چهارشنبه 29 آبان 1392-23:32

دو انتخاب!

...دو انتخاب متفاوت؛ یکسو کارکنان خرسند و بانشاط، که گویی پاییز و برگ ریزان نیست، اینجا گویی بهار مدیریتی اتفاق افتاده که مدیرخود را مرد اخلاق می نامند اما در سویی دیگر که مثل تصمیمات احمدی نژادی ،یک صبح مدیریت شماره می خورد و صبحی دیگر در عالم بی خبری کارکنان و رسانه ها معارفه می شود!


مازندنومه؛ یادداشت مهمان،زهرا بشیری، کارشناس علوم سیاسی و روزنامه نگار: تجربه نشان داده است که با تغییر دولت، به عنوان قوه ی مجریه ی یک سیستم حکومتی، بسیاری از ساختارهای اجرایی تغییر می کند و این چنین، یک سازمان و یا اداره ی دولتی تحت تأثیر تحولات اساسی قرار می گیرد و حتی ممکن است اهداف و روش های تحقق آن تغییر یابد.

 تغییر، لازمه اصلاح است و بهبود اوضاع نابسامان اقتصاد، سیاست، فرهنگ و اجتماع در گرو به کارگیری مدیران پاکدست و راستگو و در عین حال مجرب و کار آفرین است.

*

 در تغییرات جدید استان، آنچه ما را متعجب کرد در طبقه سوم استانداریست؛ دو انتخاب متفاوت، یکسو کارکنان خرسند و بانشاط، که گویی پاییز و برگ ریزان نیست، اینجا گویی بهار مدیریتی اتفاق افتاده که مدیرخود را مرد اخلاق می نامند اما در سویی دیگر که مثل تصمیمات احمدی نژادی ،یک صبح مدیریت شماره می خورد و صبحی دیگر در عالم بی خبری کارکنان و رسانه ها معارفه می شود!

 چه شده که در این سو حرمت ها کمرنگ شده و ادبیات کلام به آرامی سرخ می شود؟! ناپختگی، تکبر و نگاه بالا به پایین داشتن این سو را سرد و بی روح کرده است و مهم ترین نکته که این تفاوت ها را نمایان می سازد، اخلاق مدیریتی و اداری است.

جابجایی مدیران طلب می کند که مدیران توانمندتر و بادرایت تر بر کرسی نشینند؛ چرا که مدیر موفق با درایت و تفکر، مجموعه زیر دست خود را ابزاری بی اختیار برای خواسته خود نمی ببیند، او انتخاب شده و باید از همه سلایق کمک بگیرد تا بتواند به نحو احسن برنامه و وظیفه ذاتی سازمان خود را شکل دهد.

مدیر با اخلاق خود را منفک از جمع سازمان و کارکنان و جامعه نمی بیند. او می داند انسان های شاغل در یك سازمان به طور قطع ، همه یكسان نیستند و طبق اصل تفاوت های فردی از نظر روحیات، استعدادها و توانایی های جسمی و فكری با یكدیگر متفاوتند و از این دیدگاه هرگز با چشم حقارت کسی را نمی بیند.

اخلاق يك ضرورت و لازمه جامعه سالم است و به علت كاركردها و پيامدهاي مثبت فردي، سازماني و اجتماعي آن است كه همواره توجه دانشمندان، مربيان و مديران سازمان ها را برانگيخته است تا براي حفظ و ارتقاي سطح آن كوشش نمايند.

از مهمترین عواملی که اعتبار، پایداری و صلابت به مردان بزرگ، تاریخ و سیاست و فرهنگ بخشیده اخلاق است.

امروزه سازمان ها به صورت فزاینده ای خود را درگیر مسئله ای می بینند که آن را معمای اخلاقی می نامند.

درچنین شرایطی مدیر باید از نظر اخلاقی جوی سالم برای کارکنان در سازمان به وجود آورد تا آنان بتوانند با تمام توان و بهره وری هرچه بیشتر کار کنند.

 این امر، نیازمند وجود مدیری با هوش اخلاقی بالا است. هوش اخلاقی، توانایی درک درست از خلاف، داشتن اعتقادات اخلاقی قوی و عمل به آنهاست.

مدیران با هوش اخلاقی بالا، کار درست را درست تر انجام می دهند، اعمال آنها پیوسته با ارزشها و عقایدشان هماهنگ است، عملکرد بالایی دارند و همیشه کارها را با اصول اخلاقی پیوند می زنند.

شواهد بسیاری وجود دارند که مدیران اخلاقی نقش بزرگی در موقعیت سازمان ایفا می کند. امروزه ارزش صداقت در بعضی از مدیران گم شده است و آنان برای پوشاندن یا پنهان کردن حقیقت تلاش دارند، اما برخی از مدیران دیگر روشن و ساده عمل می‌کنند و صادقند و همراه با اصول و ارزشهای اخلاقی مدیریت می کنند.

مباني نظري پژوهش بيانگر آن است که بين اخلاق مديريتي و تعهد سازماني کارکنان رابطه مثبت و مستقيمي وجود دارد.

جوهر اخلاق احترام است. احترام به خود، احترام به ديگران، احترام به همة اشكال حيات و محيطي كه آنها را دربرگرفته است.

 لازمة احترام به خويشتن اين است كه براي زندگي و شخص خود ارزشي قايل باشيم. «با ديگران چنان رفتار كن كه مي خواهي با تو رفتار كنند و به عبارتي آنچه براي خود نمي پسندي براي ديگران مپسند» يك اصل اخلاقي است كه در تمامي مذاهب و فرهنگ هاي دنيا توصيه شده است.

 به‏فرموده حضرت رسول(ص): «ايمان كسى كامل تر است كه اخلاقش بهتر باشد، كسى به پيامبر شبيه‏تر و به او نزديك تر است كه خوش خلق‏تر باشد» و به‏ تعبير امام صادق(ع): «پس از عمل به واجبات الهى، محبوب ترين كارها نزد خداوند، آن است كه‏انسان اخلاقى سازگار با مردم داشته و اهل مدارا باشد.»

 موضوع اصلى علم اخلاق، نفس انسانى است، كه خوي هاى نيك و بد را مى‏پذيرد و سبب انجام كارهاى پسنديده و ناپسند مى‏شود.

ساده انديشانه است كه بتوان سياست را از اخلاق جدا دانست و هم چنان از مردم توقع داشت كه در روابط خود با يكديگر و با حكومت، اخلاقى رفتار كنند.

 در تحقق اخلاق اداري در هر مجموعه اي، بيش از هر کس بايد بر اخلاق مديران ارشد تأکيد شود ، و مديران ارشد پيش از آنکه از ديگران انتظار رفتار و سلوک مبتني بر اخلاق اداري داشته باشند ، خود بايد جلوه گر چنين امري باشند.

 نيز پيش از آنکه با زبان و فرمان خواهان اخلاق اداري باشند، به کردار و رفتار خود چنين امري را سامان دهنده باشند.

 اخلاق اداري در زندگي كاري، كار كردن را شيرين ‌و با رضايت شغلي توأم مي‌كند و احساس رضايت مندي و خود شكوفايي از يك سو و رضايت مردم و پيشرفت امور و شكوفايي كار از ديگر سو را فراهم مي‌نمايد.

رشد و شكوفايي استعدادهاي انسان و جامعه در جهت كمال مطلق، در عرصه كار و عمل بر پايه اخلاق اداري است.

 فقدان اخلاق اداري يعني محو زمينه و بستر شكوفايي انسان و جامعه در جهت كمال مطلق. زوال اخلاق اداري يعني ظهور احساس ناخشنودي از خود و احساس بطالت و سقوط و هلاكت كه به صورت نمودهايي چون ترشرويي، برآشفتگي؛ بدرفتاري؛‌ بي‌حوصلگي؛‌ سست پيماني؛ كارگريزي و بيماري‌هاي روان تني، بروز مي‌كند.

رفتار سياسي، متمركز بر منيت است. امام خمینی (ره)معتقد است اگر از منيت خویش عبور كنيد، رنگ و بوي فضاي تكثر سياسی کشور چيز ديگري مي‌شود.اگر کسی كه در فضاي فعاليت سياسي جامعه فعالیت می‌کند، آن جوهرة اخلاقي را نداشته باشند، هر چقدر هم که شعارهای امام را سر دهد، واقعاً آن چیزی نيست كه امام مي‌خواست.

يكي از مسایلی كه در مسئوليت بايد توجه ویژه به آن داشته باشیم اين است كه اگر صندلی ای داشتیم به آن نچسبیم. چنين آدمي آسمان را به زمين ‌مي‌آورد ولي از پستش عقب‌نشینی نمي‌كند.

 بعضي‌ها حاضرند براي نگهداري پست، آسمان‌ریسمان بكنند و كلي آيات و روايت بياورند. بايد این گونه باشد كه اگر به شما گفتند اين صندلي مناسب شما نيست يا شما به درد اين مسئوليت نمي‌خوريد خيلي راحت خداحافظي كنيد.

فردي كه به هيچ جايي تعلق ندارد راحت بلند مي‌شود. اين جوهره اخلاقي اندیشۀ سياسي است. این رسم مدیران با اخلاق است.

 پندار تبديل به گفتار مي شود گفتار تبديل به كردار مي شود كردار تبديل به عادت مي شود عادت شخصيت ما را مي سازد و شخصيت آينده را مي سازد.  

ایمیل نویسنده:(journalist.bashiri@yahoo.com)