يکشنبه 18 فروردين 1392-20:16

مردم بر خلاف نماینده شان،پایتخت را دوست دارند!

دو یادداشت درباره سریال پایتخت 2/دامادی نسبت به آن چه تمسخر گویش مازندرانی در سریال «پایتخت» می‌نامید،واکنش نشان داد،اما به باور ما تمسخر مازنی ها نه در این سریال،بل در موضوعاتی چون توخالی بودن مصوبات سفرهای چندگانه،بحران زباله،ترافیک شهری و بین شهری،متولی نداشتن دریا و... قابل تصور است و نه سریال طنزی که جزو موفق ترین مجموعه های صدا و سیما در سال های اخیر بوده و میلیون ها ایرانی و مازندرانی را شادان کرده است.


مازندنومه،سردبیر:در حالی که حسین نیاز آذری-دبیر مجمع نمایندگان مازندران- روز 12 فروردین در جلسه ستاد تسهیلات سفر استان گفته بود:«همه نمایندگان در روز 18 فروردین اگر بتوانیم نفری سه دقیقه وقت بگیریم و در رابطه با داشته ها و مشکلات استان صحبت کنیم تا از تریبون مجلس هم نیازمندی های خودمان را به دولت به ویژه در زمانی که لایحه بودجه 92 در مجلس در حال بررسی و تصویب است، اعلام کنیم...»امروز محمد دامادی-نماینده مردم ساری در مجلس شورای اسلامی-در تذکری آئین‌نامه‌ای به جای فرصت سازی و این که نگاه مجلس و دولت را به مازندران تغییر دهد،تا ما را ملی بنگرند و نه استانی،ترجیح داد درباره سریال موفق «پایتخت» تذکری بدهد که از قضا پخش آن نیز به پایان رسیده و این تذکر نابجا هیچ فایده ای برای کسی نداشت!

دامادی نسبت به آن چه تمسخر گویش مازندرانی در سریال «پایتخت» می‌نامید،واکنش نشان داد،اما به باور ما تمسخر مازنی ها نه در این سریال،بل در موضوعاتی چون توخالی بودن مصوبات سفرهای چندگانه،بیکاری و ورشکستگی صنایع استان،بحران زباله،ترافیک شهری و بین شهری،پاسخگو نبودن و فرافکنی مسئولان،متولی نداشتن دریا و... قابل تصور است و نه سریال طنزی که جزو موفق ترین مجموعه های صدا و سیما در سال های اخیر بوده و میلیون ها ایرانی و مازندرانی را شادان کرده است.

نیاز به گفتن نیست که در سریال پایتخت به روابط انسانی و خانوادگی توجه ویژه‌ای شده بود، روابطی كه امروزه برای ما به رویا تبدیل شده است.

شخصیت‌های پایتخت با هم بگومگو هم می‌كردند و كارشان گاهی به قهر هم می‌كشید؛ اما بعد از چند دقیقه آنها تلخی‌ها را فراموش می‌كردند و بار دیگر دوستانه در كنار هم زندگی می‌كردند. این شیرینی روابط كه داشتن آن به رویای ما تبدیل شده است، باعث شد تا سریال پایتخت به اثری دیدنی تبدیل شود.

سایت بی‌بی‌سی فارسی كه معمولا روی خوشی به عملكرد صداوسیما نشان نمی‌دهد در تحلیلی اعتراف كرد: صدا‌و‌سیما نوروز امسال در جذب مخاطب در بخش فیلم و سریال موفق‌تر از سال 91 بود.

این سایت با بررسی تك‌تك سریال‌های پخش شده در ایام نوروز، سریال پایتخت2 را بهترین سریال امسال معرفی كرد و نوشت كه در این سریال از بازیگرانی استفاده شده كه تكراری نشده‌اند و فضای دلچسب و تازه‌ای برای مخاطبان به همراه آورده است.

تحلیلگر بی‌بی‌سی نوشته است: موقعیت كمدی و لهجه زیبای مازندرانی در كنار شیرینی موقعیت‌ها توانست مردم را پای تلویزیون بنشاند.

رسانه های داخلی نیز از چپ ترین آن ها تا رادیکال ترین و اصولگراترین شان ناگزیر به تمجید از پایتخت شدند.مثلا"سایت رجانیوز در مطلبی از سریال پایتخت به عنوان اثر برتر نوروز یاد كرد.

در این مطلب كه با تیتر" چرا مردم پایتخت را دوست دارند؟" آمده: «این سریال علاوه بر این‌كه توفیق بسیار بالایی در خنداندن مردم داشت اما برای این خنداندن نه به كمدی‌های باب روز متوسل می‌شود و نه برای بسط و گسترش فضای كمیك و خنده‌آورش به توهین و تحقیر و تمسخر مردم روی آورده است.»

نویسنده این مطلب به این نكته هم اشاره می‌كند كه تلویزیون با تولید سریال پایتخت نشان داد كه هدف رسانه ملی بازتاب كلیت ایران است.

خبرنامه دانشجویان ایران هم در مطلبی نوشته: «پایتخت سریالی است با همه روزمرگی‌های آدم‌های معمولی كه به مسافرت می‌روند، به رئیس‌جمهور نامه می‌نویسند، مشكلات اقتصادی دارند، از پدر سالخورده خود نگهداری می‌كنند و حتی در مسابقه‌های تلویزیون شركت می‌كنند و در اتفاقی نادر برنده هم می‌شوند.»

برنامه سین مثل سریال ویژه نوروز 92 هم پنج شنبه شب گذشته در پایان کارش سریال‌های نوروزی پخش شده از سال 83 تا 91 را در معرض قضاوت مردم قرار داد و مردم با ارسال پیامك محبوب‌ترین سریال و بازیگر را برگزیدند که در مرحله نهایی در بخش سریال،همین پایتخت اول شد و در بخش بازیگران مرد نیز محسن تنابنده-بازیگر و نویسنده پایتخت- با 56درصد از بقیه گوی سبقت را ربود.

آقای دامادی قبل از اظهارنظر در مجلس،بهتر بود از نظرات مردمی که نماینده شان است، کسب اطلاع می کرد و این گونه بی گدار به آب نمی زد.

کارگردان پایتخت به نگارنده می گفت:زمانی که می خواستیم به شیرگاه بیاییم،برخی عوامل سریال نمی دانستند شیرگاه کجاست و تصور می کردند کنار شیراز قرار دارد!

مقدم می گفت:من اگر بتوانم با این سریال حتی یک توریست را به سوادکوه و مازندران شما بکشانم،مزدم را گرفته ام.

آقای دامادی که روشنفکرمآبانه موضع فرهنگ دوستی گرفته است شاید نداند تنانی از محققان و پژوهشگران و شاعران مازندرانی به عنوان مشاور لهجه در کنار سازندگان پایتخت بودند که نام آن ها در تیتراژ پایانی سریال نیز آمده است.

و شاید او نداند در ماه های اخیر صدا و سیما شدیدا" با بحران مالی مواجه بوده و نیروهای آن گاه چند ماه در میان حق الزحمه می گیرند و امسال نیز با این همه گرانی و تورم قرار است حق الزحمه های عوامل تولید،افزایش نیابد!دانسته است که با این وضعیت،برای ساخت مجموعه های فاخر رادیویی و تلویزیونی، انگیزه ای وجود نخواهد داشت.

از سوی دیگر باید گفت:پایتخت اثری مستند درباره لهجه و گویش مازندرانی نیست،بلکه سریالی کمیک و طنز است که به خوبی توانسته از گویش مازندرانی بهره ببرد و باعث تقویت زبان و فرهنگ ما شود و از این منظر باید از سازندگان آن تشکر کرد و لوح قدردانی به ایشان داد.

بررسی نقاط قوت و امتیازهای این سریال را شاید به وقتی دیگر سپردم و فعلا" به همین مقدار بسنده می کنم،اما یک نکته به این نماینده جوان عرض می کنم که تمسخر فرهنگی نه در دیالوگ های چند بازیگر،بلکه در نداشتن یک سالن و آمفی تئاتر آبرومند در استان است،در تعطیلی کتاب فروشی ها و شهر کتاب های مازندران است،در توزیع ناعادلانه بن و تسهیلات فرهنگی است،در مخالفت و ایجاد تجمع برای لغو مجوز یک کنسرت موسیقی است،در سرانه پایین مطالعه است و....خوب بود اگر تذکری بود نسبت به این ها ارائه می شد نه سریالی که مردم آن را بهترین سریال سال های اخیر دانسته اند. راستی چرا بین نظرات مردم کوچه و بازار و نماینده ها و مثلا" روشنفکرهای ما این همه تفاوت وجود دارد؟

*یادداشت دوم:پایتخت سه در تاجیکستان ساخته می شود

مازندنومه:رضا کریمی،خبرنگار واحد مرکزی خبر در تاجیکستان

خبری کوتاه که یکی تائیدش کرد و یکی تکذیب؛ اما همین خبر فرصتی شد برای فرزندِ مازندرانِ ساکنِ در تاجیکستان تا بی خیال انتقادهای هم ولایتی هایش بنویسد از یک خانواده معمولی که همه آدم هایش معمولی هستند، معمولیِ معمولی!

 از نقی معمولی که یک کارگر معمولی است و ریش ندارد اما وضو می گیرد هنگام کار در گنبد و گلدسته سازی برادران فروردین(به جز ناصر) و قبل از اذان صبح بیدار است برای نماز،

 از بابا پنجعلی معمولی که حواس ندارد ناهار خورده یا نه اما موقع نوشیدن آب"سلام بر حسین"را فراموش نمی کند و موقع سقوط وَن شهادتین می خواند،

 از ارسطو که جرات دیدن آمپول را ندارد اما مرام دارد و انسانیت حتی به قیمت دادن یک عدد کلیه - O به کسی که نمی شناسدش،

 از هما که امروزی است و دانشگاهی اما دل ندارد پدر شوهر سالخورده اش در خانه سالمندان بماند،

از یک خانواده معمولی که پول ساخت خانه نیمه ساز خود را ندارند اما حلال خور هستند، آن قدر حلال خور که خروسِ سلطان تنها لقمه صاحبش می شود و گربه لب ایوان، حتی به بهای افتادن لوستر روی میز شام و خرابی خانه،آن قدر حلال خور که پرتقال برزیلی صاحب خانه که به امانت سپرده شده زیر چرخ های ماشین له می شود.

اتفاقات این سریال نیز همه معمولی هستند آن قدر معمولی که آدم ها دسته جمعی به رئیس جمهوری نامه می نویسند، حال می خواهد نامه های شان برود ته دره،گنبد و گلدسته اش آب توبه می ریزد بر سر دزد...

نه این که نقدی نباشد بر پایتخت 2 اما این سریال که همه آدم هایش معمولی بودند یک حرف غیر معمولی داشت،اینکه می توان زیباترین مفاهیم دینی و اخلاقی را نشان داد نه با چادر گلدار پیرزنی تسبیح به دست و نشسته در هاله ای از نور سبز بلکه با طنزی که غیر معمولی است.

به هر حال سیروس مقدم و همه آدم های سریال قابل تقدیرند،حال می خواهند این خانواده معمولی سال آینده میهمان خانواده های معمولی تر تاجیکستان باشند یا میهمان مردم شمال و جنوب کشورمان که پر است از خانواده های معمولی.