل و اقتباس. ج- در ساختن تصاویر دل انگیز از قصص قرآن به گونه تلمیحی سود بردند.
در این گفتار بهره گیری به این سه شیوه با نمونه ها ارائه می شود: (این سطر در مقالة جدید حذف شد)
الف- ترکیبات وام گرفته از قرآن 1- استغفرالله: نیم معجزنما « استغفرالله» ساحرم طالب ولی زین سحر با هر منکر اعجاز می کوشم-16120 این ترکیب بر گرفته از این آیه می باشد: « واستغفرالله ان الله کان غفوراً رحیماً» - 106 نساء
3- ويژهنامة همايش طالب (1375)، ص34/ مجموعه مقالات همايش طالب آملي(1390)، ص74
ب- اشارات به آیات قرآنی (تلمیح به آیات قرآنی) طالب در سروده هایش اشاراتی به آیات قران دارد چه آنگاه که صریح و آشکار (درج) و چه با به کارگیری مضامین و مفاهیم آن (حل و اقتباس).
در این جا از باب نمونه مواردی ذکر می شود: 1- آفرینش به امر «کن»: خالق قادر که کرد خلق به حرف دویی هم حرکات فلک هم سکنات زمین- 21273 « انما قولنا لشیٌ اذا اردناه ان نقول له کن فیکون»- 41/ نحل، 35/ مریم، 82/یس
4- ويژهنامة همايش طالب (1375)، ص38/ مجموعه مقالات همايش طالب آملي(1390)، ص80
ج- اشارات به قصص قرآن گونه دیگر بهرهوری طالب از آیات الهی به صورت تلمیحی از قصص قرآنی است؛ از جمله قصههای قرآن که بدانها اشاره شده است قصه آدم(ع)، ابراهیم(ع)، اسماعیل(ع)، ایوب(ع)، بلقیس، خضر(ع)، سلیمان(ع)، داوود(ع)، عیسی(ع)، موسی(ع)، هاروت و ماروت، نوح(ع)، یوسف(ع) و یعقوب(ع) میباشد.
در این قسمت برای نمونه فقط به چهار قصه: ابراهیم(ع)، عیسی(ع)، موسی(ع) و یوسف(ع) میپردازیم که برای دل انگیزی سخن از احسن القصص قرآن -داستان یوسف(ع)- شروع میکنیم:
1-قصه یوسف(ع) در دیوان طالب و حدود صد و اندی بار به این قصه زیبای قرآن اشاره شده است که در این جا چند مورد از این قصه نقل میشود:
الف- رشک برادران یوسف به وی و انداختن در چاه و بهانه خوردن گرگ (به چاه انداختن یوسف): تو آن یوسفی مصر اقبال را کز اخوانت اندیشه چاه نیست/ 3835 القصه نه مستقیم نه هشیار بلایی است/ گرگ دهن آلوده یوسف ندریده- 4291 حسن دینا عاشق دین را کجا افتد پسند/ گرگ یوسف دیده کی گردد به گرد گوسفند- 10724 از یوسف خویشتن گریزان رفتند در چاه به ریسمان شیطان رفتند- 19118 اشاره به آیاتی است که در آن آمده است که برادران مشورت می کنند که یوسف را بکشند یا در چاه بیفکنند، تصمیم بر افکندن در چاه شد، تا رهگذرانی او را دریابند؛ شب هنگام وقت بازگشت در پیش پدر دریدن گرگ را بهانه غیبت یوسف (ع) قرار دارند: « اقتلوا یوسف اوطرحوه ارضا یخل لکم وجه ابیکم و لو کنا صادقین» 16-15/ یوسف
ب- یوسف در چاه گذر کاروانیان ، فرش یوسف به بهای اندک: یوسفی در کاروان دارم که صد مصرش بهاست/ وای ای گرگان اگر بر کاروان من زنید.- 11721 دلو چون فانوس نورانی برون آمد ز چاه/ آگهم سازید ای کنعانیان کاین چاه نیست-7768 دریغ عمر که در کاروان غفلت رفت/ که را خبر چنین یوسفی به قافله بود- 12540 اشاره ای است به آیات زیر: «و جائت سیاره فارسلوا واردهم... و کانوا فیه من الزاهدین»20-19/یوسف
ج- دلباختگی زلیخا و اتهام به یوسف: گرهی بوده برطره یوسف ناگاه/ قسمت گوشه ابروی زلیخا گشتم- 14072 عشق بی جلوه حسنی نکشد ناز وجود/ یوسفی هست به هر کجا که زلیخایی هست- 7119 فتنه حسن چو پیراهن یوسف بدرید عشق/ طرح دل یعقوب ز خاکش برداشت- 7220 اشاره به آیاتی است که زلیخا خلوت می کند و از یوسف کام می طلبد و یوسف به خدا پناه می برد و از وی می گریزد، زلیخا در پی وی پیراهن او را می کشد و پار ه می کند: «و راودته التی هو فی بیتها عن نفسه و غلقت الابواب و قالت هست لک قال معاذالله... والستبقا الباب و قدت قمیصه من دبرٍ ...»22024/ یوسف
5- ويژهنامة همايش طالب (1375)، ص44/ مجموعه مقالات همايش طالب آملي(1390)، ص89
ه- عصای موسی (ع): در بنان تو عصایی است که چون چوب کلیم/ میشود وقت غضب صورت تو عیش بدل- 21024 شها فرشته پناها توئی که همچو شهاب/ به رجم دیو کنی آتش عصا شمشیر-20617
اشارهای است به آیاتی که خداوند به موسی(ع) امر میکند که در برابر جادوی جادوگران عصایش را به زمین افکند تا اژدهای سهمناک، جادوگران را بهراساند و یا آنگاه که امر نبوت را بر عهده میگیرد فرمان انداختن عصای را میدهد: «و الق عصاک فلما راها تهتز کانها جان ولی مدبرا و لم یعقب یا موسی لا تخف...»-8/ نمل و یا آنجا که فرمود: «و ما تلک بیمینک یا موسی قال هی عصای ... قال القها یا موسی فالقیها فاذا هی حیه تسعی» -19-17/ طه