چهارشنبه 26 مهر 1391-9:48
سونامی سیل و مسئولیت حقوقی دولت
گزارش کامل سیل در بهشهر+ابعاد حقوقی و قانونی حادثه
مازندنومه،محمدرضا زمانی درمزاری،وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی(متولد بهشهر،ساکن تهران):با اين كه سالهاست درباره تبعات انباشت زباله هشدارهای بسیار داده شده، ولي روند انباشت آن در جنگل ادامه دارد!
نزدیک به 4 دهه سوء مدیریت پسماند ها و انتخاب جنگل و رودخانه به عنوان مخازن رایگان زباله و فاضلاب و آلوده سازی آب ، خاک و جنگل در سطح و زیر زمین، واقعیت و تاسفی وَهن آمیز است!
بيماري هاي عفوني انگلي ، گوارشي، پوستي، تنفسي، انواع سرطان ها و مرگ هاي زود رس مشکوک و...دستاورد فاجعه بار اين سوء مديريت در شمال و دیگر مناطق کشور است که هزينه هاي هنگفت درمان آنها ،بار مالي سنگين و دیگری بر مردم تحميل کرده است.عدم ارائه آمار شفاف وزارت بهداشت و درمان دليل بر سلامت مردم نيست!
چگونه است مسئولان براي تخريب جنگل ها ، واگذاری پارک هاي جنگلی هیرکانی ، واگذاری جنگل برای ساخت پتروشیمی ، سد سازی و ... سریعاً، به تعامل می رسند و بودجه های آن را از هر کجا شده تهیه می کنند، ولی همین که نوبت به مدیریت پسماند ها و تصفیه فاضلاب می رسد ، هزار و یک دلیل برای کار نکردن اعلام می شود : یا اعتبار کم می آید، یا زمین وجود ندارد ، یا مدیر صالح پیدا نمی شود ، یا عزم ملی کم می آید ، یا پول برای آموزش تفیک زباله های خشک و تر به مردم کم می آید و یا ......!
اگر هزینه هایی را که تاکنون فقط در شمال کشور خرج سد سازی ها ی شمال شده بود ، صرف تصفیه فاضلاب می شد،هم مشکل کمبود آب حل می گردید و هم آب های مصرفی مردم این چنین، آلوده نمی شد و رودخانه ها، این شریان های حیاتی جنگل ها نیز نمی مردند !
واقعاً، آیا حفظ سلامت مردم ، حفظ میراث طبیعی و محیط زیست این قدر بی ارزش است؟ بنابراین، چگونه می توان قبول کرد که توسعه صنایع بسیار آلاینده، مصیبت های مردم را افزایش نخواهد داد؟
فاطمه واعظ جوادی رییس سابق سازمان حفاظت محیط زیست در 7 آبان ماه 1385 در همین رابطه، به وضوح اعتراف می کند : "... که هیچیک از شهرک های صنعتی در کشور مدیریت پسماند ندارند و زباله های صنعتی تولید شده را در گوشه ای تخلیه می کنند..." (روزنامه همبستگی ) و یا مثلاً "... تاكنون از ۴۸ شهر استان گيلان، تنها هشت شهر، كد اجرايي تصفيه خانه فاضلاب شهري را دريافت كردهاند...". اشرفی پور، مدیر کل سابق حفاظت محیط زیست استان مازندران نیز در همین رابطه در تاریخ 19 دی 1385 اظهار می دارد : "... سالانه 1017 میلیون مترمکعب فاضلاب وارد خاک و آبراه های مازندران می شود که حدود 37 دهم میلیون مترمکعب این میزان مربوط به پساب های بخش صنعت و خدمات است. 2/160 میلیون مترمکعب آن را پساب های شهری تشکیل می دهد که باید 9/96 میلیون مترمکعب فاضلاب های تولیدی بخش روستایی را نیز به آن افزود. تا امروز، حتی یک پروژه سیستم تصفیه فاضلاب در استان به بهره برداری نرسیده است...".
علاوه بر این، سالانه حدود دو میلیون و 71906 لیتر انواع حشره کش ، علف کش و قارچ کش در سطح استان مازندران مصرف می شود که به این میزان باید 3000 تن انواع گرانول را که به صورت کود استفاده می شود، اضافه کرد... ( همشهری).
بنا به گزارش روزنامه ایران، مورخ 11 تیرماه 1386 : "...زباله ۱۴ شهر استان گيلان و ۲۲ دهيارى به صورت روزانه در جنگل هاى زيباى سراوان دفن مى شود.
روزانه ۵۰۰ تن زباله شهرهاى رشت، انزلى، صومعه سرا، فومن، شفت، كوچصفهان، خُمام، سنگر و چند شهر ديگر گيلان در سراوان، يكى از زيباترين نقاط سرسبز استان گيلان دفن مى شود...". ( رورنامه ایران).
همچنین، به نقل از ایرنا در گزارش مورخ 28 تیر ماه 1386 : "... به دنبال بارندگی روز های اخیر و راهیابی آبهای آلوده سطحی به آبگیر "عینک" رشت هزاران قطعه ماهی در این کوسیستم طبیعی تلف شدند. علت مرگ و میر ماهیان، کاهش اکسیژن و افزایش اسیدیته آب اعلام شده است.( ایرنا).
این خبرگزاری در گزارش مورخ 2 مرداد خویش به نقل از فرماندار رامسر می افزاید : "...حدود ۹۰ درصد فاضلابهاي خانگي، تجاري و صنعتي منطقه وارد رودخانههاي شهرستان می شود..."
طبق اظهار مورخ 24 شهریور 1386 رییس اداره محیط زیست شهرستان آستارا : "...رودخانه "مرداب" به طول 20 کیلومتر با عبور از شهر آستارا به دریا می ریزد . با توجه به ریزش فاضلاب منازل مسکونی و تجاری به این رودخانه ، میزان آلودگی آن بسیار بالا است .
رشد زیاد آزولا در سطح آب و مانع شدن از رسیدن نور به داخل آب باعث جلوگیری از رشد هر گونه گیاهی و نابودی چرخه حیات گیاهی در آن شده است. تاکنون هیچ اقدامی برای لایروبی آن صورت نگرفته است..". ( ایرنا )
بنا به گفته مديركل حفاظت محيط زيست گيلان، 25 مهر 1386 : روزانه بيش از ۹۰۰ تن زباله در سطح روستاها و يك هزارو ۵۰۰تن زباله نيز درسطح شهرهاي استان گيلان تولید ميشوند كه اين حجم از زبالهها با توجه به توليد ۵۰۰ليتر شيرابه از هر تن زباله، خطري جدي براي محيط زيست گيلان محسوب ميشوند. (ایرنا)
در همین ارتباط، در تاریخ 24 آبان 1386 رئيس اداره محيط زيست بهشهر بیان می دارد : "... وضعيت سامانههاي زبالهسوز و هيدروكلاو بيمارستانهاي بهشهر مورد قبول نيست و اميدواريم در خصوص ساماندهي وضعيت زبالهها و فاضلاب اين مراكز درماني چارهاي انديشيده شود.(ایرنا ).
همچنین، دکتر اسلام بابانژاد، رئیس شورای اسلامی شهرستان مزبور در 17 بهمن 1386 در این باره، می گوید : "...در بهشهر با توجه به جمعيت 90 هزار نفری و سرانه 10 لیتری آب- در روز بيش از ۱۳ ميليون ليتر فاضلاب در اين شهر توليد ميشود.
اين فاضلابها شامل فاضلاب حمام ، دستشويي ، آشپزخانه ، كارگاههاي كوچك ، مراكز تجاري و بهداشتي و ... است كه بسيار آلودهكننده است و از عوامل جدي تهديدكننده محيط زيست محسوب ميشود. با توجه به اينكه، بهشهر يكي از پنج شهر پر جمعيت استان است ، ادامه اين روند در آيندهاي نه چندان دور موجب بروز فاجعه زيست محيطي در بهشهر خواهد شد. ( آوای شمال)
نامبرده در21خرداد 1387 بیان می دارد :" دفن غير بهداشتي و غير اصولي بيش از دو هزار تن زباله در روز ، عمدهترين مشكل استان مازندران است.
در آيندهاي نه چندان دور شاهد بروز آثار سوء انواع آلايندههاي صنعتي و خانگي بر روي كليه جانداران بخصوص انسان خواهيم بود. توليد بالاي فاضلاب و نداشتن سيستم تصفيه ، با توجه به بالا بودن سطح آبهاي زيرزميني از جمله خطرات زيست محيطي مازندران است كه به دلايل مختلف تاكنون براي رفع اين معضل استاني ، چارهاي انديشيده نشده است..".( آوای شمال )
و سرانجام، بنا به اظهار مديركل اداره محيط زيست مازندران در تاریخ 17 مرداد 1387 : هشت پروژه كارخانه كمپوست و بازيافت در هشت شهر استان در حال پيگيري است و اين پروژهها در شهرهاي آمل ، نور ، نوشهر ، چالوس ، بهشهر ، قائمشهر و بابلسر در حال اجرايي شدن قرار دارند.
كلنگ ساخت كارخانههاي كمپوست و بازيافت شهرهاي نور ، قائمشهر و بهشهر به زمين زده شد. پروژه احداث كارخانه كمپوست و بازيافت شهرهاي ، نوشهر و چالوس با مشكل زمين مواجه است .كارخانه كمپوست و بازيافت زباله شهرستان تنكابن ۳۵درصد پيشرفت فيزيكي داشته است.( ایرنا ) و بدین ترتیب، مدیر کل محیط زیست مازندران بعد از 29 سال سوء مدیریت پسماند ها در مازندران ، مژده کلنگ زنی می دهد! (6) !
نمونه هایی از تهدید های پیش رو در مناطق شمالی کشور :
1- احداث 12 سد در حوزه بالا دست گيلان خسارتی جبران ناپذیر!
2- کاهش فزاینده ذخیره آب سدهای استان گلستان و کاهش آب های زیر زمینی.
3- اجرایی شدن ساخت سد قرهسو و زرين گل در عليآبادكتول ,خسارتی بی بازگشت به جنگل های باستانی شمال و ذخیره گاه های جنگلی منطقه .
4- خطر آبگیری سد البرز در " لفور" سوادكوه و بر هم خوردن اساس هیدرولوژِکی منطقه .
5- خطرآلودگی های گسترده در پی احداث يك مجتمع پتروپالايشگاهي در شهرستان تالش در گیلان و چهاردانگه ساری و بهشهر در مازندران و پیامدهای مخرّب آن بر منابع طبیعی و جنگی و نیز میراث تاریخی، باستانی و تمدنی منطقه و خطر آلودگی های گسترده در منطقه (نفتی شدن آب آشامیدنی ، نفتی شدن خاک کشاورزی ، شیوع انواع بیماری های پوستی و گوارشی و دیگر بیماری ها و آوارگی و تخریب غیر قابل انکار میراث فرهنگی، باستانی و تمدنی منطقه) .
6- بحران رو به افزایش کمبود آب و گاز در شهرک های صنعتی شمال.
7- خطر ادامه قلع و قمع درختان بیشتر و بروز آلودگی های بیشتر،در پی توسعه شهرک صنعتی رشت.
8- پتروشیمی گلستان، همچنان به عنوان خطری بزرگ در بستر رودخانه اترک و تالاب های منطقه .
9- اصرار برای احداث پتروپالایشگاه در گیلان، با وجود آلودگی های بی شمار.
10- خطر نابودی آخرین ذخیره گاه های شمشادستان های جنگل های باستانی شمال با ایجاد شهرک صنعتی در دل منطقه حفاظت شده البرز مرکزی .
11- ادامه جاده سازی در جنگل ابر و خطر برهم خوردن اساس تعادل محیطی و در پی آن ،نابودی این جنگل های باستانی برای همیشه.
12- ادامه جنگل تراشی وخطر تشدید فرسایش خاک و پر شدن بیشتر سد های استان های شمالی و تکرار غیر قابل انکار سیل های ویرانگر بهشهر، نکاء، کلاله و مانند آنها .
13- نابودی جنگل های باستانی آمل درپی اجرایی شدن سد منگل.
14- اجرایی شدن سد گلورد در مناطق بالادستی هزارجریب شهرستان نكا و بهشهر و نابودی عملی جنگ های منطقه.
15- احداث سد های بیشتر در استان گلستان ، بدون توجه به محدودیت شدید منابع آب و کاهش دهشتناک ذخیره آبی سد های کنونی.(7)
ذکر نمونه هایی از تخریب به عمل آمده در جنگل های شمال :
برای نمونه به ذکر چند مورد از تخریب جنگل های شمار کشور و بهره برداری بی رویه از آنها از سوی بهره وران و سوداگرانِ میراث طبیعی و باستانی شمال کشور و بدون مسئولیت و تعهد نسبت به سرمایه ملی و جهانی شمال و مردم منطقه و کشور اشاره می شود که جدا از اسناد و تصاویر و ویدئوهای موجود و مستند، با مراجعه هر مسافری یا عابری، این مهم نیز قابل احراز است.
حمل تنه ها و کنده های درختان قلع و قمع شده جنگلی در سیل های مختلف شمال و اخیراً، در سیل بهشهر و گلوگاه و مناطق هزارجریب و تخریب اموال و املاک و اتومیبل های مردم به نحو وحشتناکی، خود، دلیل دیگری بر این مدعاست. برخی از این موارد عبارتند از :
1- جنگل های باستانی شمال - جاده نور- برداشت سنگ از بستر جنگل ها.
2- جنگل های باستانی شمال - جنگل های صلاح الدین کلا : تخریب سنگ بستر جنگل برای بهره برداری از مصالح رایگان با هدف جاده سازی، به منظور بهره برداری بیشتر از سهم یک ملت و نسل ها ی آینده!
3- جنگل های باستانی شمال - جنگل های کجور و برداشت شن و ماسه .
4- جنگل های باستانی شمال - جنگل دراز نو ( کردکوی در استان گلستان) - این جنگل یک بار پاک تراشی و نهال کاری شد. سیل کردکوی در سال های پیش به علت همین پاکتراشی ها بوده است. سود آن به نفع طرح های جنگل داری رفت و تاوانش را مردم کردکوی پرداختند و همچنان، زمین لغزش و ریزش ادامه دارد . راش های های (Fagus Orientalist )قلع و قمع شده ی حافظ خاک در شیب های تند ارتفاعات جنگلی "دراز نو" که سد طبیعی در مقابل سیل های بنیان کن بودند و حذف آنها و جایگزین کردن نهال های دست کاشت ، عامل مصیبت هایی شده بود که بر سر مردم کردکوی آوار شد .
5- تبدیل جنگل به استخر و ساخت و ساز در کنار آن برای تاسیسات توریستی - (جنگل امام رضای کردکوی) به گفته صاحبان این مجتمع توریستی خصوصی؛ آنها بیش از 30 درخت ملچ (Tabe top scotch emlیا Umus glabra ) که از نادر ترین درختان باستانی شمال و در معرض انقراض است را از ارتفاعات جنگلی روبرو ، از ریشه در آورده ودر کنار این استخر کاشتند، ولی همگی آنها به دلیل این جابجایی غیر کارشناسی و مطالعه نشده خشک شدند .
6- جنگل انجیلی جنب تاسیسات توریستی امام رضا(ع) . این جنگل بی بدیل محکوم به نابودی است.
7- بهره برداری غیر اصولی و تخریب عمده جنگل های واقع در مناطق جنوبی بهشهر، نکا و گلوگاه و نواحی جنگی هزارجریب.
8- بهره برداری غیر اصولی از جنگل های روستای سفید تمشک رامسر و تخریب جنگلها وبهره برداری از سنگ ها آن(8)
9- سایر
لزوم اطلاع رسانی شفاف نسبت به عملکرد سودگران میراث طبیعی و جنگلی شمال کشور :
هزاران سال نیاکان ما در مناطق شمالی کشور سکنی گزیده و با وجود نبود سوخت امروزی گاز و برق و مانند آنها، از مواهب طبیعی و چوب های جنگلی برای ساخت منازل و اماکن خود و تامین سوخت مورد نیاز روستایی و شهری خویش اقدام کرده اند، اما هیچگاه نظر به تخریب جنگل ها و از بین بردن طبیعت پاک، زیبا و بکر و باستانی و هیرکانی اجداد خویش نداشته و آن را نیز به فرزندان و نوادگان خویش آموزش نداده اند؟!
هزاران سال است که نواحی شمال و جنگلی کشور به اقتضای طبیعت خویش از بارش الهی و مواهب طبیعی برخوردار است و حتی، سیل های متعددی بر رودخانه ها و دره های آن جاری شده است، اما هیچ یک از مردمان منطقه و تاریخ، این همه تخریب و بهره برداری غیر اصولی از جنگل ها و منابع طبیعی و میراث ملی و جهانی و آثار مخرّب وارده بدان و به زندگی مردم و نیز وقوع سیلاب های خانه مان برافکن به مانند سیل اخیر بهشهر و نواحی اطراف را به خود ندیده و به یاد ندارد؟!
لذا، مردم، شهروندان و روستائیان که در طول تاریخ متناسب با نیاز خویش از جنگل ها و آن هم از چوب های خشک و افتاده بر دامان زمین استفاده می کردند، نمی توانند عامل تخریب و بهره برداری های غیر اصولی و مسئولیت زای مزبور باشند!
پس، عاملان و نهادهای بهره بردار این میراث طبیعی و ارزشمند در شُرف انقراض جنگ های هیرکانی کیانند و به چه اهداف و مقاصدی در جهت گسترش روزافزون و غیر مئسولانه این تجارتِ تاسف بار بر آمده و می آیند؟
به واقع، اگر دولت قبلی و فعلی در ایفای مسئولت قانونی خویش دارای حُسن نیت مردمی بوده و صدا و سیما و رسانه های دولتی و غیر دولتی، دارای چنین حُسن نیت مسئولانه می باشند، کمترین توقع و انتظار در پاسداشت حقوق مردم و ملت و رعایت حقوق منابع طبیعی و زیست محیطی در ارائه "گزارش مستند، مستدل و منطبق با واقع و کامل روند بهره برداری از جنگل ها و مراتع و بهره برداران پیدا و پنهان آن و تخریب وارده نسبت به محیط زیست منطقه و کشور" و شفاف سازی درست و واقعی موضوع برای افکار عمومی داخل و خارج از کشور است که همین حداقل، برای حُسن نیت آنها، بس!
سیل تیرماه 1391 در بهشهر :
فرماندار بهشهر خسارات وارده در سیل تیرماه سال جاری را بنا به خبر منتشره در به خبر، مورخ 4/4/1391 به میزان 7/23 میلیارد ریال به بخش های کشاورزی و زیر ساخت ها اعلام کرد.
در همین رابطه، خبرگزاری فارس، وضعیت بارش و سیل تیرماه سال جاری را این چنین گزارش داد : "... بر اثر بارندگی و جاری شدن سیل در شهرها و روستاهای بهشهر، بخش زیادی از زمینهای کشاورزی و زیرساختهای این شهرستان طعمه سیلاب شد. باران شدیدی که صبح و عصر روز گذشته و امروز در مناطق شهری و دشت این شهرستان بارید، خسارتهایی به بخشهای کشاورزی، مناطق مسکونی و جادههای اصلی و فرعی و تاسیسات وارد آورد. خسارت به ابنیهها، تاسیسات آب و برق، پلها، جاری شدن سیل در روستاهای آسیابسر، گرجی محله، شهیدآباد و آبگرفتگی معابر، مسدودشدن جاده اصلی بهشهر ـ نکا در منطقه بین عبور روستای کوهستان تا شهر رستمکلا، آبگرفتگی معابر عمومی در برخی نقاط بهویژه در محلات زیروان و گرائیل محله، خسارت به بخش کشاورزی شهرستان و متوقف شدن قطار بهدلیل آبگرفتگی و سیل در ساعاتی از روز گذشته از مهمترین خسارتهای سیل دیروز در بهشهر است.(13)
سیل مورخ 12/6/1391 در بهشهر :
افکار نیوز در تحلیل و گزارش منتشره از خود با عبارت " بهشهر در نیم ساعت طعمه سیل میشود"، چه زیبا به این موضوع در تاریخ 12 شهریور 1391 بدان پرداخته است و 40 روز بعد، پیش بینی ها و دغدغه های آن، به رغم مواضع غیر مسئولانه و عملی مدیریت شهری و دولتی منطقه و شهرستان و بی تفاوتی مسئولان کشوری با سیلاب مورخ 22/7/1391 بهشهر به واقعیت و حقیقت پیوسته است!؟
در این بین نیز، بهشهر در تاریخ 8 مهرماه 1391( یعنی، در سه نوبت در خلال 40 روز) مجدداً، دچار بارندگی های شدید و وقوع سیل و تخریب فراوان شده است؟!.
"... جمع شدن آبهای سطحی در بهشهر آنقدر نگرانکننده است که مسئولان باید با نیم ساعت بارندگی پیش بینی سیلاب و خسارت را بهویژه در قسمت شمالی این شهرستان داشته باشند.
به گزارش افکارنیوز، به نقل از فارس، این شهر تاریخی که پیشینه تاسیس شهرداری آن به بیش از ۴۰۰ سال میرسد با مشکلی به نام بالا بودن و جمع شدن آبهای سطحی رو به رو است؛ مشکلی که سالها است، بیان میشود اما حل نمیشود.
این وضعیت آن قدر نگرانکننده است که مسئولان هر روز که از در منزل خود بیرون میآیند باید دعا کنند آن روز باران نیاید و اگر ابرهای تیره و تار را ببینند به اعضای ستاد حوادث غیر مترقبه و بحران ندا میدهند که امروز، از مرخصی و ماموریت و جلسه و خانه خبری نیست و باید در آماده باش کامل باشید. اما این وضعیت تا کی باید ادامه داشته باشد و تا کی باید مردم و مسئولان، حتی با بارش اندک باران نگران خانهها و شهر خود باشند.
کمربندی بهشهر هم به همان اندازه که به امنیت جادهها و کاهش تصادفات و ترافیک کمک کرده است. به مردمی که در قسمت شمالی شهرستان سکونت دارند، خسارت زده است. کمربندی باعث شده تا بخش زیادی از آبهای سطحی که باید به سمت دریا میرفت در قسمتی متوقف شده، پسروی کند؛ یا به خانههای مردم سراریز شود یا در کوچهها جمع شود، اما مسئولان شهرستان چه کردهاند؟
با زهکشیها و لایروبیها، ایجاد جوی و جدول و احداث کانالهای آب اندکی از مدیریت آبهای سطحی انجام شد، ولی کافی نیست و به قول فرماندار بهشهر باید تدابیر قبل از وقوع انجام میشد و مسئولان وقت همه جوانب را در مدیریت شهری میدیدند و اما اکنون نیاز به یک استراتژی و طرح بینقص داریم تا بالا آمدن آب در قسمت شمالی را کاملاً مدیریت کنیم.
قاسم جعفری شهردار بهشهر هم که از هوای ابری و آسمان تیره وحشت دارد( با وجود استمرار تصرفات خویش و شهرداری تابعه و شورای اسلامی آن شهرستان در ساختمان تاریخی باغشاه در پارک ملت بهشهر و تداوم استفاده اداری از این میراث فرهنگی منطقه و کشور؟!)، فریاد« معضل آبهای سطحی بهشهر را دریابید» سر میدهد و از اختلاف ۱۱ متری بین بالاترین و پایینترین نقطه در بهشهر میگوید و از اینکه موقعیت جغرافیایی و توپوگرافی بهشهر و آهکی بودن طاقدیسهای زیرزمین، جذب آب را بسیار کند و ضعیف کرده است، بهعنوان یکی از عوامل طبیعی بالا بودن آبهای سطحی نام می برد.
محمدتقی نورزاد، معاون فرماندار بهشهر از معضل آبگرفتگی معابر و آبهای سطحی بهعنوان جدیترین و نگرانکنندهترین مشکل بهشهر یاد میکند که مردم و مسئولان را به دردسری بزرگ انداخته و از طرفی ،از اینکه سه شهر خلیل شهر، بهشهر و رستمکلا هم گاه گاهی به جای مدیریت یکپارچه و همکاری، توپ را به زمین دیگری پاس میدهند، نگران است.وی معضل آبهای سطحی را علاوه، بر همت شهرستانی، نیازمند عزم استانی و ملی میداند و میگوید: فقط برای لایروبی انهار حداقل به ۹۰ میلیون تومان اعتبار نیاز داریم.
شهرستان بهشهر در درون خود رودهای فرعی زیادی دارد که دو رودخانه « بُزپل» و « بُرزو» در محدوده شهری مشکلاتی را به وجود آوردند، بطوری که با بارش باران و بالا آمدن آب در این رودها خساراتی به منازل حاشیه رود وارد میشود و روزی نیست که ساکنان حاشیه این رودها سری به مسئولان نزنند و شاکی نشوند!
به هر حال، بهتر است مسئولان استانی در یک روز بارانی سری به محلههای قسمت شمالی که در بهشهر به پایین دست معروف است، بزنند تا عمق مشکل را در جمع شدن آبهای سطحی و سیلاب و سرازیر شدن آن به خانههای مردم ببینند.
اگر در این روزهای پایانی شهریور ماه، همانند سالهای گذشته به معضل دیرینه بهشهر توجهی نشود باید در پاییز و زمستان فریادهای مردمی را شاهد باشیم که هر روز از در و دیوار آب منطقهای، شهرداری و فرمانداری همچون سیل سرازیر میشوند و حق شهروندی خود را مطالبه میکنند.
اکنون که ساعت حدود ۱۹ عصر( 12 شهریور 91) است، باران شدیدی در بهشهر میبارد و با نیم نگاهی از پنجره اتاق، سرازیر شدن آب را در کوچه ها میبینم و با فاکتور گرفتن از وضعیت اراضی کشاورزی، فکر مردمی هستم که در پایین دست، سطل و دیگ و کاسه در دست، آب را از اتاق و حیاط خود بیرون میریزند یا کوچههای بن بستی که پر از آب هستند و اگر درب یکی از منازل باز شود، آب وارد حیاطشان میشود. (14)
سیل مورخ 8 مهرماه 1391 در بهشهر و محال اطراف :
سیل سوم در 8 مهرماه سال جاری در مناطق روبار هزارجریب و ارتفاعات جنوبی بهشهر و این شهرستان واقع شده و خسارات و صدمات متعددی نیز بدان وارد کرده است.(15).
همشهری نیز با عنوان " سیل در شمال کشور خسارت بار بود" به تشریح این حادثه پرداخت. بنا به گزارش مورخ 9/7/1391، منتشره در سایت همشهری : ".... جمعه شب یکباره با بارش باران و وقوع رگبار، معابر بسیاری از مناطق شمالی کشور زیر آب رفت و بازهم مشکلاتی، ازجمله احداث نکردن سیل بند، بهاء ندادن به طرحهای آبخیزداری، تصرف حریم رودخانهها و تخریب محیط زیست و پوششهای جنگلی باعث جاری شدن سیل در برخی از شهرها و در نتیجه، به بار آمدن خسارات شد.
از مازندران هم خبر رسید که سیلاب معابر شهری شهرهای غربی و مرکزی استان را در بر گرفت و رفتوآمد در مرکز این استان، بهویژه در میدان خزر، ششصد دستگاه و خیابانهای مرکزی شهر ساری در حوالی دروازه بابل تا میدان ساعت با اختلال روبهرو شد. اما خسارات بارش باران، تگرگ و رعد و برق در استان مازندران فقط به خسارت مالی محدود نشد و رعد و برق جان یک نفر را در بهشهر گرفت. گفتنی است شهرستان میاندرود استان مازندران هم بر اثر بارشهای روز جمعه برای دومین مرتبه در۴۰روز اخیر گرفتار سیل شد و راه ارتباطی روستای دارابکلای این شهرستان بهطور کلی، مسدود شد...." (16)
سیل تاریخی و فاجعه آمیز 22 مهرماه 1391 در بهشهر :
بارندگی رگباری همراه با وزش شدید باد از ساعات اولیه شنبه مورخ 22/7/1391 در بهشهر آغاز شد و در مدت چندین ساعت با اعلام مسئولان ذیربط ، 132 میلی متر بارید. اگرچه، این گونه بارندگی در فصل پاییز برای استانی که وجه قالب اقتصادی آن کشاورزی بوده، برای کشاورزان نعمت بزرگی محسوب می شود، ولی جاری شدن سیل و ( وقوع سیلاب های وحشتناک)آبگرفتگی شیرینی این نعمت خدادادی را به تلخی تبدیل می کند.
پاییز سال گذشته، سیل در شهرستان بهشهر با مرگ دو شهروند و بی خانمانی دستکم 40 خانوار روستایی همرا بود و در شهرستانهای دیگر مازندران خسارت مالی زیادی بر جای گذاشت.سیل اخیر تنها موردی از این حادثه طبیعی در مازندران در سال جاری محسوب نمی شود، بلکه در سال قبل، وقوع سیل های متعدد در کلاردشت، نوشهر، ساری، آلاشت، آمل، نکا و دیگر مناطق استان خسارتهای فراوانی بر اقتصاد منطقه تحمیل کرد.(17)
شيون هايي كه در آغازين روز 22 مهر ماه در كوچه پس كوچه هاي بهشهر پيچيد، شروع فاجعه اي بود كه در گمان هيچ كس نمي گنجيد كه تبديل به بارش اشكهاي غمبار شهر شود. باراني كه هميشه نماد رحمت و آباداني ا ست، اين بار، به پاسخ ستم هايي رفت كه به طبيعت شده است.
شهر صفوي بهشهر با شيب طبيعي خود و اختلاف سطح آشكاري كه از دامنه هاي شمالي و دامنه هاي پيشكوه جهان آمورا آغاز و به سمت خليج ميانكاله سرازير مي شود، هرگز نمي بايست امكان حضور سيل و بروز فاجعه انساني را به باراني چند ساعته مي داد.
بارش هاي شديد چند سال اخير در بهشهر موجب آسيب و خسارت هاي فراواني به شهروندان شده بود و هشداري بود تا دست اندكاران امور به علت يابي و رفع موانع موجود بپردازند.
متاسفانه، بی دقتی در ساخت و شيب بندي معابر و خيابان ها و وجود سرعت گيرهاي مرتفع و غير استاندارد، در هر باراني موجب تجمع آب هاي سطحي در سطح شهر شده و خساراتي به شهروندان وارد می کند. قطع بي رويه درختان جنگلي، ساخت و سازهاي غيرمجاز و بدون نظارت در حاشيه هاي شهر و بستر رودخانه هاي بُزپل خيابان شهيد مدني و مسير پلنگ خيل و عدم لايروبي مناسب و اصولي، موجب بروز اتفاق ناگواري شد كه امروز شاهد آن هستيم. (18)
سیل اخیر بهشهر با وجود مراتب یاد شده، متاسفانه محقق گشت و دگر بار، در سطحی کاملاً متفاوت و وسیع، فاجعه آفرید و ضمن فوت و مصدومیت صدها نفر و از هم پاشیدن هزاران خانه و خانواده، خسارات فراگیر به تاسیسات شهری و روستایی و اموال مردم و زمین ها و باغات کشاورزی و احشام مردم وارد ساخت.
رعد و برق های مهیب و وحشتناک، همراه با بارش شدید و رگبار باران و وقوع سیل زودهنگام و گسترده و آوردن تنه ها و میلیون ها عدد درختانان بی زبان قطع شده از سوی سوداگران چوب و جنگل، با سنگ های بزرگ و گل و لای فراوان در نیمه شب و بامدادان روز شبنه مورخ 22/7/1391، در حالیکه مردم بهشهر و مناطق اطراف در خواب آرمیده و خود را برای فردایی نو و هفته نوین آماده می کردند، به ناگهان امان همگان را ربود و سیلاب سهمگین را ارزانی خانه و کاشانه و رختخواب شبانه آنان و فرزندان بی پناه و پیران و زنان و مردان بی سلاحی نمود که از شدت بهم ریختی و وحشت، خود سر درگم بودند و به در تکافوی حیات خویش و خانواده خود به این سو و آن سو می رفتند!
تا صباحی از بامداد نگذشته بود که حاضر و ناظر، شاهد و حافظ، در کمال ناباوری شاهدِ فقدان همسران، فرزندان و پدران خویش و درگذشت آنها و مفقودی بسیاری از آنان و از بین رفتن تمام زندگی و منازل خود شدند و در میان گل و لای و بوی ماتم و عزا و خسارت و دعا، چشم براه خورشید شرمسار و پنهان شده از بی مهری انسانی نسبت به میراث طبیعی و درختان بی شمار افکنده و قطع شده در دامان جنگلی خود بودند!
گرچه، طبق اظهارات اولیه نماینده مردم منطقه در مجلس و استاندار مازندران، میزان خسارات اعلامی به مبلغ 300 میلیارد ریال اعلام شده است! " ....دانشگاهها و مدارس شهرستان تعطیل شد، اما " آمار دقیقی از خسارت مالی در شهرستان بهشهر بنا به اعلام خنجری، مدیرکل حوادث غیر مترقبه استانداری مازندران گزارش نشده و آمار نهایی در حال بررسی میباشد!
دیوارهای منازل مسکونی و ۹۰ دستگاه خودرو خسارت وارد شده است و به اماکن مسکونی، تجاری، بخشهای کشاورزی و تاسیسات زیربنایی اعم از پل، اماکن حفاظتی، راه، تاسیسات شهری، اراضی کشاورزی و دامی شهرهای بهشهر، رستم کلا و خلیل شهر خساراتی وارد شد. در روستای تیله نو شهرستان گلوگاه و محور اصلی ساری – بهشهر آب گرفتگیهای بسیاری گزارش شده است، کشتهشدگان سیل بهشهر به ۸ نفر رسید....". (19)
گزارش این مدیر کل دولتی، صرفاً بیان بخش کوچک و اندکی از خسارات بزرگ و گسترده منطقه و واقعیات موجود در آن بوده، آنگونه که وی تعمداً به ترتیب پیش گفته، از سیلاب مهیب و وحشتناک و خسارات آور و تاریخی بهشهر بعنوان "آب گرفتگی" یاد کرده تا بدین ترتیب، از اهمیت واقعه و خسارات حاصله در نگاه افکار عمومی در ظاهر بکاهد، اما واقعیات و زیان های تاسف بار و غیر قابل انکار مطروحه در این نوشتار، خود حکایتی دیگر از این ماجرا دارد!
عبدی ، مدیر آبفای بهشهر و گلوگاه در پی وقوع سیل مورخ 22/7/1391، از منظری دیگر به خسارات حاصله پرداخته است : ".... بارش شدید باران و طوفان سبب تخریب و خسارات جدی به پروژه های آبرسانی این منطقه شد.
بر اثر شدت بارندگی و وقوع سیلاب به تاسیسات آبرسانی روستایی مجتمع های یخکش، غریب محله، متکازین و پروژه های تیرتاش، سراج محله، تیله نو، پاسند، آسیابسر، شهیدآباد، وزوار و محمد آباد با 27 روستای تحت پوشش خسارات بسیاری وارد شد.
تاکنون بخشی از خطوط انتقال و شبکه توزیع آبرسانی روستایی و بهسازی چندین دهنه چشمه در شهرستان های بهشهر و گلوگاه تخریب شده و در حال حاضر، آب شرب این مناطق به دلیل وقوع سیلاب گل آلود است. (به گفته وی)، میزان اولیه خسارات وارده حدود 250 میلیون تومان برآورد شده که احتمال افزایش آن می رود...." (20)
بی تفاوتی مسئولان استانی و کشوری در سیل بهشهر :
حادثه مرگبار و اندوهبار سیل در بهشهر که بخش های وسیعی از شهر را در برگرفت و تلفات و تبعات تاسف باری را از خود بجای گذاشته است، یادآور لزوم رهایی از غفلت ها و عدم آمادگی های مدیران و دستگاه هایی است که متاسفانه، اصلاً توجیه منطقی و اجتماعی ندارند.
سایت غیرفعال هواشناسی و اطلاع رسانی نصفه و نیمه استانداری و فرمانداری که مسئولیت مقابله با حوادث غیرمترقبه را به عهده دارند با توجه ناکافی بودن پوشش صدا و سیمای مازندران، افکار عمومی را در هاله ای از بی خبری فرو برده است، تا جائی که بهشهر در یکی از پرتلفات ترین حوادث سالهای اخیر بی پشتوانه رها شده و به همان امکانات موجود شهرستان و تا حدودی هم شهرهای اطراف اکتفاء کرده است و به هیچ وجه عزم ملی برای کمک به سیل زدگان بهشهری گسیل نشده است.!
بهشهر در حالی تنها رها شده که برای حادثه زلزله زدگان آذربایجان ما شاهد عزم ملی تمام اقشار جامعه و فراتر از زبان آذری بوده ایم و اراده عمومی از دردهای جانکاه زلزله کاسته بود، اما مصیبت شهروندان بهشهری از این جهت مضاعف شد که مسئولین استان و رسانه ملی برای ملی کردن پشتیبانی ها، همتی نکرده و گامی برنداشتند.
حتی، پیامی در ابراز همدری با مصائیب حاصله و درد جانکاه از دست رفتن عزیزان خویش از مسولان مربوطه دریافت نداشته یا مخابره نشده است!
رئیس جمهور در آستانه بازی تیم ملی ایران با کره جنوبی به بازدید تیم ملی رفت! و استاندار وی در مازندران نیز خود را بی نیاز از حضور در میان مردم داغدار و سیل زده بهشهر و اطراف دانست و با طرح ادعایی بی اساس و غیر کارشناسی و غیر واقع و اعلام ورود 300 میلیارد ریال خسارت،(بعدا اعلام شد 410 میلیارد ریال) گویا فرصت را مغتنم برای تجدید اعتبارات جدید استان خود دانست!
احمد علی مقیمی، نماینده بهشهر، نکا و گلوگاه در مجلس نیز با حضور در جلسه مدیریت بحران شهرستان به سان پدری، بدون مکلف داشتن خویش به استفاده از اختیارات قانونی مقرر در قانون اساسی و عدم واکاوی علل این فاجعه به مانند سیل های سه گانه ماه جاری و ماه های اخیر در منطقه، در مقام موعظه و نصیحت و توصیه به حاضرین برآمد و بر " لزوم لایروبی سریع کانال ها و آبهای سطحی " تاکید کرد و به حکم " نوش دارو پس از مرگ سهراب عمل نمود" و با تکرار شتابزده، مطالعه نشده، غیر کارشناسی و غیر مستندِ میزان خسارات وارده به میزان اعلامی استاندار مازندران- مراتب عدم اطلاع خویش از کمیت و کیفیت خسارات وارده به مردم و اموال آنها و تاسیسات شهری و روستایی و حجم گسترده فاجعه مزبور را در حوزه انتخابیه خویش برای همگان و مردم آن منطقه به مانند گذشته و همیشه نمایان ساخت...؟! و دگربار، تاریخ این چنین تکرار شده است!
تعارضات و تناقضات متعدد در ادعاهای مسئولان شهری، استانی و کشوری :
با وجود اعلام نظر غیر مستند و کارشناسی استاندار مازندران و نماینده مردم منطقه در مجلس در تاریخ 22/7/1391 ( در روز واقعه)- آمار دقیقی از خسارت مالی در شهرستان بهشهر بنا به اعلام خنجری، مدیرکل حوادث غیر مترقبه استانداری مازندران در تاریخ مزبور گزارش نشده و آمار نهایی در حال بررسی میباشد!
بشیر عالیشاه، مدیر کمیته امداد شهرستان بهشهر ، 48 ساعت بعد از وقوع سیل مهیب بهشهر در تاریخ 24/7/391 ( برخلاف اعلام نظر شتابزده و غیر کارشناسی استاندار مازندران و نماینده مردم منطقه) گفت:" بیش از 100 میلیون تومان به منازل مسکونی، احشام و زمینهای کشاورزی مددجویان کمیته امداد بهشهر بر اثر جاری شدن سیل خسارت وارد شد. در مجموع 100 میلیون تومان به منازل مسکونی، احشام و زمینهای کشاورزی مددجویان کمیته امداد امام خمینی شهرستان بهشهر خسارت وارد شد".(22)
علی اکبر طاهایی، استاندار مازندران که مخالف طرح سئوال و استیضاح رئیس جمهور در مجلس نسبت به علمکرد مسئولیت زای وی در حوزه های مختلف جامعه، از جمله نسبت به موضوع مقاله حاضر و معترض به عدم کفایت سیاسی وی بنا به اعتقاد بسیاری از نمایندگان مربوطه بوده (23)، گویا خود رابه مانند نماینده بهشهر در مجلس فارغ از هرگونه مطالعه، بررسی و ارزیابی و کار کارشناسی و داده های نسبت به حجم و چگونگی خسارات وارده ناشی از سیل بهشهر دانسته و در نامه ارسالی خویش برای ریاست دولت، با تمسک به سرداران شهید بهشهری و مراجع عظام و تقلید منطقه ای، در مقام توجیه و جلب و دریافت مبلغ 300 میلیارد ریال بر می آید؟! (24).
چگونه است این شهر در زمان گذشته و شرایط عادی و نیز به هنگام تخریب بی رویه جنگل ها و محیط زیست و به تعطیلی کشاندن کارخانه چیت سازی و مراکز تولیدی و صنعتی آن و بیکاری ده ها هزار نفر در این شهر کوچک و ظهور و بروز هزاران نابهنجاری اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی-، شهر هزار شهید و سرداران شهید و شهر آیات عظام شاهرودی، کوهستانی، علامه ایازی و هاشمی نژاد نبوده و مردم و شهروندان و روستائیان محترم آن نیازمند یک تدبیر و مدیریت کارآمد دولتی و مدیریت نسبت به " بحران در مدیریت شهری، منطقه ای، استانی و کشوری" نبوده- حال باید با تمسک به معظم له و آن شهیدان گرانقدر در مقام توجیه عملکرد مسئولیت زای حوزه تصدی خویش در استانداری و فرمانداری های تابعه برآید؟!
اساساً، این سئوال نیز مطرح است؛ مبنای طرح و اعلام میزان خسارات مورد ادعا، قبل از انجام هرگونه تامین دلیل یا کارشناسی در حوزه های مختلف، چه بوده و با چه هدفی طرح شده است و اهداف استانداری در نحوه هزینه کرد آن، در صورت اختصاص چه می باشد؟
برخلاف آمارهای اعلامی مسئولین مزبور، شهردار بهشهر زیان وارده به تاسیسات شهری را بیش از 60 میلیارد ریال اعلام می کند! شهردار بهشهر گفت: سیل اخیر در بهشهر خسارت بیش از 60 میلیارد ریالی به بخش تاسیسات شهری وارد کرد.
به گفته قاسم جعفری، شهردار بهشهر در گفتگو با خبرنگار فارس ؛ سیل بامداد شنبه به فضای سبز، بلوارها و خزانههای گل مبلغ 150 میلیون تومان خسارت زد. وی افزود: تخریب سیلبندها، سیل برگردان، دیوارهای حفاظتی و پلها هم 4 میلیارد تومان خسارت در پی داشت.
عضو ستاد مدیریت بحران شهرستان بهشهر در ادامه گفت: 800 میلیون تومان هم به تاسیسات و مبلمان شهری و 500 میلیون تومان به آرامستان بهشت فاطمه زیان وارد آمد، همچنین سایر خسارتهای به وجود آمده که باید به بخش نوسازی و بازسازی شهر اختصاص یابد، 700 میلیون تومان برآورد شد.(25)
مسئولان شهری و استانی آبفای بهشهر و مازندران نیز از تعارض در گزارشات و ادعاهای متناقض و غیر کارشناسی خویش مصون نمانده اند؟ در حالی که مسئول آب و فاضلاب شهرستان های بهشهر و گلوگاه، میزان خسارات وارده به تاسیسات آبرسانی این شهرستان را در تاریخ 22/7/1391 حدود 250 میلیون تومان برآورد کرد، مدیرعامل آبفای مازندران با افزایش آماری غیر قابل توجیهی، " این میزان را به مبلغ 700 میلیون تومان" برآورد و اعلام نمود!
به گفته وی، در جریان سیل بهشهر چهار حلقه چاه آب شرب دچار آسیب دیدگی شده است. مقام مزبور همچنین، تصریح کرد : "... یک حلقه چاه 100 درصد تخریب و یک چشمه با آبدهی 80 لیتر در ثانیه از مدار بهره برداری خارج شده است.
همچنین، 300 فقره انشعاب آب خانگی، 50 مورد عبور عرضی به طول 400 متر و هزار متر خط انتقال آبرسانی در جریان سیل بهشهر تخریب شدند." ( 26)
با وجود اعلام میزان بارندگی بهشهر را 90 میلیمتر با سرعت باد 72 کیلومتر بر ساعت از سوی برخی از مسئولان شهری و استانی- نور بخش داداشی، مدیرکل هواشناسی مازندران سرعت وزش باد را 90 کیلومتر در ساعت ( در رامسر) اعلام نموده است! (27)
صرف نظر ار تکلیف قانونی دولت و مسئولان منطقه ای و شهری به برنامه ریزی مستمر و همه جانبه در پیشگیری از حوادث مزبور و مدیریت علمی، اصولی و کارشناسی آن با استفاده از منابع انسانی کارآمد، متخصص و بهره مندی از تجارب کشورهای پیشرفته و موفق، گزارشات و اظهارات مشهود و مکرر مسئولان دولتی مربوط حکایت از عدم توجه درست و مناسب آنها و دولت نسبت به وضعیت سلامت، بهداشت و جان و مال مردم و در نتیجه، مسئولیت دولت در این ارتباط برابر موازین حقوقی و قانونی می باشد.
در همین رابطه، سیدعیسی هاشمی، معاون عمرانی استانداری مازندران در شامگاه شنبه مورخ 22/7/1391 در جلسه ستاد بحران شهرستان بهشهر در فرمانداری اظهار داشت: "... کمبود لوازم و ابزار ویژه تخلیه منازل مسکونی مانند کف کش و لجن کش، عامل اصلی تاخیر در پاکسازی مناطق سیل زده بهشهر است.
امیدواریم با تعامل مناسب موجود میان مدیران استان، این کمبود امکانات را در کمترین زمان ممکن برطرف کنیم و زندگی عادی را به مردم سیل زده بازگردانیم...."
وی تعداد منازل تخریب شده در بهشهر را 50 دستگاه اعلام کرد، در حالی که، مدیر کل حوادثه غیر مترقبه استان،تعداد آنها را 90 منزل اعلام کرده و خبرگزاری مهر این میزان را به تعداد 200 منزل مسکونی (غیر از اماکن تجاری و اداری) اعلام نموده است ؟! هاشمی، جانشین ستاد مدیریت بحران مازندران از 30 و سپس، تخریب 300 خانه در اثر سیلاب بهشهر یاد می کند؟! (28)
با وجود غیر واقع بودن هر دو ادعا و آمار مسئولان استانی و با وجود تاسف در تعارضات مطروحه در گزارش ها و ادعاهای آنها، به ویژه در مقام حضور و شرکت در جلسه مدیریت بحران بهشهر با استفاده از آمارهای نادرست و غیر کارشناسی،میزان تخریب منازل مناطق سیل زده بسیار بالاتر از آمار خلاف واقع مطروحه از سوی آنها بوده و میزان مزبور و مطروحه از سوی آنها نیز مشمول منازل و املاک تخریب شده در روستاها و مناطق اطراف و مراکز تجاری و کارگاهی و مدارس و دوائر دولتی نیز نبوده است؟!
همچنین، علی رغم ادعای غیر مستند معاونت عمرانی مازندران، مبنی بر عدم تخریب مناطق صنعتی و کارگاهی، شواهد و مشاهدات حاصله نسبت به تخریب بسیاری از مراکز تولید، صنعتی و کارگاهی مُثبت خلاف آن است!
وی همچنین، به مانند بسیاری دیگر از مسولین دولتی در جریان زلزله بم، زلزله اخیر آذربایجان، سیل مهیب سال های اخیر نکا و نسبت به سیل بهشهر بدون هرگونه ارزیابی دقیق و کارشناسی از کمیت و کیفیت خسارات وارده و بدون مطالعه نسبت به برنامه های لازم جهت اقدام وعده داد؛ ".... این مناطق سیل زده تا 10 روز آینده بازسازی خواهند شد...." که صد البته، باید گفت: "چنین نبوده و چنین نیز نخواهد ماند...." !
وی سپس، با تعدیل نظرات قبلی خویش و رویکردی نسبی به واقعیات حادثه می گوید : "... علاوه بر این، به ابنیه فنی راه اعم از پلها، دیواره حفاظتی و آسفالت، اراضی کشاورزی و واحدهای دامی، مراکز تجاری و آموزشی و واحدهای مسکونی و تاسیسات شهری خسارت زیادی وارد شده که میزان آن پس از بررسی دقیق اعلام خواهد شد.". (29)
برخلاف گزارش ها و اظهارات مطروحه از سوی البرزی، فرماندار بهشهر، مقیمیی، نماینده منطقه در مجلس، استاندار مازندران و برخی دیگر از مسئولان شهری و استانی- مدیرکل مدیریت بحران استانداری مازندران با اشاره به اینکه بیشترین خسارات مادی و جانی در خیابان های مهدیه، قنبرآباد و خیابان قائم بوده است، تصریح کرد: " بسیاری از زیرساخت های شهری ناشی از رسوبات خاک و گل در منطقه تخریب جدی شده است.
خبرگزاری مهر در این رابطه افزود؛ "...با ادامه بارشها در مناطق شرقی مازندران، تعداد مفقودان در منطقه بهشهر رو به افزایش است. بر اثر بارش شدید باران از شب گذشته تاکنون در شرق مازندران، تعدادی از شهروندان بهشهری مفقود شدند.
بر اساس مشاهدات شاهدان عینی تعداد افراد مفقودی از 10 نفر هم فراتر رفته و گفته می شود تا کنون 12 نفر از ساکنان محله قنبرآباد بهشهر مفقود شده باشند..." وی اضافه می کند ؛ " مسدود شدن مسیر آب در زیر پل بزیل در محله قنبر آباد بهشهر سبب افزایش سطح آب شده و سیلاب مناطق این پل را فرا گرفته است".
هادی خنجری با اشاره به اینکه سیل درختان تنومند و قطوری را از بالادست رودخانه به دهانه پل کشانده سبب مسدود شدن مسیر آب شده است، افزود: " بسیاری از خانه های مسکونی و تاسیسات زیادی از قنبرآباد بهشهر زیرآب رفته است".
وی با بیان اینکه سیل نیمه شب گذشته از شرق مازندران آغاز شده است، اظهار داشت: " در صورتی که دهانه های پل آزاد نشود خسارات جبران ناپذیری برای منطقه بدنبال خواهد داشت" .خنجری گفت: این سیل در ساعات اولیه صبح امروز رخ داد و منازلی که در حاشیه رودخانه های برزو و مهدیه و در خیابان های شهید مدنی و قائم، قرار داشتند متحمل خسارت فراوان شدند.
سيل بخشهاي فراواني را شهرستان بهشهر را تخريب نموده است و موجب تخريب و مسدود شدن جاده بين المللي در تقاطع روستاهاي كوهستان و سارو شده است. (30) .
در همین رابطه، سرپرست هیئت اعزامی بازرسی مازندران اذعان می دارد :"... متاسفانه، برنامه ریزی مدونی در جهت مدیریت بلایای طبیعی وجود ندارد. با توجه به پتانسیل فراوان مازندران در مقوله حوادث غیرمترقبه طبیعی،تاکنون نتوانسته ایم به یک مدیریت واحد بحران برسیم وعملکرد دستگاه های متولی مدیریت بحران را مورد بازرسی قرار دهیم..."
محمدرحمانی، نماینده هیئت بازرسی استان، در بازدید از روند امدادرسانی به مردم خسارت دیده بهشهر هم از نبود برنامه ریزی مناسب نسبت به کاهش خسارات در این گونه مواقع از سوی مقامات استان انتقاد کرد.
به گزارش مازندنومه- رحمانی عنوان داشت: "...متاسفانه، برنامه ریزی مدونی در جهت مدیریت بلایای طبیعی و حوادث ثانویه با توجه به حجم بالای خسارت به منازل مسکونی و دیگر زیرساخت های موجود در شهر و همچنین، جان باختن تعدای ازشهروندان انجام نشده است".
سرپرست هیئت اعزامی بازرسی استان، ضمن قدردانی ازحضور پررنگ کارکنان و نیروهای داوطلب هلال احمر استان افزود:".. در تمامی کشورهای دنیا در مواقع بحران های محیطی،عوامل اجرایی و برنامه ریزی مدیریت بحران نقش راهبردی درکاهش خسارات بعد بحران دارند، اما متاسفانه با توجه به پتانسیل فراوان مازندران در مقوله حوادث غیرمترقبه طبیعی تاکنون نتوانسته ایم به یک مدیریت بحران واحد برسیم".
وی با اشاره به این که نبود مدیریت بحران واحد به صورت کاملاً واضح در سیل اخیر بهشهر مشاهده شد،ادامه داد: " سازمان بازرسی طبق رسالت ذاتی خود عملکرد دستگاه های متولی مدیریت بحران را که قانونگذار مسئولیت شان را مشخص کرده،مورد بازرسی و پایش قرار می دهد". (31)
جمعیت هلال احمر نیز با حضور موثر خود نسبت به ارائه خدمات حرفه ای و تخصیی و توزیع محدود آذوقه و مایحتاج مردم و جستجو نسبت به مفقودین با تیم آنست( سگهای جستجوگر) اقدام نموده است.
مهدی ولی پور، مدیر جمعیت هلال احمر مازندران بر خلاف مسئولان مزبور، از 389 خانواد سیل زده نام می برد(32) فرماندار و رئیس ستاد مدیریت بحران شهرستان بهشهر در گزارش اعلامی خود به رسانه ها بر خلاف اظهارات مسئولان استانی مزبور چنین می گوید : "....تاکنون 1600 مورد آبگرفتگی منازل و خسارت به 235 واحد مسکونی گزارش شد.
50 واحد مسکونی خسارت کامل دیدند. 30 درصد از قبور شهدا و گورستان مرکزی بهشهر تخریب شد. همچنین 40 درصد از بلوار شهید هاشمی نژاد خسارت دید.50 درصد اراضی و جاده های بین مزارع خسارت دیدند، 200 کنتور برق و 40 عملک گاز از بین رفتند. سیل به 25 روستا خسارت وارد کرد و ..." (33)
علاوه بر این، عبدالله ریاحی، بخشدار مرکزی بهشهر گفت: "... بارش باران شدید شب گذشته و جاری شدن سیل، راه ارتباطی بهشهر با روستاهای کوهستانی بخش مرکزی منطقه هزار جریب را مسدود کرد. بارندگی شدید دیشب، موجب ورود گل و لای فراوان و تنه درختان به جاده اصلی منتهی به بخش پُر تردد هزار جریب شد که نیروهای امدادی در حال بازگشایی این مسیر پُرتردد هستند.
همچنین، بر اثر این بارش شدید، پل دهنه سد گلورد در مسیر رودخانه رودبار دچار خسارت شد....". به گزارش خبر نگار به خبر ،بلوار شهيد هاشمي نژاد از مقابل بنياد شهيد تا ميدان قدس،بخش هايي از فراش محله،خيابان مهديه ، خيابان قائم ،خ شهيد رجايي و.... از جمله، خيابانهايي هستند كه سيل به آنها خسارت رسانده است. خبرگزاری مهر به نقل از البرزی، فرماندار بهشهر، تعداد کشته شدگان را 8 نفر، سایت الف، 12 نفر و خبرگزاری فارس، 8 نفر گزارش نموده اند! سایت الف خسارت وارده به اتومبیل های منطقه را به تعداد 300 خودرو اعلام و گزارش کرده است. (34)
عدم اطلاع رسانی درست و به موقع مسئولان به مردم :
سیل 22 مهر91 بهشهر بازهم فاجعه آفرید و علاوه بر صدمات جسمی، روحی و جانی، میلیاردها ریال خسارت نیز به مردم منطقه وارد ساخت.
هنوز هفته کاهش اثرات بلاي طبيعي به پايان نرسيده که درهفته جاري بر اثر بارندگي شديد در بهشهر (بیش از) 7 نفر از شهروندان جان خود را از دست دادند.
اين در حالي است که برخي از مسئولان دليل آن را تعلل در اطلاع رساني به موقع حادثه سيل عنوان کرده اند. با اين حال، ايران منش، رئيس مرکز اطلاعات حوادث سازمان مديريت بحران کشور در گفتوگو با مهر مي گويد: " سازمان مديريت بحران به تازگي سيستم هشدار سريع را به صورت 24 ساعته فعال کرده است.
در اين سامانه 2 نيروي فعال هميشه آن لاين بوده و تمامي امکانات ارتباطي از تلفن همراه، تلفن ثابت، تلفن ماهواره اي، بي سيم و... را در اختيار دارند و هر گونه خطر و بلاياي طبيعي را 48 ساعت قبل از وقوع به ستاد مديريت بحران استان اعلام مي کنند" .
وي گفت: " در حادثه اخير هم ما بر اساس اعلام سازمان هواشناسي اخطار داده بوديم. حتي، موضوع را به کارگروههاي مربوطه مانند صدا و سيماي استان هم مخابره مي کنيم تا اطلاعرساني به سرعت انجام شود.
من نميگويم صدا و سيما و رسانهها در اطلاعرساني سريع کوتاهي کردند، ولي کارگروهها بايد اخطارها و هشدارها را جدي بگيرند". سیل اخير بهشهر نشان داد؛ وعدههاي غیر کارشناسی مسئولان در مورد اجراي پروژهاي پيشگيرانه و امدادرساني و اطلاعرساني به هنگام تا عمل فاصله بسيار دارد. هر چند رئيس سازمان مديريت بحران مي گويد 1200 طرح اجرايي کرديم، ولي جزئيات اين اقدامات اعلام نشده است!.(35)
سیل و تلفات انسانی در آئینه آمار :
آمارها نشان ميدهد در 53 سال گذشته بيش از 12 هزار شهروند ايراني بر اثر سيلاب جان خود را از دست داده اند.
اين در حالي است که بر خلاف ادعاي سازمان مديريت بحران مبني بر انجام 1200 برنامه مقابله با سيلاب همچنان سيل جان شهروندان را تهديد مي کند. به گزارش مهر، موضوع سيل و وقوع سيلاب و راههاي پيشگيري از آن پس از تشکيل سازمان مديريت بحران کشور دردستور کار اين سازمان قرار گرفت، ولي پس از گذشت چهار سال از تاسيس اين سازمان همچنان، سيل جان شهروندان را تهديد ميکند.
براساس اين گزارش، بررسي آمار و ارقام نشان مي دهد 58 درصد کل افرادي که در اثر بلاياي طبيعي در جهان کشته شده اند مربوط به سيلاب بوده است. در واقع، سيلاب از نظر تلفات جاني و مالي مهيب ترين بلاي طبيعي در جهان محسوب مي شود.
آمارها حاکي از آن است که در ايران طي 53 سال يعني، از سال 1330 تا 1383 تعداد چهار هزار و 185 مورد سيل حادثه خيز رخ داده است.
در اين مدت پنج هزارو 821 شهر و 245 هزار واحد مسکوني بر اثر سيلابخسارت ديده اند و 12 هزار نفر تلفات انساني اين حوادث بوده اند. همچنين، 471 هزار رأس دام قرباني و يک ميليون هکتار از اراضي کشاورزي هم تخريب شده است.از سوي ديگر، بر اساس آخرين آمارها 13 درصد تلفات انساني در ايران بر بلاياي طبيعي بر اثر سيل بوده است.
شرکت مديريت منابع آب ايران وابسته به وزارت نيرو نيز در گزارشي اعلام کرده است: از سال 1331 تا 1370 يعني، در يک دوره 40 ساله بيش از 1890 رخداد سيل ثبت شده است که خسارات جبران ناپذير اقتصادي در بر داشته است. متاسفانه، اين آمارها قديمي و به روز نشده است. رسانهها و حتي کارشناسان نيز به اين آمارها دسترسي ندارند.
البته ناگفته نماند که اعلام آمار بلاياي طبيعي و ميزان خسارات برعهده سازمان مديريت بحران است ولي سايت اين سازمان حتي، لينکي براي ارائه اينگونه آمارها ندارد، در حالي که سازمان پزشکي قانوني که مهمترين آمارها (مرگ و مير) را روايت مي کند آخرين آمارها را هر ماه اطلاع رساني مي کند.
حسين درخشان، سخنگوي سازمان امداد و نجات هلال احمر به مهر مي گويد: " از ابتداي سال 90 تا کنون 40 مورد سيل و آب گرفتگي در مازندران داشتهايم که بيشتر در بهشهر و ساري و نکا بوده است و 3900 نفر هم حادثه ديده اند" . (36)
علل علمی و کارشناسی وقوع سیلاب در شمال کشور :
مرتضی اکبر پور، معاون آمادگی و مقابله سازی مدیریت بحران کشور( وزارت کشور) در اظهار نظری غیر علمی و غیر کارشناسی و با فرافکنی مسئولیت قانونی دولت و مدیران دولتی، در مصاحبه با باشگاه خبرنگاران جوان، " ساخت و سازهای بی رویه در بستر و حریم رودخانه و بسته شدن پل ها در مسیر اصلی دلیل جاری شدن سیلاب بوده است". (37) اما کارشناسان دانشگاهی و علمی در حوزه محیط زیست و جنگل ها و مراتع، دیدگاهی کاملاً متفاوت با اظهار نظر غیر مسئولانه این مدیر دولتی دارند!
سيلابهاي مرگبار در شمال کشور ، پاسخ طبيعت به تخريب بی رویه جنگلها و محیط زیست و عدم رعایت حقوق محیط زیست و عدول دولت و دستگاههای دولتی از نظامات قانونی و موازین حقوقی مربوطه است. سيل با خطه شمال کشور غريبه نيست.
سالهاي متمادي است که بارانهاي سيل آسا عضو جدايي ناپذير پديدههاي طبيعي استانهاي حاشيه خزر است. اما شايد به يک دهه نرسد بروز سيلهايي که نه تنها مخرب است بلکه صفت مرگباري را نيز بايد بر آنها اضافه کرد. نمونه آن سيل اخير در استان مازندران ( بهشهر) است که خانههاي بسياري را ويران کرد و 8 قرباني گرفت.
سيلي که به اعتقاد متخصصان و فعالان محيط زيست ؛ پاسخ طبيعت است به تخريب جنگلها و تغيير کاربري اراضي. برخي از کارشناسان معتقدند که تخريب بيرويه مراتع، منابع طبيعي و جنگلها و تغيير کاربري زمينها کشاورزي در وقوع سيلاب نقش موثري دارند و ميتوان با جلوگيري از تخريب اين منابع از وقوع سيل و از خسارات جلوگيري کيرد.
محمد درويش، عضو هيأت علمي مؤسسه تحقيقات جنگلها و مراتع کشور و مسئول گروه تحقيقات اقتصادي اجتماعي مهار بيابانزايي با اشاره به وقوع سيل در استان مازندران و گلستان و تخريبهاي ناشي از آن اظهار داشت: " ما در بحث سيلهاي ويرانگر و حادثه ساز شمال با مطالعهاي که انجام داديم متوجه ميشويم که در قديم شاهد وقوع چنين سيلابي نبوده ايم و وقوع سيلابهاي اخير موضوع نسبتاً جديدي است".
وي افزود: " سيلابهاي حادثه خيز در مناطق شمالي افزايش يافته و اين افزايش به دليل وجود پوشش گياهي در گذشته کمتر بوده است و امروز به دليل تغيير کاربري در اراضي شمالي و اراضي منتهي به درياي خزر و همچنين، تبديل اراضي کشاورزي به ويلا چنين شرايطي را پديد آورده است".
وي تاکيد کرد: " ما شاهديم که جنگلها به صورت عمدي دچار تغيير کاربري شده است و همچنين، جنگلها از درون دچار اضمحلال شده است و به دليل کاهش زادآوري، جنگلها در حال از بين رفتن هستند و همچنين، برخي از طرحهاي جنگلکاري غير علمي باعث شد که چنين شرايطي به وجود بيايد".
هادي کيادليري، دبير انجمن جنگلباني با اشاره به حادثه سيل اخير گفت: " اين اتفاقات قابل پيش بيني بود و ما پيشتر هشدار داده بوديم که وقتي جنگلهاي بالادست تخريب ميشوند، قدرت جنگل در مهار باران از بين ميرود".
وي گفت: " شاخهها و برگهاي درختان وقتي به صورت انبوه و فشرده در کنار هم قرار دارند سايهبان ايجاد ميکنند و اين سايهبانها جلوي ضربات باران به خاک را ميگيرد و از جاري شدن آب جلوگيري ميکند به باور وی؛ مديريت اشتباه در حوزه منابع طبيعي، آسيب پذيري جنگلها در برابر تغيير اقليم واسترسهاي زيست محيطي به شکل نگرانکنندهاي افزايش داده است".
اسدالله کريمي، محقق و کارشناس جنگل، پارامترهاي متنوعي را در ارتباط با وقوع سيلاب دخيل دانست و گفت: " به طور طبيعي در يک سال اخير تيپ بارندگيها متفاوت شده است و به دليل ظهور اين شرايط، بارانهاي سيل آسا که پيشاز اين کمتر شاهد آن بوديم رخ ميدهد".
وي با تاکيد بر مقوله طبيعي تغيير اقليم اظهار داشت: " تغيير اقليم، شرايط جغرافيايي و آبوهوايي باعث بارش بارانهاي سيل آسا شده است". اين متخصص جنگل با اشاره به تاثير دخل و تصرفها در طبيعت گفت: " متاسفانه، تجاوز به حريم جنگل، رودخانهها و مراتع از عوامل وقوع حوادثي اين چنين هستند.".. وي تصريح کرد: متاسفانه، خاک نفوذ خود را از دست داده است و به محض وقوع بارندگي تبديل به سيل ميشود و قطعاً، در سالهاي گذشته تخريب ناشي از سيل کمتر بوده است و اتفاقات اخير که پس از وقوع سيل افتاد به دليل ساخت خانهها، ويلاها و جادههاي روستايي در مسير جنگل و رودخانههاست".
وي تاکيد کرد :" بارش باران اخير که منجر به آب گرفتگي منازل، راهها و تخريب اموال مردم شد حادثهاي بيسابقه در دهه اخير بود و مسئولان بايد چشم خود را باز کرده و اجازه تخريب جنگل را ندهند تا شاهد حوادث اينچنين نباشيم".( 38)
کارشناسان یکی از عوامل اصلی جاری شدن سیل در سالهای اخیر در مازندران را کاهش سطح جنگل های استان می دانند. مساحت جنگل های شمال کشور در 30 سال گذشته 22 درصد کاهش یافت و 17 درصد این کاهش حجم جنگل ها مربوط به 20 سال اخیر بود.
بر اساس آمارهای موجود تنها استان گلستان طی این مدت 21 درصد از مساحت جنگل های خود را از دست داده و استان مازندران با 16 درصد کاهش مساحت جنگل ها در رتبه بعدی این فاجعه زیست محیطی قرار دارد. حجم وسیع تخریب جنگل ها هنگامی مشکل ساز می شود که آن را در کنار بارش شدید بارانهای فصلی در استانهای شمال کشور قرار دهیم. علاوه بر این، ناپایداری های شدید جوی، بارندگی ها شدید و عوامل ژئوفیزیکی مانند شیب زیاد زمین ها و فرسایش خاک، عوامل طبیعی دیگری بوده که در وقوع سیل در سالهای اخیر در مازندران اثرگذار بوده است.
علاوه بر این، کارشناسان عوامل دیگری را در وقوع سیل در مازندران موثر می دانند، عواملی نظیر بهره برداری های نامناسب از اراضی، تبدیل جنگل به مراتع و زمین های کشاورزی، احداث جاده ها، تجاوز به حریم رودخانه ها و لایروبی نشدن به موقع آنها که همگی دست به دست هم داده و صدها انسان را آواره و بی خانمان می کند یا به کام مرگ می کشد.
گیاهان سبب حفاظت خاک در مقابل بادهای سهمگین، توفان ها، تگرگ، برف و بالاخره سیل می شوند، اما هنگامی که خاک عریان و بدون پوشش گیاهی مناسب در مسیر سیل قرار گیرد، ذرات منفصل آن شسته و جاری می شود و این اتفاقی بوده که در استان مازندران افتاده است. چرای بی رویه دام در مازندران سبب شده است تا پوشش گیاهی منطقه از بین رفته، جنگل ها دچار آسیب جدی شود و به همین دلیل، خاک هیچ عنصری برای دفاع از خود ندارد.
اگر خاک پوشش گیاهی مناسب داشته باشد از همان لحظه که باران شروع به باریدن می کند، گیاهان شروع به جذب آب می کنند و حجم عظیمی معادل 20 درصد از باران قبل از اینکه به خاک برسد، جذب می شود و از سوی دیگر خاک که به دلیل داشتن پوشش گیاهی، مواد آلی بیشتری دارد، 20 درصد دیگر را جذب می کند و در نتیجه، چیزی به نام سیل امکان وقوع نمی یابد.
به علاوه، قطع درختان و از میان رفتن جنگل ها عامل اصلی وقوع سیل های پی در پی در مازندران بوده و اگر ما درختان جنگلی خود را از بین نمی بردیم تا 50 سال آینده گرفتار سیل نمی شدیم و حتی اگر دو برابر حجم کنونی باران می بارید، سیلی پدید نمی آمد ، بلکه برعکس، آب باران به سفره آب های زیرزمینی اضافه می شد و جنگل ها و مراتع را آباد می کرد ، چرا که این خداوند نیست که سیل می فرستد، خداوند باران می فرستد و این ما انسان ها هستیم که سیل می سازیم.(38)
مسئولیت حقوقی و قانونی دولت در تخریب جنگل ها و ذخائر جنگلی و محیط زیست و وقوع سیلاب های زیانبار و آثار حاصل از آنها :
مفروض اصلی این مقاله آن است که دولت و عوامل دولتی مرتبط با موضوع فعالیت در حوزه های جنگلها، مراتع، محیط زیست دارای مسئولیت مستقیم نسبت تخریب جنگل ها و ذخائر جنگلی و محیط زیست و وقوع سیلاب های زیانبار و آثار حاصل از آنها از حیث حقوقی و قانونی بوده و مسئولیت کیفری و جزایی مسئولان و دست اندرکاران ذیربط نیز در این زمینه قابل تعمّق، مداقّه و طرح است. و به باور نگارنده متعهد و مکلف به جبران کلیه خسارات مادی و معنوی به مردم بهشهر و گلوگاه و محال اطراف و دیگر مردم زیان دیده از سیل های منطق شمالی کشور به شرح آتی خواهند بود :
مسئولیت قانونی رئیس جمهور و هیات وزیرات ( دولت ) نسبت به تخریب محیط زیست و آثار زیانبار آن :
طبق به موجب اصل 45 آن قانون، ؛ " انفال و ثروت های عمومی، از قبیل زمین های موات یا رها شده، معادن، دریاها، دریاچه ها....جنگلها، نیزارها، بیشه های طبیعی....در اختیار حکومت اسلامی است تا طبق مصالح عامه نسبت به آنها عمل نماید. تفصیل و ترتیب استفاده از هر یک را قانون معین می کند". در همین ارتباط، وفق ماده 1 قانون حفظ و حمایت از منابع طبیعی و ذخائ جنگلی کشور، مصوب 5/7/1371؛ " از تاریخ تصویب این قانونی گونه های درختانی از قبیل شمشاد، زربین، سرخدار، سروخمره ای، سفید پلت، حرا و چندل، ارس، فندق، زیتون طبیعی، بنه ( پسته وحشی)، گون، ششم، گردو (جنگلی)، و بادام وحشی( بادامک) در سراسر کشور جزء ذخائر جنگلی محسوب و قطع آنها ممنوع می باشد".
طبق تبصره 1 آن ماده؛ " وزارت جها کشاورزی موظف است مناطق استقرار گونه های یاد شده را مشخص و حفاظت نموده و متخلفین را به مراجع قضائی معرفی نماید " . همچنین، برابر تبصره 2 ذیل ماده مزبور ؛ " در مواردی که قطع این گونه ها بر اساس طرح های مصوب و بنا به ضرورت و مسائل فنی و توسعه گونه های دیگر لازم باشد با تائید وزارت جها کشاورزی مجاز خواهد بود". نظر به مراتب مزبور ؛
1- گونه های مزبور از باب تمثیل بوده و صرفاً، محصور به آنها نبوده و قطع مطلق آنها جز، به ترتیب مزبور ممنوع و غیر قانونی خواهد بود.
2- با این وجود، وفق بند 5 ذیل اصل 43 قانون اساسی، " منع اضرار به غیر و انحصار و..."، از زمرۀ مبانی و ضوابط حاکم بر اقتصاد جمهوری اسلامی برشمرده شده است. و طبق اصل چهلم قانون اساسی : " هیچکس نمی تواند اعمال خویش را وسیله اضرار به غیر یا تجاوز به منافع عمومی قرار دهد. صرف استفاده و بهره برداری از منابع و ذخائر جنگلی، ولو به تجویز مقرر در تبصره 2 ذیل ماده 1 قانون حفظ و حمایت از منابع طبیعی و ذخائر جنگلی کشور ( طرح های مصوب وزارت جهاد کشاورزی)، مجوزی برای تخریب این میراث ملی و طبیعی نخواهد بود و بهره برداری و جایگزینی گونه ها صرفاً باید در چهارچوب قانون و با رعایت استانداری های فنی و اصولی مربوطه صورت گیرد.
3- در همین ارتباط و مستنبط از اصل 50 قانون اساسی که مقرر می دارد ؛ " در جمهوری اسلامی، حفاظت از محیط زیست که نسل امروز و نسلهای بعد باید درآن حیات اجتماعی روبه رشدی داشته باشند، وظیفه ای عمومی تلقی می گردد". از اینرو، فعالیت های اقتصادی و غیر آن که با آلودگی های محیط زیست یا تخریب غیر قابل جبران آن ملازمه پیدا می کند، ممنوع است"، هرنوع فعالیت و اقدام مخرّب نسبت به محیط زیست به هر شکل و نوعی و توسط هر شخص یا سازمانی با مجوز و بدون مجوز ممنوع بوده و غیر قانونی است و مستلزم مسئولیت محتوم قانونی و حقوقی مربوطه و تعهد به جبران خسارات حاصله به تجویز ماده 1 قانون مسئولیت مدنی و قواعد عمومی مسئولیت از یکسو و مسئولیت محتوم حقوقی و قانونی دولت و وزارت خانه تابعه در نظارت و مدیریت در اعمال مراتب قانونی و جلوگیری از نقض آشکار آنها خواهد بود.
4- علاوه بر این ممنوعیت، برابر اصل 22 قانون مزبور: " حیثیت، جان، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کند". تخریب بی رویه جنگل ها و به خطر انداختن اموال و جان و مسکن مردم در اثر سوء مدیریت حاصل از عدم کارآمدی بر منابع طبیعی و جنگلی، خود مستوجب مسئولیت قانونی دولت و هیات وزیران و شخص رئیس جمهور می باشد.
زیرا طبق اصل 60 قانون اساسی ؛ " اعمال قوه مجریه جز در اموری که در این قانون مستقیماً بر عهده رهبری گذارده شده ، از طریق رئیس جمهوری و وزراء است" و نامبرده برابر اصل 122 که مقرر می دارد: " رئیس جمهور در حدود اختیارات و وظایفی که به موجب قانون اساسی و یا قوانین عادی به عهده دارد در برابر ملت و رهبر و مجلس شورای اسلامی مسوول است" نسبت به نقض آاشکار قوانین و تخریب محیط زیست و تغییرات زیانبار وارده بدان نسبت به اشخاص و مراجع مزبور به ترتیب مزبور و نیز مستفاد از مفاد مندرج در سوگند اتیانی وی طبق اصل 121 آن قانون مسئول بوده و باید پاسخگو باشد.
5- نظر به سیادت ریاست جمهور بر سازمان محیط زیست بعنوان یکی از معاونت های خود به مانند ریاست عالیه وی بر سازمان جهاد کشاورزی، جنگلها و مراتع و منابع طبیعی کشور و توجهاً، به تکالیف قانونی مقرر در قانون مربوط به سازمان محیط زیست و سازمان های مزبور و وظایف مقرر در آن، در مسئولیت قانونی ریاست جمهور نسبت به موضوع مقاله به ترتیب یاد شده تردیدی نخواهد بود.
در شرح وظايف سازمان جنگل ها، مراتع و آبخيزداري كشور آمده است كه اهداف آن؛ " حفظ و حمايت، احيا، توسعه و بهرهبرداري اصولي از جنگلها، مراتع، اراضي جنگلي، بيشههاي طبيعي، اراضي مستحدثه ساحلي، حفاظت و حمايت از آب و خاك كشور از طريق مديريت علمي بر حوزههاي آبخيز و رعايت اصول توسعه پايدار" مي باشد.
بخشي از وظايف سازمان حفاظت محيط زيست نيز مطالعه عوامل مخرب و آلایندههای مختلف محیط زیست، به کارگیری فنآوریهای سازگار با محیط زیست و ارائه دستورالعمل های زیستمحیطی برای مکانیابی محل استقرار واحدهای صنعتی بزرگ، کشاورزی و سکونتگاه های انسانی، تهیه و تدوین ضوابط و استانداردهای زیستمحیطی برای مدیریت و بهرهبرداری از منابع آب، خاک، هوا، مدیریت پسماندها و زبالههای شهری، روستایی، صنعتی، کشاورزی و کنترل دخالت در اکوسیستمها بر حسب ظرفیتهای طبیعی آنها مي باشد. تکالیف قانونی شهرداری نیز در قوانین شهرداری ها، به تفصیل آمده است.
وضعیت تاسف آور و خسارت بالای شگفت سیل اخیر بهشهر، حکایت از اهمال و نبود مدیریت دولتی و شهری کارآمد و قانونمند در اعمال وظایف قانونی مقرر و جلوگیری از وقوع فاجعه انسانی و طبیعی گسترده موصوف دارد.
6- عدم اطلاع رسانی درست و به موقع مسئولان و سازمان های ذیربط و عدم برنامه ریزی درست، کارشناسی و علمی برای رفع عوامل وقوع سیلاب های زیانبار و کاهش آثار آنها و پیشگیری از ورود خسارات قابل پیش بینی، یکی دیگر از مبانی حقوقی مسئولیت دولت در این رابطه است.
7- آنچه که در این میان مهم است و متاسفانه، کمتر از سوی نمایندگان شهرهای شمالی کشور و به خصوص، نماینده مردم بهشهر، نکاء و گلوگاه استفاده شده است، اعمال حقوق قانونی مقرر در اصل 176 (حق تحقیق و تفحص مجلس در تمام امور کشور)- اصل 84 (مسئولیت هر نماینده در برابر تمام ملت و حق اظهار نظر در همه مسائل داخلی و خارجی)- اصل 88 ( حق طرح سئوال از وزیران و رئیس جمهور)- اصل 89 (حق استیضاح هیئت وزیران یا هر یک از وزرا در موارد لازم از سوی نمایندگان با امضای حداقل 10 نماینده طبق بند 1 آن و حق استیضاح رئیس جمهور با رای حداقل یک سوم نمایندگان مجلس در در مقام اجرای وظایف قوه مجریه و حق رای به عدم کفایت ریاست جمهور وفق بند 2 اصل مزبور)، در ارتباط با حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی و تخریب آنها و تلاش جهت رفع موانع شهری، عمرانی و طبیعی متعدد و موجود در راه تکرار مستمر سیلاب های خانمان برافکن منطقه و عدم درس از گذشته و نیز عدم تجربه از سیلاب های قبلی و ماههای پیشین و سال قبل در آنجا می باشد. وظایفی که نمایندگان مزبور و بهشهردر راستای تعهدات قانونی آنها در چهارچوب اصل 67 قانون اساسی( مفاد مقرر در سوگند اتیانی) واصول 172 و 176 آن قانون عهده دار آنها بوده و کمترین انتظار مردم در اعمال مراتب مزبور در مجلس و کشور از سوی آنها بوده است! (39)
8- بدیهی است نمایندگان این شهرها به مانند هیات وزیران و دولت و شخص رئیس جمهور نسبت به روند رو به تزاید تخریب محیط زیست و ذخائر جنگلی و میراث طبیعی شمال کشور و جبران خسارات حاصله از آن برابر قانون مسئول بوده و باید به افکار عمومی، مردم و رسانه ها از حیث مسئولیت ها و اختیارات قانونی خویش و عدم اتخاذ تدابیر لازم در پیشگیری از سیلاب های اخیر و خسارات میلیاردی مادی و معنوی وارده به مردم منطقه پاسخگو باشند و در مقام جبران خسارات و زیان های حاصله و الزام دولت به این مهم برآیند.
9- نبود ضوابط و قوانین منسجم و مدیریت واحد در بحران حوادث و بلایای طبیعی و ناشی از مداخلات انسانی در محیط زیست و لزوم مصوب ساختن آن از سوی مجلس و فقدان برنامه ریزی همه جامعه در پیشگیری از وقع آنها و رفع عوامل مسبب وقوع این حوادث و نیز به حداقل رساندن پیامدهای حاصله، خود یکی دیگر از جهات توجه و انتساب مسئولیت حقوقی و قانونی دولت و عدم کارآمدی آن در وقایع اخیر مربوط به زلزله آذربایجان، سیل های نکاء و بهشهر و مناطق اطراف بوده است.
10- نظر به توجه و انتساب مسئولیت ناشی از وقع سیل فاجعه انگیز و تاریخی بهشهر به دولت و ریاست جمهور و تکلیف آنها به جبران کلیه خسارات مادی و معنوی وارده به اشخاص حقیقی و حقوقی و اموال و املاک آنها، به هر شکل و نوعی، جزئاً و کلاً و بیمه ساختن آتی کلیه اموال و املاک مزبور در جبران و به حداقل رساندن خسارات حاصله، بنا به جهات و دلائل پیش گفته، بر مراتب مزبور بعنوان آثار حاصل از مسئولیت قانونی دولت، هیات وزیران و رئیس جمهورتاکید می گردد.
نتیجه :
محیط زیست، یکی از ارزش های اساسی جوامع انسانی است در سراسر جهان می باشد. زیرا، بقای انسان، مبتنی بر حفاظت از ان است و یک چنین موضعی در قبال محیط زیست نمی تواند با تبیین ساده شیوه و اصول و اهداف حاصل آید و موجب اعمال مراقبت شود. در اینجا نیازمند تخصیص دقیقی حقوقی و ضمانت های قانونی آن است تا برخوردار از ثبات و تداوم باشد.
حقوق محیط زیست با سابقه ای کمتر از 30 سال در بین رشته های عل حقوق، رشته ای است جوان و سرآغاز آن نیز به کنفرانس سازمان ملل متحدد در خصوص " محیط زیست انسان" که در سال 1972 در استکهلم تشکیل شد، بر می گردد. برابر این کنفرانس، قلمرو محیط زیست محدوه ای بسته نیست، بلکه محیط زیست در گستره آب و هوا، مرز نمی شناسد و ضروری است واقعیات موجود در این خصوص در سطح جهانی محل توجه قرار گیرد.به کوشش یونپ و اتحادیه جهانی حفاظت (IUCN)، مرکز آموزش و تحقیق سازمان ملل(UNITAR) دوره هایی جهت تربیت نیروی متخصص در رشته حقوق محیط زیست فراهم آمده است.
حقوق محیط زیست، ابزار مهمی برای نظارت و مدیریت توسعه پایدار است. این حقوق در تعیین خط مشی ها و اقدامات حفاظتی محیط زیست و استفاده معقولانه و پایدار از منابع طبعی موثر است. علاوه بر انعقاد بیش از یکصد معاهده چند جانبه در خصوص موضوعات زیست محیطی و لزوم حفظ میراث طبیعی و فرهنگی جهان از سوی کشورهای مختلف و سازمان های بین المللی و منطقه ای، در سطح ملی نیز، بر مبنای حمایت های فزاینده افکار عمومی ، دولت های جهان به سرعت در اصلاح یا افزایش قوانین داخلی و آئین نامه های اجرایی و ضوابط اداری مرتبط در جهت تقویت مدیریت زیست محیطی باید گام بردارند.(40)
محیط زیست (Enviroment) دست کم به معنای امروزی آن در بسیاری از زبان ها، یک اصلاح نو و تازه است و سابقه کاربرد آن در فرانسه، به قرن دوازدهم بر می گردد. اصطلاح محیط زیست را می توان به یک منطقه محدود یا تمام یک سیاره و حتی، فضای خارجی را که آنرا احاطه کرده است، اطلاق کرد. براین مبنا و طبق تعریف یونسکو؛ عبارت از : " محیط زندگی بشر یا آن بخش از جهان که بنا به دانش کنونی بشر، همه حیات در آن استمرار دارد".
بر اساس ماده 2 کنوانسیون مسئولیت مدنی خسارات ناشی از اعمال خطرناک در محیط زیست، مصوب شورای اروپا در 21 ژوئن 1933 در لوگانو، " محیط زیست شامل بخش های زیر است : منابع طبیعی، اعم از تجدید پذیر یا غیر قابل تجدید مانند هوا، آب، خاک و کلیه جانوران و گیهان و تاثیر متقابل این عوامل بر یکدیگر- اموال و دارایی ها که جزء میراث فرهنگی می باشند و مناظر و چشم اندازهای ویژه..." خرابی های فزاینده محیط زیست ناشی از بلایای طبیعی مانند آتشفشان و یا ناشی از مداخلات انسانی مانند تخریب بی رویه جنگل ها می باشد. طبق اعلامیه 1972 استکهلم ؛ " حمایت از محیط زیست انسان و بهبود آن، موضوع مهمی است که بر رفاه افراد بشر و توسعه اقتصادی در سراسر جهان، اثر می گذارد".
در همین رابطه، مبنا و علت حفاظت از محیط زیست در مقدمه کنوانسیون تنوع زیستی منعقده در کنفرانس سران زمین در سال 1992 چنین آمده است : "... کشورهای عضو، با آگاهی از ارزش های ذاتی زیستی و ارزش های اکولوژیک، ژنتیکی، اجتماعی، اقتصادی، علمی، آموزشی، فرهنگی، بازآفرینی و زیبایی شناسه انواع زیستی و اجرای آن و نیز با آگاهی از اهمیت تنوع زیستی برای تکامل و حفاظت از سیستم های حفظ حیات زیست و تائید این مطلب که حفظ تنوع زیستی، مساله تمامی بشریت است..." آنرا منعقد و امضاء می نمایند.(41)
با وجود تعدد و تنوع قوانین بین المللی مربوط به محیط زیست و جنگل ها و منابع طبیعی و میراث جهانی و علی رغم برخی تعهدات بین المللی ایران در این ارتباط، متاسفانه قوانین موضوعه ایران در این ارتباط نه تنها از بروز رسانی و جامعیت و انطباق با پیشرفت های علمی و فنی مربوط به حقوق محیط زیست برخودار نبوده، بلکه به لحاظ کمبود منابع انسانی آموزش دیده در چهارچوب حقوق بین الملل محیط زیست و یونپ و اتحادیه جهانی حفاظت (IUCN) و مرکز آموزش و تحقیق سازمان ملل(UNITAR)، آگاهی درست و مناسب نسبت به این حوزه های نیز کمتر در بین مدیران و کارشناسان مسئول دولتی یافت شده و در نتیجه، اداره امور مربوط به محیط زیست نیز متاثر از همین ناآگاهی از یک طرف و فقدان قوانین مزبور و عدم ضمانت های حقوقی و قانونی لازم در این ارتباط و ایجاد امکان سوء استفاده از آنها، از طرف دیگر وجود خواهد داشت.(42)
کانون دیده بانان زمین در سال 1387 با ارائه و تشریح گزارش مبسوطی نسبت به تخریب بی رویه در جنگل ها و محیط زیست در شمال کشور و دیگر مناطق به مانند بسیاری دیگر از حقوقدانان، کارشناسان، متخصصان و دانشگاهیان دلسوز و متعهد به محیط زیست و حفاظت از آن هشدار داده است .
طبق این گزارش ؛ " با توجه به این کارنامه تاسف بار( دولت نهم) یک بار دیگر هشدارمی دهد که این همه فشار بر عرصه های جنگل های هیرکانی باید خاتمه یابد و همانگونه که در کتاب " جنگل های باستانی شمال در آستانه وداع " تاکید کرده است، بار دیگر تکرار می کند که برای حفظ آخرین باقی مانده جنگل های باستانی شمال که تنها اکوسیستم بازمانده از جنگل های پهن برگ دوران سوم زمین شناسی است و از نادرترین آثار طبیعی ایران و جهان بشمار می رود و برای جبران سوء مدیریتی که تاکنون نسبت به این گنجینه الهی در این سرزمین خشک و نیمه خشک اعمال شده است ، چاره ای جز اعلام حفاظت وجود نداشته و می بایست هر گونه بهره برداری و تغییر کاربری اکیداً ممنوع شود !
به علاوه، هر گونه مالکیت خصوصی و اختصاصی بر این عرصه های ملی لغو شود و در گام بعدی با تدوین برنامه آمایش سرزمین بر پایه اقتصاد محیط زیست به نفع نسل حاضر و آیندگا ن و متناسب با ابعاد تخریب ها ، آلوده سازی ها و بحران های پیش رو ، دست دولت های آینده را از اجرای برنامه های مقطعی و سلیقه ای ببندد. منابع طبیعی کشور عزیزمان ایران ابزار پیشبرد سیاست های دولت ها نیست و نباید باشد.
اگر آب ،خاک ، هوا ، جنگل و مرتع را پایه و اساس توسعه و بستر حیات بدانیم و اگر این عناصر اصلی در هر کشوری با بحران مواجه شود و کارکرد های خود را از دست بدهد، به یقین آن کشور با مشکلات جدی روبرو خواهد شد که یکی از مهم ترین آنها، به خطر افتادن امنیت جانی و مالی مردم و سرنوشت نسل های آینده آن کشور است. جنگل های باستانی شمال نه متعلق به گیلانی ها نه مازندرانی ها نه گلستانی ها و نه تهرانی ها است. این جنگل ها متعلق به همه ملت ایران این نسل و نسل های آینده است .
کانون دیده بانان زمین بار دیگر تاکید می کند که با ادامه دادن به بهره برداری ها در قالب واژگانی غیرمنطبق با واقعیت های کمی و کیفی جنگل های شمال مانند "بهره برداری هم گام با طبیعت " ، "برداشت به اندازه رویش و توان اکولوژِیکی " و یا "برداشت به شرط جبران خسارت و درختکاری جایگزین" و توجیهاتی از این دست ، تئوری های عقب مانده و تهی از منطق برای ادامه بهره برداری آخرین باقی مانده های جنگل های هیرکانیاست!
همچنین، موافقت با احداث صنایع سنگین و آلوده نظیر صنایع پتروشیمی و دلخوش به واژگان فریبنده نظیر " رعایت ضوابط زیست محیطی " و یا "ارزیابی زیست محیطی " و امثال آن نتیجه ای جز فاجعه بار تر کردن پیامد های آلودگی ها و تخریب ها در سه استان شمالی کشور ندارد .
پیش بینی بیابانی شدن عرصه های جنگل های باستانی شمال پیش گویی نیست، یک واکنش تلخ از یک کنش تلخ با طبیعت است. (43)
موضوعی که مورد قضاوت نسل های آتی و افکار عمومی داخلی و بین المللی قرار خواهد گرفت. تا شاید شاهد تحقق پیش بینی و واقعیات موصوف در آتیه زود نگردیم و دگربار، شاهد میهمان های ناخوانده سیلاب ها و دیگر حوادث طبیعی متاثر از دخالت های انسانی و ضعف مدیریت در مناطق شمالی کشور و بهشهر نبوده و شهروندان و روستائیان محترم و زحمت کش این مناطق را در درد حاصل از دست رفتن خانه و کاشانه و از بین رفتن عزیران و فرزندان خود این چنین، دوباره داغدار و ماتم زده نیابیم، آنگونه که امروز در بین خانواده های قربانیان سیل 22 مهر 91 در بهشهر و منازل و مناطق ویران شده آنها و مناطق مجاور دیده و شاهد بوده ایم.
با روند تخریب کنونی و با تغییرات شدید آب و هوا ، متاسفانه سیل های بیشتری در شمال در راه است که چون گذشته مردم باید تاوان آن را بپردازند.
تاوان جنگل تراشی ها یی که به بهانه راه سازی های غیر ضروری و سد سازی های غیر کارشناسی ای انجام می گیرد و به غلط، عامل مهار سیل ها اعلام می شود. یا باید جلوی این تخریب ها گرفته شود ویا منتظر سیل های بد تر و بدتر و نابودی مستمر امنیت، سلامت و سرمایه مردم باشیم...! ( 44)
در هر حال، دولت و رئیس جمهور، مسئول کلیه خسارات وارده به مردم مناطق سیل زده بوده و می بایست نسبت به جبران تمامی زیان ها و خسارات مادی و معنوی حاصله و جلوگیری از تکرار فجایع مسئولیت زا و تاسف بار و پیشگیری از آنها و جلوگیری از مخاطرات مطروحه در این مقاله اقدام نماید تا دگر بار، شاهد سونامی قابل پیش بینی و مخرّب آتیه در این مناطق نباشیم.....
پی نوشت ها و منابع :
(پانوشت های 1 تا 5 به خاطر تلخیص مطلب حذف شده است).
6- گزارش دیده بان زمین : www.earthwatchers.org
7- همان.
8- همان
(پانوشت های 9 تا 12 به خاطر تلخیص مطلب حذف شده است)
13- خبرگزاری فارس، 1/4/1391
14- افکار نیوز، 12/7/1391
15- سلامت نیوز، 8/7/1391
16- همشهری، 9/7/1391
17- خبرگزاری مهر، 23/7/1391
18- مازندنومه، 24/7/91
19- سلامت نیوز و ایلنا، 22/7/1391
20- خبرگزاری مهر، همان
21- شمال نیوز، 23/7/1391
22- به خبر، 24/7/1391
23- ونگ نیوز،20/7/1391
24- خرگزاری مهر، همان
25- به خبر، همان
26- خبرگزاری مهر، همان
27- همان
28- همان و به خبر، همان.
29- همان
30- خبرگزاری مهر، همان
31- مازندنومه، 22/7/1391
32- خبرگزاری مهر، 22/7/1391 ، خبرگزاری فارس، 22/7/1391 و وب سایت الف ، 24/7/1391.
33- خبرگزاری مهر، همان.
34- همان،
35- سایت فرمانداری بهشهر.
36- همان.
37- سایت باشگاه خبرنگاران جوان.
38- مردم سالاری، 24/7/1391 و مازندنومه، همان، 23/7/1391
39- مجموعه قوانین حقوقی، جهانگیر منصور، چاپ سوم، نشر دوران، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، فرج الله قربانی، انتشارات دانشور و قانون مسئولیت مدنی،1381، همان
40- حقوق محیط زیست، الکساندر کیس و پیتر اچ.سند، ترجمه دکتر محمد حسن حبیبی، جلد اول ، انتشارات دانشگاه تهران، ص 15.
41- حقوق محیط زیست، همان، جلد دوم، ص 5-6
42- زمانی درمزاری، محمد رضا ( فرهنگ)، حقوق بین الملل محیط زیست و حقوق محیط زیست ایران، همان.
43- گزارش دیده بان زمین، همان
44- همان
ایمیل نویسنده: nikdadlaw@hotmail.com