يکشنبه 7 مهر 1392-22:9

آقا چه کسی می خواد گیر بده؟!

مشخص نیست که پاسخگوی نبود ماشین های درون شهری یا به عبارتی کمبود مسافربرهای تاکسی در ساعات بین 11.30 تا 1.30 ظهر و همچنین از ساعات5 عصر به بعد در ایستگاه های تاکسی کیه؟/یکی از بچه های خبرنگار می گفت:« همه جلسه های خبری رو با دوچرخه میام و میرم» و من تازه به این نتیجه رسیدم که تو شهری که سیستم حمل و نقلش این قدر ضعیفه شاید بهترین راهکار همین دوچرخه باشه.


مازندنومه، محمد اسماعیل بخشی سورکی: بعد از جلسه روز یک شنبه شورای شهر ساری و در مسیر منزل، حدفاصل ساختمان شورای شهر تا میدان شهدا رو پیاده طی کردم.

 وقتی به میدان شهدا رسیدم، صف طولانی مسافران جلب توجه کرد. لحظه ای تصمیم گرفتم باقی مانده مسیر رو هم پیاده برم. به خاطرم اومد که این صحنه بارها است تکرار می شه؛ مخصوصا تو فصل سرد سال که واقعا با توجه به سرمای هوا ایستادن و منتظر ماندن برای ماشین بسیار سخته.

 مرد میان سالی که تو صف ایستاده بود از مشکل همیشگی تاکسی های شهر بعد از ساعت 5 عصر سخن می گفت:«ما نمی دونیم این همه تاکسی به یکباره در این ساعات کجا غیب شون می زنه!؟»

 پیرمرد دیگه ای گفت:«این کار همیشگی شونه، دروغ میگن شهر شلوغه، تو شهر دارن می چرخن تا یکی می گه دربست فوری ترمز می کنن!»

 خانم جوانی هم که مسیرش خیابون معلم بود، وارد بحث شد و گفت:« آقا من یک دختر جوانم. شما بگو چطور باید به یه ماشین شخصی که سه مرد تو اون نشستن اعتماد کنم و سوار شم؟!  تاکسی نباشه مجبورم برای رفتن به منزل سوار همین ماشین های شخصی شم اما اگه خدای نکرده مشکلی برام پیش بیاد چه کسی باید پاسخگو باشه؟»

 بالاخره پس از کلی انتظار، ماشینی توقف کرد و گفت تا سر کمربندی بیشتر نمی رم. چند نفر سوار شدند. من از راننده راجع به روند کاری تاکسی های درون شهری سوال کردم. انگار داغ دلشو تازه کردم.

 با لحنی خسته گفت:«برادر من چه ساعت کاری؟شما این حجم ترافیک رو در نظر بگیر، پول سوخت ماشین و کرایه ای که مسافر پرداخت می کنه، اصلا با خرج و مخارج جور در نمی آد.»

 راننده ادامه داد:«در طول روز همین خانم هایی که شما حرفشو می زنید، ما چراغ می دیم اصلا محل نمی دن و سوار تاکسی نمی شن و سوار ماشین های شخصی می شن، حالا که شبه باید این به اون در شه!»

 راننده گفت:« اکثر راننده های تاکسی از این ترافیک سنگین کلافه می شن و حق دارن که در این ساعات در مسیر نباشن.»

 دوباره سوال کردم:« یعنی هیچ نهاد و دستگاهی مثلا تاکسیرانی نظارت بر نحوه کار یا ساعات کار شما نداره؟» که با لحنی تند ادامه داد:«آقا چه کسی میخواد گیر بده؟برای چی گیر بده اصلا؟ مگه اونا خیابونا رو درست کردن یا اصلا ترافیک و کنترل کردن که بخوان گیر بدن؟ اونا فقط بلدن وقتی ما از شهر خارج می شیم به ما گیر بدن. چرا جلو این مسافربرای شخصی رو نمی گیرن که مسافر سوار نکنن؟»

 مسافر دیگه ای هم که تو ماشین بود، گفت:« همیشه همین بساطه، از میدون ساعت که من پیاده اومدم ماشین نبود و ترافیک بهونه شونه که مردمو جابجا نکنن، بی خود به ماشین شخصیا گیر می دن. اگه همین ماشین شخصیام نبودن مشخص نبود کی باید ماها رو جابجا کنه. تازه بعضیاشون میگن پول خورد نداری سوار نشو که این دیگه نوبره.»

بحث دامه داشت، ولی بدون نتیجه. مشخص نیست که پاسخگوی نبود ماشین های درون شهری یا به عبارتی کمبود مسافربرهای تاکسی در ساعات بین 11.30 تا 1.30 ظهر و همچنین از ساعات5 عصر به بعد در ایستگاه های تاکسی کیه؟

یکی از بچه های خبرنگار می گفت:« همه جلسه های خبری رو با دوچرخه میام و میرم» و من تازه به این نتیجه رسیدم که تو شهری که سیستم حمل و نقلش این قدر ضعیفه شاید بهترین راهکار همین دوچرخه باشه.

 در بیشتر کشورهای توسعه یافته مثل چین، فرانسه، انگلیس، اتریش و ...در معابر شهری ایستگاه دوچرخه وجود داره که علاقه مندان می تونن با پرداخت هزینه، اون دوچرخه رو بردارن و بعد از انجام کارشون در ایستگاه دیگه تحویل بدن.

جالبه بدونین در این کشورها معبر عبور و مرور دوچرخه در خیابون ها نیز طراحی و در نظر گرفته شده تا رفت و آمد مسافران این وسیله نقلیه پاک تسهیل بشه.

 به نظر می رسه بحث از طرح جامع مبلمان شهری و زیباسازی معابر و .....فقط شعارهایی است که حتی با عملی شدنش زمان بسیاری برای اجراش مورد نیاز باشه.

به نظر شما چقدر زمان نیازه تا در شهرهای کشور ما زیر ساخت های توسعه حمل و نقل عمومی و استفاده از این وسیله نقلیه پاک فراهم بشه؟!