جمعه 4 شهريور 1390-16:25

چند گفتی سخن و هیچ نکردی کاری

به خانه ای در فرهنگ شهر رفتیم.خانواده یتیمی بودند که پسر و دختري کنار مادرشان  زندگی می کردند.پدر خانواده فوت شده بود و حالا 6 ماهي مي شد که  اجاره خانه خود را پرداخت نکرده بودند. سوزناک تر این که مقداری اقلام غذایی و گوشت از سوی مجمع خیرین تهیه شده بود،ولی در این خانه یخچال نبود که این اقلام را در درون آن قرار دهند!(يادداشتي از عليرضاعزيزکمالي،خبرنگار-آمل)


 شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان،پس از صرف افطار زنگ تلفن منزل به صدا درآمد.آقای علیپور -رییس کمیته امداد امام خمینی(ره) آمل-بود.از من دعوت کرد تا در برنامه بازدید از خانواده های ایتام که با حضور فرماندار، شهردار و اعضای هیئت مدیره مجمع خیرین آمل صورت می گیرد آنان را همراهی کنم.

خوشحال شدم که در این شب عزیز به سراغ نیازمندترین افراد جامعه می رویم. به فرمانداری رفتم و به اتفاق افراد حاضر،بازدید را شروع کردیم.

ابتدا به خانه ای در فرهنگ شهر رفتیم. خانواده یتیمی بودند که پسر و دختري کنار مادرشان زندگی می کردند.پدر خانواده فوت شده بود و حالا 6 ماهي مي شد که  اجاره خانه خود را پرداخت نکرده بودند. سوزناک تر این که مقداری اقلام غذایی و گوشت از سوی مجمع خیرین تهیه شده بود،ولی در این خانه یخچال نبود که این اقلام را در درون آن قرار دهند! با شرمندگی مواد خوراکي را به در خانه همسایه بردند و در یخچال آنان گذاشتند!

 این پایان قصه نبود. آنان هیچ منبع درآمدی نداشتند و فرزندان خانواده تحت پوشش چند حامي اند. مردم روستای سائیج محله برآنند خانه اي براي شان بسازند.

سپس رفتيم به خانه ای در پایین بازار. آن قدر وضعیت آنجا نامناسب بود که حتی کم ترین امکانات زندگی را هم در اختيار نداشتند. سقف خانه به علت چوب بست بودن در حال ریزش بود.

این خانواده دو پسر داشتند که در کنار داغ نداشتن پدر،غم نابینایی مادر را نیز تجربه می کردند.پسر بزرگ خانواده نان آور  و کمک کار خانه بود.

 رییس کمیته امداد آمل گفت:یک روز که برای سرکشی از این خانواده آمدم موقع ناهار بود و دیدم سفره محقر آنان پهن است، منتظر بودم برنج و خورشت سر سفره بياورند ولی دیدم بیسکویت و شیر آوردند و....

حاضران را اندوه و غصه فراگرفته بود. تا این لحظه فقط کلمه یتیم را شنیده بودم و معنای واقعي آن را درک نکرده بوم. امشب اما درد آنان را چشيدم و ديدم.

مجمع خیرین شهرستان آمل تصمیم گرفت از ده واحد مسکونی که از سوی مجمع در حال ساخت است،بهترین واحد را به این خانواده اهدا کند.

 در سومین بازدید به بلوار بسیج رفتیم. خانواده یتیمی که سه دانشجو داشت و هیچ منبع درآمدی هم نداشتند. وضیت زندگی آن ها هم بسیار نامناسب بود.هماهنگی شد دختر این خانواده که در رشته طراحی دوخت لباس مشغول به تحصیل است،جهت کار به شرکت خرقه معرفی شود.شهردارآمل هم مبلغ 450 هزار تومان کمک هزینه تحصیلی به دانشجویان این خانواده پرداخت کرد.قرار شد پس از تامین زمین توسط کمیته امداد یکی از خیرین ساخت خانه برای آنان را تقبل کند و نیز معوقه اجاره آنان را بپردازد.

 اسکندر وحدت -عضو هیئت مدیره مجمع خیرین- مایحتاج یک ساله مرغ و برنج این سه خانواده را تقبل کرد و از سوی موسسه خیریه آبشار عاطفه ها نیز اقلام مورد نیاز زندگی به آنان اهدا شد.

حیدرزاده و بیک مهدوی -عضو مجمع خیرین- با حالتي غمناک نظاره گر بودند و در گوشی می گفتند برای این خانواده ها چه بايد کرد؟

یدالله اکبرزاده -فرماندار آمل-هم مثل بقيه محزون و ناراحت بود. چطور می شود در حکومت اسلامی چنین خانواده هاي بي بضاعتي وجود داشته باشند و مسئولان بی خبر باشند؟!

چشمان منتظر نیازمند همیشه به در است تا دست یاری مهربانی دستان او را بفشارد.به ياد افطاري هاي ميليوني شهرمان مي افتم. در یک مراسم افطاری در همین آمل بیش از ده میلیون تومان هزینه شده اما چشمان اين يتيمان هم چنان خيس است. "سيف فرغاني" چه زيبا سروده که:

ای ز بازار جهان حاصل تو گفتاری/عمر تو موسم کار است و جهان بازاری

اندر آن روز که کردار نکو سود کند/نکند فایده گر خرج کنی گفتاری

همچو بلبل که بر افراز گلی بنشیند/ چند گفتی سخن و هیچ نکردی کاری

ظاهر آن است که بی‌زاد و تهی دست رود/گر ازین مزرعه کس پر نکند انباری

زر طاعت زن و اخلاص عیار آن ساز خواجه / تا سود کنی بر درمی دیناری

 هر دم از سفره‌ی انعام خداوند کریم/خورده صد نعمت و یک شکر نگفته باری...