چهارشنبه 18 تير 1393-5:2
از پارك گزي تا پارك نوشيرواني
در اعتراض به قطع درخت و ساختمان سازی در پارک نوشیروانی بابل/مشخص نيست اين ديدارها و تومارها و اعتراضات دوستانه براي دست اندركاران قابل درك است يا نه!؟
مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، دكتر سيف الرضا شهابي: چند صباحي است كه شهرداري و شوراي شهر بابل ( از مدت ها قبل نگارنده نام بابل را به علت توقف توسعه يافتگي شهري و خرابي ها و وهزاران اشكال شهرسازي و نابساماني كه وجود دارد و به چشم مي آيد، .روستاي " بابل ده " گذاشته ام ) به اين فكر افتادند كه در وسط محوطه مهم ترين و به احتمال قريب به يقين تنها پارك قابل استفاده مردم بابل، با قطع تعدادي درخت به ساخت مجتمع فرهنگي( ؟!) اقدام کنند.
این اقدام نگارنده را به ياد پارك " گزي" در استانبول در ماه مه 2013 ميلادي انداخت. به دستور آقاي " رجب طيب اردوغان " -نخست وزير دولت اسلامگراي تركيه- قرار شد درختان پارك " گزي " را در ميد ان " تقسيم " در حساس ترين نقطه شهر استانبول قطع كنند وبه جاي آن مجتمع فرهنگي احداث كنند!
مردم استانبول بعد از اطلاع ازاين اقدام نا بخردانه دولت تركيه ، به طور مسالمت آميز در مقام اعتراض برآمدند تا شايد دولت و آقاي اردوغان قانع شوند از اين اقدام دست بردارند. ظاهرا تحركات اعتراض گونه مسالمت آمیز نهادهاي مردمي به گوش آقاي اردوغان فرو نرفت و مستبدانه و با تبختر به راهش ادامه داد، تا جائي كه مردم استانبول كه ساخت وسازهاي منفعت طلبانه عده اي را در برابر حفاظت محيط زيست برنمي تافتند، به پا خاستند و اردوغان را به عقب نشيني وا داشتند.
در بابل هم بلافاصله جمعيت هاي مردم نهاد در مقام اعتراض برآمدند و ضمن دبدار با مقامات شهر، سعي كردند به طور مسالمت آميز اعتراض خود را بيان و با استدلال ثابت کنند مصلحت اقتضا نمي كند در اين پارك كوچك كه هر گوشه آن مثل گوشت قرباني ساختمان سازي شده و يا به مسائل جانبي اختصاص داده شده و از فضاي سبزآن به بهانه هاي واهي كاسته شده، ساختماني جديد ساخته شود.
در پي ديدارهاي دوستانه وملاقات ها و مذاكراتي كه اشاره شد، توماري با امضاهاي فراوان از ساكنان بابل وآن هائي كه به توسعه شهر علاقه مندند و حاضر نيستند اين پارك فداي اميال عده اي تازه به دوران رسيده به مسائل فرهنگي واجتماعي شود، تهيه و براي مقامات استانی و شهری ارسال شد.
تومارنویسان دوستانه در خواست كردند از اين اقدام احساسي درپارك نوشيرواني، صرف نظر كنند و به خرابي ها و نابساماني هاي بابل كه روز به روز بيشتر مي شود ودر هر گوشه بابل مشهود است، بپردازند و خصوصا خرابي هائي كه در اطراف همين پارك وجود دارد.
مشخص نيست اين ديدارها و تومارها و اعتراضات دوستانه براي دست اندركاران قابل درك است يا نه!؟ اميد است كه به هوش آيند ودست از كارغير منطقي و احساسي واحتمالا مادي بردارند.
يكي از اقدامات ناصحيح كه چند سال قبل در گوشه اي از اين پارك انجام گرفت و مردم بابل به اين خاطركه انگ ضد دين از سوي بي دين هاي دنيا طلب نخورند، اعتراضي علني نكردند، ساختن مسجد بود. با توجه به اين كه در داخل پارك نوشيرواني در زمان تاسيس، مسجدي براي اقامه نماز ساخته شده، متاسفانه چند سال قبل در چند قدمي مسجد داخل پارك، مسجدي ديگر ساخته شد و براي همه مردم بابل و آن هائي كه به پارك مي آيند، اين سئوال مطرح است كه آيا با وجود مسجدي در داخل پارك، ضرورتي داشت كه در چند قدمي آن هزينه ای شود و مسجدي جديد ساخته شود؟!
پارك نوشيرواني واطراف آن كه هرروز هزاران نفر از مردم بابل براي ورزش به اين پارك مي آيند وچند برابر، براي تفريح در شب ها در اين پارك اطراق مي كنند ودر ايام تعطيل، مسافران عبوري با برپا داشتن چادر، دراين پارك توقف يك يا چند شبه دارند به قدري كثيف و از نظر نظافت نابسامان است كه قابل بيان نیست وهر مسئولي بخواهد حاضر هستم وضعيت كثيف پارك و اطراف آن را نشان دهم. آنهائي كه به فكر مجتمع فرهنگي سازي افتادند به رفع اين نواقص اقدام كنند، بهتر است.
كلام آخر اين كه به عنوان يكي ازساكنان بابل به سهم خودم از مسئولان مي خواهم به در خواست مردم توجه كنند، زيرا بي توجهي آينده اي ناخوش وتاريك را برای شهر رقم خواهد زد. یادمان باشد بابل در دوراني از تاريخش يكي از بهترين و قشنگترين هاي شهرهاي اين كشور بود و بسياري از آن هائي كه از اين شهر عبور كردند در خاطرات شان بابل را با " اروميه " كه عروس شهرهاي ايران نام گرفته بود، مقايسه مي كردند .