شنبه 26 شهريور 1390-15:17

وقتي همه خوابند!

نامه سرگشاده اهالي ترک محله ساري به احمدي نژاد؛آیا به نظر شما بر فردی که لباسش را تا زانو پایین می کشد و در ملاء عام و جلوی چشم زنان و کودکان به بدن خود تزریق می کند و یا زنی که از شدت استعمال مواد آنقدر از خود بی خود می شود که در وسط خیابان بدنش را برهنه می کند کار فرهنگی اثرگذار است؟


جمعی از مردم مرکز استان مازندران با ارسال نامه ای سرگشاده و سراسر درد و رنج به رئیس جمهوري،  پایان بخشیدن به وعده های بی سرانجام و ناتوانی مسئولان مازندرانی در ساماندهی منطقه جرم خیز 75 دستگاه را خواستارشدند.

در اين نامه که نسخه اي از آن همراه 4 تصوير تامل برانگيز(از جمله عکس کنار اين مطلب) براي مازندنومه ارسال شده ،آمده:

جناب آقای دکتر محمود احمدی نژاد
با سلام و احترام

ضمن آرزوی توفیق روز افزون خدمتگذاران به این نظام مقدس، به استحضار می رساند در جریان دوره سوم سفر استانی جنابعالی و هیئت دولت به استان مازندران و تقدیم نامه ای از سوی جمعی از مردم شریف ساری و ملاقات حضوری با وزیر کشور، شخص آقای نجار و هیئت همراهشان از منطقه 75 دستگاه(ترک محله) ساری بازدید کردند و وزیر کشور در این بازدید بر اقدام عاجل در خصوص پاکسازی منطقه تاکید کرد.

برخی نتایج حاصله این بازدید به شرح ذیل است:
ابتدا چندین نشست با اهالی منطقه مذکور برگزار و مقرر شد که ملک آنان خریداری شود که مورد استقبال نیز قرار گرفت. حتی چند بار پیمانکاران و مهندسانی از طرف دولت با همراهی و محافظت مامورین امنیتی در محل حاضر شدند و به متراژ خانه ها و کوچه ها و همچنین قیمت گذاری خانه ها پرداختند.

 فعالیت ها و برنامه ها به خوبی پیش می رفت و مردم منطقه پس از سال ها انتظار و عذاب امیدوار شده بودند که به خواسته چندین ساله شان رسیدگی می شود، اما متاسفانه پس از مدتی به دلایلی نامعلوم پیگیری ها قطع و موضوع با قرار دادن یک کانکس نیروی انتظامی در یکی از ورودی ها و مسدود نمودن تعدادی از کوچه های فرعی با سکوهای بتنی پیش ساخته ختم شد.

اقدامات انجام شده برخلاف تصور و دور از انتظار بود و مردم منطقه را با بن بست وعده ها مواجه کرد.
چطور ممکن است با استقرار چند مامور و سرباز که آنها هم فقط نظاره گر این اتفاقات هستند بتوان جلوی ترانزیت مواد مخدر و فساد و فحشای منطقه را گرفت؟

چطور ممکن است با سکوهای بتونی که هم اکنون اکثر آنها توسط اشرار و مواد فروشان منطقه تخریب شد، بتوان جلوی تردد معتادان تزریقی را گرفت؟ به نظر می رسد مسئولین استان همچنان به اهمیت موضوع پی نبرده اند و یا اصلاً موضوع برایشان مهم نیست و مقصود از این اقدامات فقط بستن دهان اهالی شریف این منطقه بوده است.

حضور ماموران در یک نقطه و غافل شدن آنها از راه های ورودی و خروجی دیگر سبب شد قاچاقچیان و معتادان با احساس امنیت بیشتر در کوچه های اطراف تردد کنند و اعمال ناشایست خود را بیش از پیش ادامه دهند.

موارد فوق به همراه مستنداتش بارها و بارها برای مسئولان ارسال شده است و حتی بالاترین مقام اجرایی استان هم حاضر به گوش سپردن به دل گویه های دلسوختگان و دلسوزان این شهر نیست و همیشه موضوع را به معاونین ارجاع می دهد و دیگر هیچ...

آیا پیگیری های انجام شده کافی نبود و مسئولان همچنان معتقدند که باید کار فرهنگی صورت پذیرد!؟ 
آیا به نظر شما بر فردی که لباسش را تا زانو پایین می کشد و در ملاء عام و جلوی چشم زنان و کودکان به بدن خود تزریق می کند و یا زنی که از شدت استعمال مواد آنقدر از خود بی خود می شود که در وسط خیابان بدنش را برهنه می کند کار فرهنگی اثرگذار است؟

آیا احداث سالن ورزشی در این محل می تواند جلوی فساد و فحشا را بگیرد یا سبب شود جوانان پاکی که از مناطق دیگر به این منطقه می آیند با دیدن پسران و دختران معتاد و در حال تزریق حس کنجکاویشان تحریک و به سمت این اعمال تشویق شوند؟

آقای رئیس جمهوري!  آیا زمان آن نرسیده که صحنه هایی را که حتی در برنامه هایی مثل شوک قادر به پخش آن نیستند را دیگر نبینیم؟ 

  آیا آن روز فرا نمی رسد که زنان و فرزندانمان بتوانند بدون ترس و دلهره از حضور اشرار و معتادان خانه را ترک کنند و تعداد سرقت های از منازل، مغازه ها، وسایل نقلیه و حتی مساجد و حسینیه ها کمتر شود؟

  آیا نمی رسد روزی که روی زمین محله ما به جای سرنگ های خونی آلوده به ایدز و هپاتیت، گل و گیاه دیده شود؟ و آیا زمان آن نرسیده که اقتدار نیروی انتظامی ما در این مناطق زیر سوال نرود و بر روی رئیس مواد مخدر شهرستان اسید نپاشند و رئیس کلانتری و سربازان را مصدوم نکنند و . . . ؟


چرا کودکان ما هر چند وقت یکبار باید شاهد درگیری ، تیراندازی ، عملیات نظامی و خونریزی باشند؟
دیگر به ستوه آمده ایم از این همه جرم، جنایت، سرقت و . . .

در این سال ها شاهد هستیم که تعدادی از افراد با آبرو و خانواده های محترم که از  استطاعت مالی بهتری برخوردار هستند، خانه هایشان را فروخته و فرار را بر قرار ترجیح می دهند؛ اما مابقی باید بسوزند و بسازند و . . .

واقعاً اهمیت این موضوع کمتر از مجسمه های یک میدان و خشک شدن یک دریاچه است که کسی به آن نمی پردازد؟  آیا این همه نامه نگاری و پیگیری 30 ساله کافی نیست و فقط باید رسانه های بیگانه به موضوعی بپردازند تا کسی به فکر بیفتد؟


مردم منطقه دیگر ناامید شده اند و انگار فقط باید منتظر فرج امام زمان(عج) باشند.

آقای رئیس جمهور؛ در پایان از شما می خواهیم اگر این بار هم قرار نیست اقدامی جهادی برای تحقق خواست مردم شریف ساری و قریب به اتفاق اهالی آبرومند منطقه 75 دستگاه انجام گیرد، حداقل از استاندار و اعضای شورای تامین استان بخواهید یک شبانه روز را به اتفاق خانواده های شان در محله های ما سپری کنند تا حداقل از این همراهی بر خود ببالیم و در غم ما شریک شوند!