يکشنبه 26 آذر 1391-17:51
و اینک آخرالزمان
شعر طنز/ازفرط غضب غيورمردان - تابوق سحر نيارميدند/ برپاشده بود روز محشر - مردم همه تند مي دويدند ...
مازندنومه:قطعه شعر طنز زیر باتوجه به شايعات رسانه ها در مورد وقوع آخرالزمان طي چند روز آينده ،سروده شده است.
به نوشته کیشو-شاعر این شعر طنز-موضوع اصلي برگرفته از مجسمه زني در يكي از دانشگاه هاي مازندران درسال گذشته است كه بسياربحث برانگيز شده بود.
" و اينك آخرالزمان "
در داخل يك كلاس درسي / تنديس زني زگچ كشيدند
ارباب رسانه اين خبر را / در جابه جهان مخابريدند
ازفرط غضب غيورمردان / تابوق سحر نيارميدند!
برپاشده بود روز محشر / مردم همه تند مي دويدند
ازدست علوم آتش افروز / كپسول به دست مي جهيدند
زن ها همه جيغ مي كشيدند / از لشكر موش مي رميدند!
ازپنجره هاي برج ميلاد / جمعي به هراس مي پريدند!
يك عده ته بهشت زهرا / صف بسته و قبر مي خريدند!
ملت سر و دست مي شكستند / دل ها صدوبيست مي تپيدند
پر بود زكشتگان غيرت / درياچه پشت سد سيوند!
دنيا همه در جنون گاوي / ازمرو و مرند تا مريلند!
پايان جهان به روي اكران / تاريخ بشر به هيكلي بند
اين بود كه بهر محو اين ننگ / با تانك تكاوران رسيدند
آلات دفاع ضد مين را / تاپنجره كلاس چيدند
آن گاه ميان آتش و دود / تاپاي مجسمه خزيدند
باحفظ شئون اجتماعي /روبند زن از سرش كشيدند
ناگاه جهانيان به حيرت / اين جمله ز ناجيان شنيدند:
"يعني كه از اين جنازه بدتر / دانشكده ها نيافريدند؟!
بااين همه سي دي و بلوتوث / اين عده فقط نديد بديدند!
ایمیل نویسنده: (mehrdadhadi462@yahoo.com)