چهارشنبه 22 آذر 1391-8:17
دغدغه معیشت،نه محتوا!
به بهانه توقیف روزنامه وارش(3)/نگاهی به نشریات و سایت های استان بیندازید،به وضوح نبود دسته بندی خبرها،یادداشت ها و همچنین تحلیل های بی مایه و مغز در آن خودنمایی می کند و تنها در مواردی معدود،قلم برخی افراد شاخص است که جلوه می کند/با بررسی اندک بر رسانه های استان،این موضوع به روشنی تایید می شود که اکثر آن ها تنها با یک نفر نیرو یا به صورت خانوادگی در حال گرداندن هستند.
مازندنومه،محمداسماعیل بخشی سورکی:آنچه که امروز در فضای رسانه ای استان به وضوح قابل مشاهده است،نبود برنامه ریزی درست و همچنین نداشتن نگاهی آینده نگر به فضای مطبوعاتی استان است.
ما بارها در یادداشت های مختلف از فضای رسانه ای در استان گلایه کرده ایم و اکنون با بروز خطاهایی فاحش بیشتر بر صحت موضوع مطروحه می توان صحه گذاشت.
نبود تقوای رسانه ای،ناآشنایی برخی با اصول و مبانی اصلی رسانه و مطبوعات و همچنین مشکل کپی برداری از محتویات سایت ها و خبرگزاری های دیگر کار را به اینجا رسانده است.
امروز شما نگاهی به نشریات و سایت های استان بیندازید،به وضوح نبود دسته بندی خبرها،یادداشت ها و همچنین تحلیل های بی مایه و مغز در آن خودنمایی می کند و تنها در مواردی معدود ، قلم برخی افراد شاخص در استان است که جلوه می کند.
دغدغه معیشت یک مدیر رسانه ای و همچنین مدیرمسئول مطبوعاتی کار را به آنجا رسانده است که باید در صفحه اول یکی از با سابقه ترین نشریات استان،شاهد درج چنین آگهی دور از شانی باشیم.
نویسنده بر این گمان است اغلب رسانه های مکتوب استان از این داستان مستثنی نیستند ، چرا که در صفحه های نشریه خود بیش از نیمی از آن را به تبلیغات و رپرتاژ اختصاص داده اند و خبرها و باقی مطالب هم تنها با کپی برداری از برخی خبرگزاری ها و سایت های خبری استان و گاه با همان اشکالات و خطاهای نوشتاری درج می شود و این زنگ خطری بود که ما بارها از آن سخن به میان آورده بودیم.
وقتی سکان داران برخی رسانه های استان افرادی بی مسئولیت و بی تقوا می شوند که هر آنچه می خواهند در رسانه خود می کنند جز پرداخت اندک حقوق خبرنگار خود، نباید انتظار داشت که رسانه های استان شاهد بهبود کیفیت خبری و همچنین کارهای برجسته تولیدی در زمینه های مختلف باشد.
با بررسی اندک بر رسانه های استان(مجازی و غیرمجازی) این موضوع به روشنی تایید می شود که اکثر آن ها تنها با یک نفر نیرو یا به صورت خانوادگی در حال گرداندن هستند.
البته نباید از نظر دور نگاه داشت که شاید علت اصلی این قبیل مشکلات همان مشکل مالی اصحاب رسانه باشد اما در همین رسانه های مکتوب و غیرمکتوب سراغ داریم افرادی که با اندک امکانات و با عنایت به مطالعات خود در حوزه های مختلف، سبکی جدید خلق کرده و همواره هم در زمینه های مختلف از آرای آنها استفاده می شود.
در یادداشت های قبل اندکی از این قصور را به خود همکاران خبرنگار نسبت دادیم، چرا که اگر اندکی مطالعه داشتند،هیچ گاه حتی در نبود مدیر مسئول(که البته باید درباره میزان دانش و کاربلدی برخی مدیران مسئول هم گفت!) اقدام به درج چنین مطلبی در روزنامه نمی کردند و یا با علم به تضییع حقوق خود توسط عده ای مدیران رسانه باز هم به همکاری خود با آنان ادامه نمی دادند.
متاسفانه دگماتیزم حاکم بر برخی تفکرات استانی و فرااستانی هم در این موضوع بی تقصیر نیست،چرا که همواره ما در بیان حقایق، گوشه ای از اشکالات را به روی کار آمدن این نوع تفکر در عرصه مدیریت رسانه ای استان و کشور نسبت می دهیم.
البته کم طاقتی و نقدناپذیری بسیاری از مسئولان استان که با بهانه های مختلف اقدام به حذف تحلیل های درست مدیریتی استان نموده اند نیز در این فرایند بی تاثیر نبوده و نیست.
آنجا که مسئولی تنها با یک تیتر عقده و کینه ای چندین ساله به دل می گیرد و با انواع و اقسام روش ها در تضعیف جایگاه اجتماعی ،شخصیت فردی و گاه وجهه عمومی نگارنده آستین همت بالا می زند!
البته هنوز هم با وجود تمامی این تهدیدها و فشارها دوستان و همکاران عزیزی هستند که ثابت قدم مانده اند و رسالت رسانه ای خود را در خط مقدم مبارزه با مدیریت عقب مانده و تفکر جمادگونه، به درستی انجام می دهند، اما آیا توانایی رسانه های مجازی و مکتوب استان تنها در همین حد است؟!
بارها شاهد این موضوع بوده ایم که به دلیلی درج خبری یا تحلیلی از نویسنده و مدیرمسئول شکایت می شود و حتی کار به دادسرا و بازداشت کشیده می شود و آن گاه معاون سیاسی و امنیتی استاندار-که الحق و الانصاف نسبت به سایر مدیران استان در زمینه دفاع از حقوق همکاران رسانه ای پیش گام است-با تلفن یا نوشته عده ای را از تفکر برخورد ضربتی با این موضوع برحذر می دارد.
استاندار محترم هم بارها از حریم مطبوعات دفاع و اعلام کرده اند مدیری که با خبرنگاران روی سازش نداشته باشد،مدیر طاهایی نیست؛ اما برخی آقایان مسئول به حد نهایت مقابل این گفته مقابله می کنند و این قدر هم این موضوع تکرار می شود که شکایت از اصحاب رسانه به امری عادی در فضای اجتماعی استان بدل شده است.
عقیده نویسنده بر این است که باید برای عوض شدن روی سکه در فضای مطبوعاتی استان،هم برخی از مدیران و هم بسیاری از همکاران رسانه ای جای خود را به افراد خوش فکر تر و با تقواتر در عرصه خبری و دینی بسپارند، چرا که تنها با خلاقیت و حرکت بر مدار تغییر در ماهیت اطلاع رسانی برخی از دوستان، شاهد تحول در بسیاری از عرصه های خبری استان خواهیم بود،وگرنه با ادامه روند این نوع فکر در فضای رسانه، اوضاع به روال سابق خواهد گذشت و هر روز هم تعداد دوستانی که توانایی خوبی در بیان بسیاری از مسایل و معضلات اجتماعی،مدیریتی و اقتصادی استان دارند در فضای رسانه ای استان کمتر می شود.