شنبه 11 خرداد 1392-19:33
دو راه نرفته موسیقی مازندران؛پژوهش و تنظیم به روز
گفت و گو با هنرمند جوان مازندرانی،کاوه کاردگر(نوازنده کمانچه)درباره موسیقی مازندرانی
مازندنومه،محسن اکبرپور:کاوه کاردگر یکی از اعضای گروه استاد ابوالحسن خوشرو و نوازنده کمانچه است که اردی بهشت ماه گذشته در کنسرت این گروه در سالن اریکه آریایی آمل حضور داشت.با این هنرمند جوان مازندرانی گفت و گو کردیم.
*مثل هر گفت و گویی ابتدا از خودت بگو تا مخاطبان بیشتر باهات آشنا بشن.
از اونجایی که از دوران کودکی علاقه مند به موسیقی و آهنگ بودم و نوای لله وا و آواز استاد حسین طیبی از همان کودکی در وجودم طنین انداز بود ، با تشویق پدرم در 9 سالگی با تهیه ساز سنتور در فرهنگخانه مازندران نزد روان شاد نصرت شهیدی مقدمات سنتور را آموختم.
علاقه من به موسیقی فولکلور موجب شد تا پس از آشنایی با سنتور نوازی و پس از آن در سال های بعد آشنایی با ردیف های آوازی ایران، به سراغ ساز کمانچه بروم و نزد استاد احمد محسن پور ردیف میرزا عبدالله و برخی از مقام های موسیقی مازندران را آموختم.
در ادامه برای تکمیل آموخته ها به تهران رفتم و نزد آقای سامر حبیبی بخش هایی از ردیف آوازی مرحوم عبدالله دوامی را آموزش دیدم.
*این میان با گروهی همکاری نداشتی؟
چرا،در این اثنا در گروه های مختلف موسیقی در سطح استان و کشور به اجرای موسیقی ایرانی و موسیقی نواحی ایران پرداختم که حاصل آن همکاری با آقای کیوان پهلوان در دو اثر صوتی «سور سما» و «چکه سما» بود که به باز آفرینی بخش هایی از موسیقی مازندران پرداخته.
*به تازگی کنسرتی با استاد ابوالحسن خوشرو داشتی.راجع به این کنسرت و کیفیت اجرای اون توضیحی نداری؟
از بهمن سال 91 به پیشنهاد دوستان هنرمندم- وحید میری و بابک خوشرو-و با همکاری استاد خوشرو گروهی به نام ایشان با رویکردی مبتنی بر احیا و باز آفرینی موسیقی محلی مازندران با نگاهی نو به این موسیقی تشکیل شد که حاصل تلاش این گروه اجرای کنسرت در اسفند ماه سال 91 و در آستانه ی بهار در سالن هلال احمر قائم شهر بود که با استقبال بی نظیر مردم مواجه شد.
پس از آن در ادامه فعالیت این گروه با نگاهی جامع تر بر نواها و منظومه های به دست فراموشی سپرده شده، نیاز به رنگ آمیزی ملودیک و استفاده از دیگر سازهای اصیل جهت ایجاد هارمونی در تنظیم موسیقی احساس شد که به این منظور با همکاری دیگر هنرمندان جوان استان کنسرتی نیز در 29 و 30 اردیبهشت سال جاری در تالار اریکه آریایی آمل برگزار شد که مورد استقبال مردم منطقه و همچنین هنرمندان استان قرار گرفت.
*بعضی از نوازندگان، اجرای موسیقی مازندران را صرفا برای همراهی گروه انجام میدن، در مورد خودت هم این جوریه؟
باور من اینه که اجرای هر برنامه ی هنری از هر قسمی، نیازمند دانش کافی هنرمند از آن هنر می باشد.
در مورد موسیقی مخصوصا موسیقی های محلی به لحاظ نوع خاص آن، نوازنده باید موسیقی فولکلور هر منطقه را به خوبی بشناسد و به آن معتقد باشد چرا که این شناخت صرفا به بخش موسیقی محدود نمی شود .
موسیقی در حقیقت بیان سماعی از فرهنگ بومی هر منطقه است. یک نوازنده موسیقی محلی زمانی می تواند موفق عمل کند که ابتدا آشنایی کامل با فرهنگ بومی داشته و با مجموعه شیوه های زندگی، باورها و اعتقادات و ... عجین شده باشد.
موسیقی های محلی بار احساسی بالایی دارد که بدون درک فرهنگ آن نمی توان توفیق مورد انتظار و لایق آن فرهنگ را حاصل نمود.
لذا به هنرمندان و هنرجویان پیشنهاد می کنم با مطالعه و ارتقا سطح دانش فرهنگی و فنی موسیقیایی خود در صورت علاقه، به فعالیت در حوزه موسیقی های بومی بپردازند که این موسیقی غنی و پربار به نسل جدید منتقل شود که احیاگر فرهنگ این بر و بوم باشند.
بنده هم به لحاظ علاقه وافر به موسیقی های محلی و با آشنایی به زبان محلی و سفر به نقاط مختلف و آشنایی با فرهنگ و آداب و زندگی روستایی، مشاغل روستائیان، زمزمه های آنان و تحقیق و پژوهش فراوان پیرامون فرهنگ بومی از دوران نوجوانی تا کنون و با گرایش به موسیقی های نواحی ایران خاصه موسیقی فولکلوریک مازندران ضمن فراگیری مقام های موسیقی مازندران و اجراهای متعدد، به کسب فیض از محضر استادان حاضر و فعال در نواحی مختلف مازندران پرداختم.
خوب از آنجایی که مدرس موسیقی هستی،علاقه ی نوازنده های جوان رو نسبت به موسیقی مازندران چطور ارزیابی می کنی؟
سوال خوبی مطرح کردی. در دورانی که مشغول فراگیری موسیقی بودم متأسفانه تعداد انگست شماری از نوازندگان به سمت موسیقی محلی کشش داشتند که به عقیده ی بنده علت آن را می توان در محدود نگری در شیوه های آموزش آن دوره جستجو کرد، ولی خوشبختانه در سنوات اخیر علاقه ی زیادی به فراگیری ملودی های محلی مناطق مختلف در هنرجویان نوجوان دیده می شود، حتی در میان استادان حاضر نیز فعالیت های ارزنده ای در حوزه ی موسیقی مناطق به چشم می خورد.
جای خوشحالیست که این بیداری در هنرمندان حاصل شده و لزوم احیا و معرفی موسیقی فولکلور احساس شده.
*به نظرت ماندگارترین اثر موسیقی مازندران کدام یک از آثار منتشر شده است ؟
به نظر من اثر موسیقی مازندران با تنظیم ارکسترال جناب آقای محمد رضا درویشی با حضور هنرمندان بنام موسیقی کشور که در اوایل دهه ی 60 ضبط و در اختیار علاقه مندان قرار گرفت و بعد از آن "افتاب ته" بسیار تأثیر گذار بوده است.
*آلبوم موسیقی مازندران"محمد رضا درویشی" نشان داد که موسیقی ما ظرفیت های بالایی داره؛ به نظرت باز هم میشه آثاری در این حد و اندازه تولید کرد ؟
موسیقی های فولکلوریک به لحاظ صبقه ی فرهنگی موجود درآن دارای غنای بسیاری است.موسیقی مازندران نیز از این قاعده مستثنی نیست.
موسیقی مازندران دارای نواها ، مقام ها، روایات ، سوت ها ، و منظومه های فراوانی است که بسیاری از آن ها بر اساس وقایع تاریخی بوده و شخصیت های آن واقعی هستند.
این مهم موید ظرفیت های بالای موسیقی مازندران است. مطمئنا موسیقی مازندران علاوه بر آثار خلق شده تا به امروز، دارای ظرفیت های بالاتری است و روایات و منظومه های زیادی وجود دارد که هنوز بدان پرداخته نشده و همچنان مهجور مانده است و راویان آن یکی پس از دیگری به کام مرگ فرو رفته و آن روایات نیز به همراه آنان دفن خواهد شد.
ظاهرا جناب درویشی مشغول گردآوری و تنظیم اثری مشابه اثر ارائه شده ی قبلی است. امیدوارم بازهم بسان گذشته شاهد ارائه آثار به یاد ماندنی از ایشان باشیم.
*دوباره برمی گردیم به کنسرت اخیر ؛ اساسا این کنسرت هایی که برگزار می شود در پیشرفت موسیقی مازندران تأثیری داره یا تنها گذران یک شب خاطره انگیزه؟
برگزاری کنسرت از دو جهت می تواند در ارتقای کیفیت موسیقی موثر باشد اول اینکه با برگزاری کنسرت ، موسیقی منطقه را به مخاطب معرفی کرده و گوش شنوندگان را با نواها آشنا می کنیم،همچنین با نمایش سازها و نحوه ی نواختن آن توسط نوازندگان و ایجاد ارتباط سمعی و بصری توامان می توان به ترویج موسیقی پرداخت.
دوم اینکه برگزاری کنسرت به هنرمندان این انگیزه را می دهد که همواره به دنبال نو آوری بوده و با تعمق و تفکر و تحقیق و پژوهش به خلق آثار جدید و فاخر پرداخته و بدین سان زمینه های پیشرفت موسیقی محلی با رویکرد انطباق با زمان را فراهم سازند.
*قبل از نوروز 92 کنسرت گروه رستاک و انتشار آلبوم سرنای نوروز رو داشتیم که بخش مهمی از آن به موسیقی مازندران اختصاص داشت. این آثار توان حفظ موسیقی مازندران و اشاعه اون رو داره؟
به عقیده من تشکیل گروه رستاک و گروه هایی از این قبیل فی نفسه نیاز به معرفی موسیقی های مناطق به جامعه را نشان می دهد و این که بالا خره این خلاء پس از طی سالیان احساس شد و هنرمندان جوان موسیقی کشور به فکر احیای موسیقی های اقوام ایرانی افتادند.
شخصا انتظارم از این گروه بیش از اینهاست چرا که پس از گذشت بیش از 15 سال از شکل گیری و فعالیت این گروه جوان و توانمند لازم است با تحقیق و پژوهش جامع تر و با شناخت کامل از زبان، فرهنگ و موسیقی اقوام بتوانند میراث دار فرهنگ و موسیقی نواحی ایران باشند.
*ولی بیشتر مخاطبان خلق این اثر رو تحولی در موسیقی مازندران به حساب آوردند و از اون استقبال پر شوری کردند!
بله استقبال مخاطبان از اجراها و آثار ارائه شده این گروه در حقیقت به دلیل همان خلاء و کم کاری هنرمندان بومی است که می بایست در طول زمان و به طور مداوم این موسیقی معرفی و ترویج می شد.
حال با ارائه نگاهی خاص به موسیقی اقوام توسط این گروه ، جامعه با استقبال از کنسرت ها و آثار آنان واکنش نشان داد.
لازم است این نکته را یادآوری کنم که رسالت رستاک و گروه هایی از این قسم زین پس سنگین تر می شود چرا که هنرمندان موسیقی وظیفه ی تربیت صحیح گوش جامعه را دارندکه این امر با ارائه آثار اصیل و فاخر با تحقیقات وسیع تر به لحاظ زبان شناسی و موسیقی شناسی و ... ممکن خواهد بود.
*امروز شاهد اون هستیم که گروه های موسیقی زیادی با مبنا و اساس موسیقی اقوام ایرانی در کشور فعالیت می کنند؛ برای مثال گروه کامکارها با ترکیبی منطقی با موسیقی ایرانی به جایگاهی رسید که اگر روزی این گروه در مازندران هم کنسرت داشته باشد مردم انتظار اجرای آثار کردی را از آنها دارند به نظر شما این ضعف بزرگ ما از کجاست؟
بدون تردید موسیقی مازندران هم همین غنا و پتانسیل را دارد. این بیداری که در چند سوال قبل عرض کردم در چندین سال قبل مخصوصا در موسیقی کردی و آذری حاصل شد که نتیجه ی آن ارائه موسیقی های آذری و کردی به سبکی که امروز در جامعه رواج یافته و بسیار مورد استقبال علاقه مندان موسیقی قرار گرفته و در همه ی مکان ها زمزمه می شود.
موسیقی مازندران علی رغم همه ی ظرفیت های آن متأسفانه هنوز نتوانسته آن طور که شایسته ی آن است در جامعه ایرانی جایگاه پیدا کند کما اینکه می بینیم موسیقی مازندران را همان موسیقی رشتی(!) می دانند همان گونه که شمال را منحصر به گیلان تصور می کنند! این بسیار تأمل برانگیز است.
رفع این نقیصه جنبش همه جانبه ی هنرمندان مازندرانی را می طلبد؛ شعرای مازندرانی موسیقی دانان مازندرانی و دیگر صاحبان هنرهای بومی و سنتی با حضور و ارائه هنر خود در جشنواره ها کنسرت ها نمایشگاه های مختلف فرهنگی و صنایع دستی، فرهنگ و هنر غنی مازندران را معرفی و ترویج کنند.
* به عنوان سوال آخر اگر برای تو فرصتی با تمام امکانات ایجاد بشه که موسیقی مازندران را متحول کنی، اولین قدمت چیه؟
به نظر من در حال حاضر ما به دو اقدام نیاز داریم:
1 – بررسی و پژوهش جامع در مورد روایات و مقام های مهجور موسیقی مازندرانی
2 – تنظیم موسیقی با در نظر گرفتن عنصر زمان؛ بدین معنا که با حفظ اصالت مقام ها و با محوریت سازهای فولکلور از تکنیک های موسیقیایی ورنگ آمیزی و هارمونی ملودیک در جهت ایجاد فضای موسیقیایی به روز استفاده شود.
به عقیده من با در نظر گرفتن این دو مورد با نگاهی امروزی به موسیقی می توان گام های موثری در جهت معرفی موسیقی مازندران و جلب مخاطب برداشت.