پنجشنبه 23 آذر 1391-8:22

مازنی زنانِ زحمت دور

با زني از خانواده محترم روستايي و از دوستان نزديك بابت نگراني هايش صحبت كردم، او گفت : " همسرم بدون توجه به اينكه ما چه نظري داريم باغ و زمين روستاي مان را به اولين مشتري تهراني واگذار نمود و بهانه او رضايت و خوشحالي بچه ها بودم.


مازندنومه،لیلا مشفق:كار زنان كشورمان هرگز آن طور كه بايد ديده نشده است اما نقش انكار ناپذير آنان در رشد و شكوفايي اقتصادي، فرهنگي هميشه خود را به عنوان يكي از محور هاي مهم توسعه نشان داده است.

مردمان استان هاي شمالي كه پهنه كشاورزي و باغداري و ... را به عنوان مهم ترين سرفصل اقتصادي مي شناسند، ايمان دارند كه هرگز بدون حضور فعال زنان و دختران در عرصه توليد محصولات كشاورزي اين مهم دست يافتني نبوده و نيست.

سال هاي نه چندان دور كه زمين بود و دست هاي پينه بسته كشاورزان شمالي، اين نقش ها پررنگ تر مي نمودند ، چرا كه با چشم خود مي ديديم، زنان در حالي كه كودكي را بر دوش داشتند نشا، وجين و درو مي كردند، با دستان خود سبزي مي كاشتند و مرغداري كوچك خانگي را براي تامين نيازهاي خانواده اداره مي كردند و به توليد مي رساندند.

 استاد محمد علي كاظمي -سراينده منظومه ماندگار «چکل»- در بخشي از اين اثر ماندگار مي نويسد:

 مازنی زنان زحمت دور / وشون خسته تن، محنت دور

شه جان مردی دوش برارا /گره سر نخواتن، عزت دور ...

بینج هاکردن مگه انده انده کاره / تروک تا ونه بوسه اماره...

عکس:مازندنومه،بهروز خسروی

عرصه كشاورزي و دامداري، باغداري و ماكيان و مرغداري و حتي نوغانداري، و بايد اضافه كنم ريسندگي و بافندگي و ... شغل هاي موثري بودند كه مستقيما توسط زنان مقاوم و صبور اين منطقه داير و اداره مي شدند و امروزه هم بخشي از كار روزانه آنهاست كه افزون بر آنها بايد تحصيلات و زندگي شهري و صنعتي را نيز با شرايط خود تطبيق داده و نگذارند عوارض ناشي از آن گريبان زندگي و توليدات كشاورزي را بگيرد.

عکس:مازندنومه،محمد حسین ملایی کندلوسی

زنان مازني نه تنها خود را با مشكلات جديد روبرو نديدند،شرايط موجود را امكاني براي پيشرفت دانستند و ديديم كه تعداد پذيرفته شدگان دانشگاه و فارغ التحصيلان مراكز آموزشي به نسبت هر سال افزايش يافته و كيفيت تحصيلي آنان نيز به اعتراف متخصصين قابل توجه است، اما بايد اذعان داشت كه در بعضي مواقع سهل انگاري ها موقعيت ها را سوزانده و ممكن است ديگر فرصت هاي بعدي فراهم نشود .

عکس:مازندنومه،استاد احمد طاهرپور

به عنوان مثال با زني از خانواده محترم روستايي و از دوستان نزديك بابت نگراني هايش صحبت كردم، او گفت : " همسرم بدون توجه به اينكه ما چه نظري داريم باغ و زمين روستاي مان را به اولين مشتري تهراني واگذار نمود و بهانه او رضايت و خوشحالي بچه ها بود و امروز كه نزديك به يك سال از آن ماجرا گذشته، هم ما و هم بچه ها دلمان براي فضاي روستا و زمين هاي آماده براي كشت و صداي پرندگان و هواي سالم و ... تنگ است و ديگر بچه هاي مان نه تنها براي ديدن شهر و مظاهر صنعتي آن هيچ انگيزه اي ندارند بلكه شديدا متاثر از اين جابجايي و نقل مكان هستند و با ديدن اقوام و بستگان و يا بچه هاي فاميل كه از روستا مي آيند ناخودآگاه پشيماني خود از اين مهاجرت را نشان مي دهند. من شاهد افسردگي و گريه هاي گاه و بي گاه آنها بوده ام. "

عکس:مازندنومه،مصطفی کاظمی

 از ميان نويسندگان و شاعران و هنرمندان و زنان موفق مازني كه تاكنون با آنها گفتگو كرده و با نقطه نظراتشان آگاه شده ايم، هرگز لحظاتي چنين غم انگيز را شاهد نبودم . در واقع سوال من اين است زناني كه دوشادوش و گاه حتي پيشاپيش مردان خود در جهت رشد خانواده گام بر مي دارند، چرا در تصميمات اساسي زندگي ناديده گرفته مي شوند؟

مگر نه اين است كه زنان از دير باز با صداقت و پشتكار و هوش بالاي خود توانسته اند در زندگي نقش ارزشمندي را ايفا كنند؟ پس به چه دليل بايد از مشورت ها دور بمانند؟

عکس:مازندنومه،محمد حسین ملایی کندلوسی

 مطمئن هستم كه مشاركت همه جانبه در زندگي، بي گمان آسيب هاي كمتري را به پايه هاي خانواده خواهد زد، لطماتي كه از تصميم گيري هاي خودمحورانه منتج مي شود.

 شايد اين مطلب جاي مناسبي براي بحث هاي تخصصي پيرامون چنين معضلي نباشد اما اميدوارم بتواند تلنگري باشد براي اينكه كمتر شاهد بغض هايي از اين دست باشيم.

ایمیل نویسنده: (mahdian1390@gmail.com)