چهارشنبه 17 فروردين 1384-0:0

اهالي ميانكاله به زبان مازني سخن نمي گويند

گزارش «شهربانو وفايي» كارشناس ميراث فرهنگي مازندران از نمونه‌برداري گويش در بهشهر.


ساكنان روستاي نمك‌چال بهشهر بخش مركزي دهستان ميانكاله حتي يک واژه مازندراني ندارند و همگي به زبان زابلي و بلوچي سخن مي‌گويند. نمونه‌برداري گويشي شهرستان بهشهر را «شهربانو وفايي»، كارشناس سازمان ميراث فرهنگي مازندران در بخش مركزي، گلوگاه و بخش «يانه‌سر»به پايان رساند. وفائي درباره نتيجه اين نمونه‌برداري گفت: «در نمونه‌برداري گويشي اين شهرستان در مجموع 107 روستاي بالاي 10 خانوار در بخش مركزي نمونه‌برداري شد. در دهستان كوهستان، روستايي به نام گرجي قرار دارد كه ساكنان آن در سال 1023 هجري به فرمان شاه عباس به اين منطقه كوچ کردند. تعداد اين خانوارها ۱۵ هزار بود كه از شيروانيان و ارامنه و گرجي‌هاي قفقاز بودند. تعدادي از اين گرجيان بعدها به جلفاي اصفهان كوچ كردند. مردم روستاي گرجي، زبان مادري خود را كاملا فراموش كرده‌اند و به زبان مازندراني سخن مي‌گويند.» در حاشيه شرقي شهر بهشهر و در روستاهاي بخش مركزي نيز افرادي ساكنند كه اگرچه به زبان مازندراني سخن مي‌گويند ولي معدود واژه‌هايي دارند كه نشان مي‌دهد زبان اصلي و مادري آنها در گذشته متفاوت از زبان منطقه بوده است. غالب ساكنان روستاهاي اميرآباد _ حسين‌آباد، زاغمرز و زينوند واقع در بخش مركزي دهستان ميانكاله كردهاي ايل بزرگ عبدالملكي هستند و اين چهار روستا در محل به چهار قلعه عبدالملكي معروف است. اين ايل داراي چهار طايفه به نام‌هاي فهروند، زينوند، شيخ‌وند و كالوند است. پيشينه تاريخي اَوْملكي يا عبدالملكي‌ها به قبل از اسلام برمي‌گردد و زمان كوچ آنها به مازندران، پس از انقراض سلسله زنديه بوده است. آقامحمدخان قاجار دوازده هزار خانوار عبدالملكي، كلهر، مافي و خواجه‌وند را به همراه خانواده لطفعلي‌خان زند به تهران تبعيد كرده ايل عبدالملكي نزديك به سه سال در شهريار به سر بردند و سپس به منطقه نور و كجور در مازندران كوچانده شده و در نهايت در زمان سلطنت ناصرالدين‌شاه به شبه جزيره ميانكاله كوچيدند و امروز ساكنان چهار قلعه عبدالملكي از طوايف و تيره‌هاي مختلف به شرح زير هستند. روستاي زاغمرز چهار طايفه فهروند به نام‌هاي پاشاكلاهي _ كُلَسَوَند (گل اسفند) شاه‌قلي و چهاربينچه دارد. روستاي «زينوند» شش تيره يا حوزه به نام‌هاي حوزه قره _ حوزه اشتمعي، حوزه مراويس، حوزه شيبه سري، حوزه دونه، حوزه رضا دارد. در روستاي اميرآباد چهار طايفه شيخ‌وند، حَتَم _ مريدوند و ملك شعبان و دوازده تيره زندگي مي‌كنند. در روستاي حسين‌آباد نيز چهار طايفه كالوند، كمرشافي، جمالي‌وند و سل‌ياكوتي با دوازده تيره زندگي مي‌كنند. ساكنان چهار قلعه عبدالملكي هر چند كه به زبان مازندراني تسلط كافي دارند ولي زبان كردي را فراموش نكرده و در خانواده رسما به زبان كردي سخن مي‌گويند. در قراثيه نيز گروهي از افغانها و اهالي قندهار در زمان نادرشاه به آنجا كوچانده شدند و پس از مرگ نادر جمعي به استرآباد رفته و گروهي نيز به ولايت خود بازگشتند. آغامحمدخان قاجار مجددا افغاني ها را به ساري و قراثيه كوچاند، آنها قراثيه امروز زبان خود را فراموش كرده و به تركي يا مازندراني سخن مي‌گويند. دهستان ميانكاله بيشترين تنوع زباني را دارد كه برخي از آنها با توجه به مسايل سياسي و تاريخي در طول چند سده به وقوع پيوسته و برخي نيز به واسطه صحراهاي وسيع و مستعد كشت و كار منطقه بوده است. آنان كه پس از خشكسالي و ميرائي درياچه هامون خانه و كاشانه خود را رها كرده و در اين دشت‌هاي سبز سكني گزيدند. آنان كه در خانواده به زبان‌هاي مادري سخن مي‌گويند، مراودات مطلوبي با همسايگان غير بومي داشته و اغلب در فراگيري زبان‌هاي مختلف روستا اهتمام ورزيدند. در مجموع با توجه به نمونه‌هاي گردآوري شده بايد اعلام كرد كه روستاهاي بخش گلوگاه، به ويژه دهستان «پنج هزار» اثر قواعد زبان مازندراني را رعايت كرده ولي در بخش ميانه‌سر تحت تاثير زبان معيار فارسي است.