يکشنبه 21 آبان 1391-1:26
دریغ از آخ آقای وزیر!
درباره اوضاع معیشتی معلمان/می نویسم برای خواندن در تاریخ تا شاید آیندگان بخوانند،تا دانش آموزان امروز ما برای فرداها که بزرگ تر شدند،متهم مان نکنند که برای آینده نگری خودمان شاید سکوت کرده ایم!
مازندنومه،سیاوش اسلامی سوادکوهی: سخنگوی شورای نگهبان دستمزد اعضا و کارکنان را دو تا پنج میلیون تومان اعلام کرد...،بلیط هواپیما 65%گران شد...،قیمت فراورده های غذایی مثل لبنیات و روغن با افزایش دلارتنظیم قیمت می شوند!ایضا"قیمت چیزهای دیگر.
معلمان جدیدالاستخدام بامعلمانی که بیست سال سابقه کار دارند، تقریبا"برابر دستمزد می گیرند! این ها را گفتم که تاکنون ازسنگ ناله برخاست ازگرانی و تورم نیز؛دریغ ازیک آخ گفتن وزیرمحترم آموزش و پرورش!
ممکن است چند وقت پیش که امام جمعه محترم و موقت تهران توصیه کردمردم درقبال گرانی ها یک"آخ"هم نگویند،شاید آقای وزیر از سخن ایشان تبعیت می کنند، والا عقل سلیم حکم می کندکه برای ظاهر امر که هم شده آقای وزیر در قبال این تورم کمرشکن ،برای معلمان وخانواده ی آنان سخنی می گفتند!مگر اینکه قائل به این شویم که زندگی معلمان برای آقای وزیر زیاد مهم نباشد!
سال هاست که می نویسم و می گویم که به مشکلات معلمان رسیدگی کنید و نگذارید کورسوهای امیدساختن جامعه و پروراندن انسان های رشید و فکور در اثرغفلت و سودجویی بازار و اقتصاد ضعیف،بلعیده شود،ولی انگار نه انگار که گوش شنوایی وجود دارد.
انتخاب وزیر دولت دهم که بی توجهی به معلمان را در زمان نمایندگی مجلس فریادمی نمود و نقش یک معلم آزادیخواه و دل نگران از معیشت و منزلت معلمان را جلوه گر می کرد،،پس ازانتخابش به وزارت،"سکوت "پرابهام او دردسرهای بی شماری را برای فرهنگیان در باب معیشت ایجاد نموده است.
ضمن آنکه دیری نپائید در دوران وزارتش بساط انتقاد معلمان از بی توجهی به معیشت و منزلت آنان،به سادگی برچیده شد و پریشان احوالی از ناکارآمدی ها را پس از فراز و نشیب کوتاهی متعجبانه برزندگی معلمان تحمیل کرد که درد بی فرجام بی کفایتی ها و بی توجهی ها راکه سرمنشا بسیاری ازگرفتاری هاست در مناصب و مدیریت های آموزش و پرورش عادی جلوه داده است!
وقتی این مشکلات نوشته می شودبسیاری ازهمکاران تقاضامی کنند جسورانه تربنویسیم!و معضل آفرینان رامجال ندهیم.
بعضی ازهمکاران هم مدیریت ارشد آموزش و پرورش استان را مخاطب می گیرند که بهتراست بگوئیم اهداف یک سازمان درخدمت نیازها و ضرورت های یک جریان است.
آقای وزیر!آیا از کابوس و شبح تورم در زندگی معلمان بی خبرید و جان کندن معلمانی را که در زیرچرخ های غول آسای تورم با روحی آزرده وجسمی خسته و خجلت زده ،"له"می شوند،نمی بینید؟
می نویسم برای خواندن در تاریخ تا شاید آیندگان بخوانند،تا دانش آموزان امروز ما برای فرداها که بزرگ تر شدند،متهم مان نکنند که برای آینده نگری خودمان شاید سکوت کرده ایم!
ازاینکه روزنه های امید به روی معلمان بسته می شود،فقط باید به خداپناه برد! روایت گران عاشقی که کم کم دارندبه افراد بی تفاوت ازعشق به" شغل شان" تبدیل می شوند و تمامی انگیزه های آنان به ورطه ی نابودی سپرده می شود!
آقای وزیر!اینهارانوشته ام تابه شما گفته باشم کسی حق ندارد و نباید هم به خودش حق بدهدکه با زندگی مان هر جور دلش می خواهد،برخورد کند.
نوشته ام تا آیندگان قضاوت کنند همه ی معلمانی که ایثارگرانه زندگی شرافت مندانه و آرام شان را مطالبه می کنند،داشتن جامعه ای آباد و سالم را درگروی فرزندانی رشد یافته و رشید،در نظام تعلیم و تربیت صحیح ارزیابی می کنند و این همان حلقه ی مفقوده ی مدیریت آموزش و پرورش است که تاکنون بدان پرداخته نشده است!
نپرداختن به وضعیت معیشتی و منزلتی معلمان،خیانتی آشکاربه زندگی معلمان است. هرکسی و درهر منصبی به این خیانت دامن بزند،قطعا"گناهی بس نابخشودنی مرتکب شده است.