شنبه 17 فروردين 1392-23:29

شهر کتاب تعطیل،بستنی فروشی باز!

مدیران قائم شهر بخوانند:عیدانه ای برای مردم؛شهر کتاب قائم شهر تعطیل می شود!/مردم شهرم برای شکم شان حسابی خرج می کنند،صف می ایستند تا بستنی نعمت و شاد و شاندیز بخورند،تا تخمه دور میدان بخرند،تا پیتزا صدف بخورند،تا از احمد کله پز چشم و زبان بخرند...و بی خیال این که تنها فروشگاه استاندارد کتاب شهرشان در حال تعطیلی است.


مازندنومه،سردبیر:اوایل نوروز بود که برای خرید چند جلد کتاب،جهت عیدی دادن به همکارانم به شهر کتاب رفتم.شهر کتاب قائم شهر،مکان مناسب و وسیعی در خیابان ساری در اختیار دارد و چند سالیست که پاتوق فرهنگی خوبی برای برخی خانواده های قائم شهری شده است.

مرادی-مسئول شهرکتاب قائم شهر-خبر داد که آخرین روزهای فعالیتش است و به زودی شهرکتاب قائم شهر تعطیل می شود.علت هم معلوم بود:مسایل مالی!

می گفت:صاحب ملک از من ماهی 6 میلیون تومان اجاره می خواهد،آخر کتاب و سی دی چه قدر سود دارد که من ماهانه این اندازه فقط به عنوان اجاره بپردازم؟!

17 اسفندماه سال گذشته بود که مهد‌ی فیروزان-مد‌یرعامل موسسه شهر کتاب کشور- از افتتاح 15 شهر کتاب جد‌ید‌ د‌ر سال 92 خبر د‌اد‌ و گفت: «طرح گسترش فروشگاه‌های شهر کتاب از اصلی‌ترین برنامه‌های شهر کتاب د‌ر سال آیند‌ه است. سال بعد‌ ۱۵ فروشگاه جد‌ید‌ از طریق علاقه‌مند‌ان کار خود‌ را شروع می‌کنند‌.»

درست همان روزی که فیروزان از افتتاح شهر کتاب های جدید خبر می داد،متولیان شهر کتاب قائم شهر به فکر توقف فعالیت این مرکز بودند!

نخستین نوشته من در سال جدید،متاسفانه حاوی یک خبر ناخوش فرهنگی است.سالی که نکوست...!

*یک شهر پر از کتاب

شهر کتاب فروشگاهی است با تنوع بسیار برای ارائه‌ی محصولات فرهنگی (کتاب‌‌های فارسی و خارجی، سی‌دی، نوشت‌افزار، اسباب‌بازی، صنایع دستی و ...).

شهرکتاب با این باور شکل گرفت که تولید و توزیع اطلاعات، مهم‌ترین ابزار توسعه‌یافتگی در جامعه‌ی جهانی امروز است.

از اوایل سال ۱۳۷۴ مطالعات و بررسی‌های لازم برای تدوین اهداف و ساختار تشکیلاتی شروع و از نیمه دوم این سال عملیات اجرایی برای ایجاد ستاد مرکزی آغاز شد.

موسسه‌ی شهرکتاب فعالیت خود را عملاً در اسفند ماه همان سال با افتتاح نمایشگاه و فروشگاه تخصصی با حضور زنده یاد دکتر حسن حبیبی -معاون اول رئیس جمهوری وقت- و استادان و شخصیت‌های فرهنگی آغاز کرد و در بیست و چهارم اردیبهشت ماه سال هفتاد و پنج به ثبت رسید.

در نخستین نمایشگاه، شهرکتاب با عرضه‌ی ۶۰۰۰ عنوان کتاب داخلی و خارجی با استقبال بسیار گروه‌های مختلف مردم روبه‌رو شد که خود خبر از نیاز شدید می‌داد و درک نیاز مذکور و شیوه پاسخگویی شهرکتاب به آن بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های خبری داشت.

شهرکتاب موسسه‌ی عام المنفعه و غیر انتفاعی است که زیر نظر هیات امنا اداره می‌شود. هیات امنا با انتخاب هیات مدیره و مدیر عامل اهداف مندرج در اساسنامه را تحقق می‌بخشد. گفتنی است که هیچ یک از اعضای هیات امنا و هیات مدیره از موسسه حقوق دریافت نمی‌کنند و درآمد شهرکتاب صرف توسعه فعالیت‌های گوناگون مجموعه می‌شود.

امروزه موسسه‌ی شهرکتاب به عنوان موسسه‌ی مادر از طریق تاسیس شرکت‌های مستقل زیر و ایجاد تشکیلات وابسته، اهداف خود را پیگیری می‌کند:

ـ مرکز فرهنگی شهر کتاب

ـ شبکه‌ی فروشگاه‌های زنجیره‌ای شهرکتاب

ـ شرکت نشر کتاب هرمس

ـ شرکت نشر موسیقی هرمس

ـ نمایشگاه و فروشگاه بین‌المللی محصولات قرآنی

ـ دفتر پژوهش‌های زبان و ادب فارسی

ـ واحد برگزاری نمایشگاه‌ها

ـ دبیرخانه جایزه داستان کوتاه

*شهر کتاب آن ها،شهر کتاب ما

شبکه‌ی فروشگاه‌های زنجیره‌ای شهرکتاب، نخستین و تنها مجموعه فروشگاهی است که با مساعدت شهرداری تهران شرایط مناسب جهت عرضه و فروش کتاب و کالاهای فرهنگی را در ایران ایجاد کرده است.

در فروشگاه‌های شهر کتاب انواع کتاب‌های منتشر شده ناشران داخلی، نوشت‌افزار، نوار و لوح فشرده موسیقی، لوح فشرده سرگرمی و علمی و کالاهای فرهنگی و لوازم کمک آموزشی و تولیدات فرهنگی سازمان میراث فرهنگی کشور، کارت پستال، پوستر و سایر تولیدات فرهنگی عرضه می‌شود.

فروشگاه استاندارد از نظر شهر کتاب فضای مطمئن،‏ آرام و مفرحی است که کلیه نیازهای فرهنگی یک خانواده متشکل از پدر بزرگ، مادر بزرگ، پدر و مادر، فرزندان دانشجو و دبیرستانی و دبستانی و خردسال ایشان را به طور هم‌زمان تأمین می کند.

تأسیس فروشگاه‌های شهر کتاب علاوه بر تهران،در دیگر شهرهای ایران بر اساس مطالعات میدانی و برنامه‌ریزی دقیق و با توجه به استانداردهای کمی و کیفی از طریق قرارداد فرنچایز و اعطای نمایندگی به شهروندان علاقه‌مند ساماندهی شده است. در شهرهای آمل، بابل، ساری و بهشهر هم،چنین فروشگاه‌هایی راه‌اندازی شده است.

مرادی-مسئول شهر کتاب قائم شهر-می گوید:در تهران شهرکتاب فقط 3 میلیون تومان در ماه به شهرداری می پردازد و هزینه دیگری ندارد،اما این جا شهرداری قائم شهر فقط برای تابلوی ما 360 هزارتومان طلب کرد و وقتی گفتیم مکانی فرهنگی است، در نهایت 320 هزارتومان گرفتند!

در شهر کتاب قائم شهر 12 نفر کار می کردند که با تعطیلی آن همگی کارشان را از دست داده اند.

مرادی ضمن انتقاد از نبود نظارت بر میزان اجاره بهای املاک در شهرستان می گوید:ابتدای فعالیت مان جلسات ادبی و فرهنگی هم برگزار می کردیم که جلوی ما را گرفتند.

وی افزود:ما تاحالا به سختی توانستیم اجاره فروشگاه را سر به سر کنیم که اکنون صاحب ملک برای دوره جدید اجاره را افزایش داده و واقعا" نمی توانیم ماهانه 6 میلیون تومان در ماه دربیاوریم که فقط اجاره بدهیم!تازه حدود 60 میلیون تومان هم مقروض هستیم!

*مردم از جلوی شهر کتاب رد می شوند تا بستنی بخرند!

اوایل فروردین ماه امسال بود که یک مغازه بستنی فروشی با تبلیغات فراوان، روبه روی پارک شهر قائم شهر افتتاح شد،چند قدم پایین تر از شهر کتاب.

از آن روز هر وقت از جلوی این بستنی فروشی رد می شوم،مردمی را می بینم که برای خرید بستنی صف کشیده،دقایقی معطل می شوند تا بستنی بخرند!

مسئول شهر کتاب می گوید:اجاره مغازه های این راسته بین 2 تا 6 میلیون تومان در ماه است،با این مبلغ فقط غذاخوری ها می توانند سرپا بایستند و فروشگاه های فرهنگی مثل ما متضرر می شوند،البته بانک ها هم بی تقصیر نیستند که با هر قیمتی مکان های خوب را اجاره کرده، باعث افزایش اجاره بها می شوند.

چند روز پیش با سید هادی حسینی-نماینده مجلس-تماس گرفتم تا پی گیر مشکلات شهر کتاب شود.می گفت خودش زمانی مشتری این فروشگاه بوده و از من خواست تا مسئول شهرکتاب با او تماس بگیرد.او در ادامه نامه ای به مرادی داد که نزد مدیرکل ارشاد ببرد و ...!

*شکم مهم تر از سر!

مردم شهرم برای شکم شان حسابی خرج می کنند،صف می ایستند تا بستنی نعمت و شاد و شاندیز بخورند،تا تخمه دور میدان بخرند،تا پیتزا صدف بخورند،تا از احمد کله پز چشم و زبان بخرند...و بی خیال این که تنها فروشگاه استاندارد کتاب شهرشان در حال تعطیلی است.

شهر کتاب که در روزهای تعطیل هم میزبان دوستداران کتاب بود،پاتوقی برای کودکان و جوانان و پدر و مادرها بود تا در آن چرخی بزنند و به دور از دغدغه ها،ساعتی را با کتاب و موسیقی سپری کنند.

دفتر یادداشت فروشگاه را ورق می زنم؛خوشحال می شوم از این که در شهرم کسانی به فکر غذای روح شان نیز هستند:

یکی نوشته بود:از این که این جا بودید،خیلی خوشحال بودم،حیف شد!

دیگری نوشته بود:متاسفانه همشهری های من خریدن لباس و جواهرات بدلی را از خرید کتاب بیشتر دوست دارند!کتاب تنها زمانی خوانده می شود که وقت خواب است.همین است که مردم ما چشمان بسته و مغزی در حال خواب و رکود دارند. و تاسف و افسوس فراوان برای بسته شدن اینجا.

 شیما رزاقی نوشته بود:شاید باید منتظر بود برای مردمی مشتاق تر،مردم مشتاق کتاب!

و شهروند دیگری که این چنین بر دفتر یادبود شهر کتاب نگاشت:خیلی متاسف شدم که شهر کتاب از قائم شهر می رود.یکی از لذت بخش ترین لحظات فرزندانم،دیدار از شهر کتاب بود.

نیز شهروندی که نوشته بود:افسوس و صد افسوس که در جامعه ای زندگی می کنیم که مردمانش هنوز غذای جسم(شکم) را بر غذای روح(فکر) ترجیح می دهند!

و فردی که آرزو کرده بود:با آرزوی مشکلات کمتر!

آیا برای این مشکلات فرهنگی می توان پایانی متصور بود؟!

شاید باید مانند این همشهری کتاب خوان دست به دعا برداشت؛همو که در دفتر یادبود شهر کتاب نوشته بود:

"نوشتن این سطور پس از شنیدن تعطیلی این مکان فرهنگیِ آرامش بخش کمی دشوار است،اما من آرزو دارم دلیل این محروم ماندن ما از این مکان زیبا،هر چه باشد به لطف حق و به صلاح خودش مرتفع شود!"

اگر تصمیم خاصی از سوی متولیان شهر و مدیران فرهنگی استان اتخاذ نشود،به زودی شهر کتاب قائم شهر تعطیل و جای آن حتما" سالن غذاخوری یا بوتیک یا مزون عروس افتتاح خواهد شد!خوش به حال روزگار!