سه شنبه 6 تير 1391-9:55
بانوی مجسمه ساز:به تهران می روم،شاید حمایت شوم
گفتگو با هنرمندی که در کوشک سرای نوشهر مجسمه می سازد؛جنس موهای هر مجسمه کاملا طبیعی است که آنها را از آرایشگاه ها خریداری می کنم،حتی برای چشم ها نیز 250 هزار تومان هزینه می شود/اولین مجسمه ام را در سن پنج سالگی ساختم/اگر از کارم حمایت کنند برای بیش از پنجاه نفر می توانم اشتغال زایی کنم.
مازندنومه،محمد حسین ملایی کندلوسی:بانو منصوره تبریزی- هنرمند مجسمه ساز آذربایجانی، سال هاست در مازندران مشغول به فعالیت هنری است.هنر او مجسمه سازی است.با او و آثار و فعالیت هایش آشنا می شویم:
*در یک خانواده هنری و آذری زبان در مازندران به دنیا آمدم و بزرگ شدم و همین امر در علاقه مندی من به هنر نقش اساسی داشت و حتی پدر بزرگم کارخانه قالی بافی داشت و یکی از فرش های ایشان در موزه لوور به نام علی شارف بابازاده در معرض دید جهانیان قرار دارد.
*اولین مجسمه ام را در سن پنج سالگی ساختم.آن زمان عروسک وجود نداشت و با پارچه و نخ و سوزن کار می کردیم و زمانی که بزرگتر شدم در دبیرستان کار دستی انجام می دادم و در دفتر مدرسه قرار می دادند البته خودم به رشته خانه داری علاقه مند بودم و لی پدرم قبول نکرد چون در آن زمان هنر جایگاهی نداشت.
*من از ابتدای بچگی در مازندران بزرگ شدم و حتی تا 12 سالگی همیشه فکر می کردم که خانواده ام و خودم مازندرانی هستیم و همین عوامل باعث شد علاقه عجیبی به مازندران پیدا کنم و حتی الان نسبت به زبان مازندرانی نیز تسلط کامل دارم.وقتی در تهران بودم همیشه رویای بازگشت به مازندران در سر می پروراندم تا اینکه در سال 81 در روستای کوشکسرای نوشهر قطعه زمینی با سرمایه شخصی ام خریداری و موزه مجسمه سازی را ایجاد و راه اندازی کردم.
*مجسمه سازی را نزد استاد میربابایی که جز پیشکسوتان عرصه هنر مجسمه سازی بود یاد گرفتم.
*جنس مجسمه ها از پارافین جامد است که در ایران وجود دارد و همین طور چسب کارنول که با رنگ و مواد پخته می شود. جنس موهای هر مجسمه نیز کاملا طبیعی است که آنها را از آرایشگاه ها خریداری می کنم.حتی برای چشم ها نیز 250 هزار تومان هزینه می شود.
*پنج کارگاه دارم اما هیچ مسئولی از من حمایت نکرد. هر کدام آمدند بازدید،تعریف و تمجید کردند و رفتند و همه چیز را فراموش کردند.
*وام 20 میلیون تومانی بلاعوض که قبلا رئیس جمهوری و وزیر کنونی تعاون،کار و رفاه اجتماعی نیز آن را تایید کردند را دریافت نکردم . هیچ حمایتی از کار من نشده ، این در حالیست که این موزه باعث ایجاد اشتغال برای چندین نفر شد و آنها الان حدود 7 سال است که همچنان مشغول به کارند.
*در حال حاضر مشغول راه اندازی کارگاه جدید در تهران هستم چرا که در اینجا به دلیل نبود حمایت ها دلسرد شدم و کارم را در تهران پیگیر می شوم.
*با وجود حمایت نشدن ها از راه اندازی کارگاه و موزه در مازندران و روستای کوشکسرای نوشهر پیشمان نیستم و هدف و خود را که هنر مجسمه سازی است دنبال می کنم.
* اصلا سفارش کار قبول نمی کنم و آثارم را نمی فروشم.من برای بچه های خودم کار می کنم و آنها از نظر اقتصادی به نوعی اسپانسر و حامی مالی من هستند.
*مهمترین اثرم ساخت مجسمه پسرم فرشاد بود که در تهران آن را ساختم و البته وقتی قالب چهره اش را می گرفتم استرس و نگرانی بسیار زیادی داشتم چرا که باید پارافین جوشانده را در قالبی که بر روی صورت پسرم بود،می ریختم و هر لحظه امکان داشت اتفاقی برای او در زیر قالب بیفتد اما خوشبختانه همه چیز به خوبی پیش رفت و اثری از چهره پسرم ساختم که برایم بسیار ارزشمند است.
*درصددم در آینده ای نزدیک 12 مجسمه سلسله مختلف ایران باستان را با پرچم های تاریخی مربوط به آن طراحی و بسازم که این در نوع خود می تواند منحصر به فرد باشد.
*در آمد اینجا صرف دانشجویانی که نیاز به کتاب دارند می شود و همچنین فرد خیاطی دارم که سالی ده دست لباس سنتی مازندرانی تهیه می کند که در بازارچه محک تهران به فروش می رود و درآمد حاصل از آن نیز به بیماران سرطانی تعلق می گیرد که مدارک مستند آن نیز وجود دارد.
*من برای دل خودم زندگی می کنم و علی رغم اینکه امکانات و فرصت رفتن به خارج از کشور برایم وجود دارد اما ایران را عاشقانه دوست دارم و دراینجا بسیار موفق تر هستم.
* دلم برای خانم های بی سرپرست که تحت حمایت دولت نیستند می سوزد و باید فکری به حال این قشر کرد.
*مردان ایرانی با غیرت ترین مردان هستند و اگر مومنانه به آنها پناه ببرید مطمئنا برادرانه برایتان کار انجام خواهند داد.
*من دنبال آدمهای عاشق هنر هستم و هر کس عاشق هنر باشد مطمئنا خود را به موزه مجسمه سازی در کوشک سرا می رساند.برای ساخت مجسمه نیاز به تمرکز می باشد که محیط کنونی تمرکز لازم را برای من بوجود اورده است.
*آثارم علاوه بر کوشک سرا،در موزه فرهنگی و تاریخی کندلوس و در خارج از کشور در موزه کلن آلمان قرار دارد.
*حدود صد هزار گردشگر از اقشار مختلف جامعه و به خصوص دانش آموزان و دانشجویان به این موزه می آیند و بازدید می کنند و حتی بعضا پایان نامه برخی دانشجویان هنر را نیز من به آنها می دهم.
*پس از مرگم دوست ندارم برایم مراسم ختم گرفته شود بلکه دوست دارم درآمد اینجا وقف مردم خصوصا دانشجویان پسر شود چرا که پسر نان آور خانه و خانواده است اما دختر پس از فراغت از تحصیل معمولا در خانه می ماند.
* یک دانش آموز آملی که بسیار تیزهوش نیز هست را تحت پوشش خود قرار دادم و هزینه های تحصیلی وی را تقبل کردم و معتقدم ما باید بر روی زمین با مردم مهربان باشیم و به آنها رحم کنیم تا خدا در آسمان به ما رحم کند:نیکی هنری نیست به امید تلافی / نیکی به کسی کن که به کار تو نیاید
*هزینه های ساخت مجسمه بستگی به سایز آن ها دارد. از 400 هزار تومان تا دو میلیون تومان به طور کامل و با لباس برای من هزینه در بر دارد.
*اگر از کارم حمایت کنند برای بیش از پنجاه نفر می توانم اشتغالزایی کنم و باعث درآمد برای خانواده ها شود. الان در تهران لباس محلی مازندرانی بسیار مورد استقبال است، بنابراین اگر فضای خوبی دراختیارم باشد می توانم به زنان و دختران این منطقه آموزش دهم تا آنها با دوخت لباس محلی و فروش آن در تهران درآمدی برای خود داشته باشند.
*در حال راه اندازی موزه مجسمه سازی در روستای پیده کجور هستم که حدود پنج ماه دیگر آماده و مورد بازدید همگان قرار خواهد گرفت.