يکشنبه 16 مهر 1391-23:41

یادداشت های پراکنده/کم گوی و گزیده گوی

دو یادداشت/یکی از آفت های سخنرانی مطول کردن و کش دادن سخن است که مخاطب را خسته و دلزده می کند.این در حالیست که واقعا" برخی از برنامه ها و مراسم به سخنران نیاز ندارد+ بستن و توقیف روزنامه ها و نیز احضار و به دادگاه کشاندن اهالی مطبوعات و رسانه(که کاری جز قلم زدن بلد نیستند و هر چه می نویسند در دسترس است و چیزی برای پنهان کردن ندارند)فزونی گرفته است.


مازندنومه،سردبیر:چندی است که بستن و توقیف روزنامه ها و نیز احضار و به دادگاه کشاندن اهالی مطبوعات و رسانه(که کاری جز قلم زدن بلد نیستند و هر چه می نویسند در دسترس است و چیزی برای پنهان کردن ندارند)فزونی گرفته است.

نمونه این فشارها بستن روزنامه شرق بود که حتی داد رییس جمهوری را هم درآورد و به خاطر این اقدام،از وزیر ارشاد خودش نیز انتقاد کرد.

در برخی رسانه ها نیز آمده بود که به تازگی موج جدیدی از احضار فعالان فضای مجازی به دادسرای فرهنگ و رسانه آغاز شده است. تعدادی از وبلاگ نویسان و کاربران شبکه‌های اجتماعی در تهران به دادسرای فرهنگ و رسانه احضار شده اند.

احمدی نژاد چندین بار تاکنون تاکید کرده‌ که مسئولان دولتی اگر شکایتی از رسانه‌ها کردند،شکایات خود را پس بگیرند؛هر چند با وجود این حرف ها اقدام عملی کم تر مشاهده شده است.

متاسفانه بستن روزنامه ها و دستگیری و به زندان انداختن فعالان مطبوعاتی در ایران از مدت ها پیش باب شده و این مسئله به حیثیت کشور خدشه وارد می کند.

در حالی که کشورهای غیر دموکراتیک منطقه هم به این نتیجه رسیده اند که برخورد حذفی با رسانه ها غلط است و در سال های اخیر در کشورهای عرب منطقه خاورمیانه قوانینی جدید برای نظارت بر رسانه ها در نظر گرفته شده،در ایران هنوز افراد حقیقی و حقوقی در قبال کوچک ترین نظر و انتقاد و حتی کامنتی که مشخص نیست نویسنده آن کیست،به سمت دادگاه می روند و گاه دادگاه علیه رسانه حکمی شدید صادر کرده است!

در بسیاری از موارد می توان با جوابیه و توضیح و تذکر،مساله را فیصله داد،اما عده ای که متاسفانه برخی دولتی ها نیز در شمار آن ها هستند غیر از شکایت و توقیف چیز دیگری نمی دانند.

در استان ما نیز علی رغم تاکیدهای استاندار فرهنگی و رسانه دوست و معاون سیاسی،امنیتی اش که از قضا خود صاحب روزنامه است،شکایت کنندگان،کم شمار نیستند و به تازگی فعال تر هم شده اند.

تعداد قابل توجهی از همکاران رسانه ای ما پرونده ای در شرف تکمیل یا در حال نتیجه دارند و به جای این که وقت و انگیزه خود را به تمامی به رسانه اختصاص دهند،در راهروهای دادگستری یا پلیس فتا در حال جواب دادن و دفاع از خود هستند و علاوه برا استرس کاری،باید استرس و فشاری مضاعف را خود و خانواده شان تحمل کنند!

همین امروز 16 مهر ماه برای دو خبرنگار مازندنومه در بابل و ساری دو احضاریه آمد که باید ظرف سه روز خود را به بازپرسی معرفی کنند و جالب این که یکی از همکاران،نه شاکی را می شناسد و نه می داند اصلا" موضوع چیست!

من هم چند شکایت را پشت سر و پیش رو دارم و تا چند وقت دیگر هم باید در دادگاهی حاضر شوم و در قبال دو کامنت مخاطبان از خودم دفاع کنم!

اطمینان دارم تعداد دیگری از همکاران رسانه ای نیز در استان بسان من و دو خبرنگار ما هستند.این گونه شکایت ها و حکایت ها هم در کار اثر منفی می گذارد و هم فرد و خانواده اش را هفته ها و ماه ها سرگردان و مضطرب می سازد.

این همه هزینه های مالی و روحی و روانی در ازای چند سطر خبر یا عکس و کاریکاتور، حرفه خبرنگاری را آسیب پذیرتر کرده است.

*کم گوی و گزیده گوی،چون در!

برخی سخنرانان همایش ها و برنامه ها و جشنواره های داخلی،به جای پرداختن به اصل موضوع،به حاشیه می روند و گریزهای نامناسب می زنند و پرانتزهایی وسط صحبت باز می کنند،نیز چند بار تا مرز خداحافظی پیش می روند،ولی به وعده اتمام سخن وفا نمی کنند، مسائل سیاسی را پشت تریبون،شعاری مطرح می کنند و در یک جمله کم محتوایی و کم مایگی از سخن شان می بارد.

یکی از آفت های سخنرانی مطول کردن و کش دادن سخن است که مخاطب را خسته و دلزده می کند.این در حالیست که واقعا" برخی از برنامه ها و مراسم به سخنران نیاز ندارد و اطاله کلام و اطناب و زیاده روی در حرف زدن،باعث خستگی مخاطبی می شود که اصلا" برای گوش دادن به حرف فلان مسئول و بهمان مدیر به سالن نیامده است.

آخرین مورد این گونه زیاده روی ها،سخنرانی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران در مراسم افتتاحیه هفته هنر مازندران در فرهنگ سرای نیاوران بود که در اصل برای خیرمقدم گویی روی سن رفت،لیکن بیش از اندازه حرف زد و مردم نشسته و سرپا ایستاده در سالن را دلزده کرد.کم تر کسی آن شب به سخنرانی گوش می داد و بیشتر منتظر بودند تا برنامه بعدی شروع شود!

پس از این سخنرانی بود که مجری برنامه گفت:در ده دقیقه اول شنونده هم گوش می دهد و هم دل می دهد؛در ده دقیقه دوم فقط گوش می دهد و دل نمی دهد و در ده دقیقه سوم نه گوش می دهد و نه دل می دهد و شاید فحش هم بدهد!

در مراسم روز خبرنگار امسال نیز برخی پیشنهاد دادند که برنامه بدون سخنرانی برگزار شود و حتی استاندار مازندران نیز موافق اجرای مراسم بدون سخنرانی بود،اما هستند مدیرانی که عاشق گوش مفت اند تا 45 دقیقه و یک ساعت پی در پی حرف بزنند؛حتی در همایش ها و برنامه های ويژه ای که آن ها چندان تخصصی در آن ندارند و گاه به سخنران نیز نیازی نیست.

ای کاش برخی مدیران ما حداقل باب هفتم کتاب گران سنگ قابوسنامه را بخوانند که در آن آمده:«...بسیار دان و کم گوی باش نه کم دان و بسیار گوی که گفته اند:خاموشی دوم-سلامت است و بسیار گفتن دوم-بی خردی!از آن که بسیار گوی اگر چه خردمند باشد،مردمان عامه او را از جمله بی خردان شناسند.»

با این‌که سخن به ‌لطف آب ا‌ست/ کم‌گفتن ِ هر سخن صواب است

 آب ارچه همه زلال خیزد/ از خوردن پر، ملال خیزد

کم گوی و گزیده گوی چون دُر/ تا ز اندک تو جهان شود پُر(نظامی)