پنجشنبه 9 تير 1384-0:0

ديگر آتن را فراموش كرده ام - بذری

گفت و گوی koshti با علی اصغر بذری،کشتی گیر بهشهری.


وقتی نماینده وزن سوم ایران روی تشک کشتی المپیک قدم گذاشت عرق سردی روی پیشانی یکی از تماشاگران لرزید. تماشاگر بارها و بارها صدای گوینده سالن مسابقات المپیک را در تنهایی اش شنیده بود، صدایی که او را به میدان فرا می خواند، اما تقدیر قبل از رویاهای اصغر بذری رقم خورده بود! قصه المپیک آتن و ماجراهای علیرضا دبیر و بذری شاید بیرون کشیدن یک مرده از گور باشد، اما این داستان تکراری، آن قدر نقطه تاریک دارد که می ارزد یک بار دیگر وارد ماجراهایش شد. برگرداندن پسر اکبر بذری به المپیک آتن و خاطراتش شاید چندان جذابیتی برای این کشتی گیر مازنی نداشته باشد، اما چه باید کرد حتی آه کشیدن کشتی گیری که در المپیک باید کشتی می گرفت و نگرفت، پس از چند ماه حرف های زیادی در خود دارد.

* انتخابی ها نزدیک است، وضعیت آمادگی ات چطور است؟


 ** تا می توانستم تمرین کردم، خیلی آماده تر از جام تختی هستم، در وزن 74 کیلو در واقع مسابقات انتخابی اولین محک جدی من است


* مسابقه انتخابی ناخودآگاه آدم را یاد قربانی هایش می اندازد! امروز هم خیلی از کشتی گیران جوان وضعیت سال گذشته تو را دارند، به خصوص 66 کیلویی ها می ترسند باز هم دبیر یا حیدری در وزن 96 کیلوگرم بدون، انتخابی راهی مسابقات جهانی شوند


 ** پارسال فشار روحی زیادی به من وارد شد، من 7،6 ماه یک سره در اردو بودم. امیدوارم بلایی که سر من آمد امسال سر مدعیان 66 کیلو نیاید. باید مسابقه انتخابی یک اصل باشد، شاید دبیر خودش هم دوست داشته باشد کشتی بگیرد، سال پیش شرایط فرق می کرد


 * در المپیک حسرت به دل نماندی؟ فکر نکردی باید جای دبیر کشتی بگیری یا چیزی را باخته ای؟


** صد درصد زمان را باختم، آن همه وزن کم کردن و رنج به باد رفته بود، بعد از المپیک به خصوص وقتی دبیر در اولین کشتی باخت از لحاظ روحی شکستم، سه چهار ماه طول کشید تا خودم را دوباره پیدا کردم. در واقع خانواده ام مرا دوباره امیدوار کرد، بعدها به این نتیجه رسیدم که ورزش فقط مدال و شرکت کردن در المپیک نیست، مهم تلاش کردن در راه رسیدن به هدف است، من تلاش خودم را کرده بودم اما...


 * از دبیر دلخوری؟


 ** به دبیر فکر نکردم، من مشکلی با او ندارم دبیر یک قهرمان بزرگ است، در این ماجرا فقط دبیر مقصر نبود، شاید اگر من هم جای دبیر با آن همه افتخار و مدال بودم، دوست داشتم در المپیک کشتی بگیرم، او مقصر نبود کمیته ملی المپیک می خواست دبیر به المپیک برود حالا به هر قیمتی که شده!


 * اما دبیر بهتر از هر کس دیگری از وضعیت کتفش خبر داشت! وضعیتی مشابه محمد علی فلاحتی نژاد که یک سال قبل از المپیک قهرمان وزنه برداری جهان شده بود. دبیر با مصدومیتش به المپیک رفت اما فلاحتی نژاد با آن که تا روزهای آخر اسمش در فهرست بود جایش را به یک جوان داد


** نمی دانم چه بگویم، صحبتی در این باره ندارم، فکر نمی کنم چرا نرفتم. خیلی ها می گویند یک زمان وقتی کشتی را کنار بگذاری حسرت المپیک آتن را خواهی خورد، شاید مصلحتی بوده، دیگر همه چیز را فراموش کرده ام!


* یعنی الان که به گذشته نگاه می کنی، ناراحت نمی شوی؟


** بیشتر از کشتی گرفتن در المپیک، مسابقه انتخابی برایم مهم بود. من در سال های 79 و 80 در جام تختی به دبیر باخته بودم، حتی اگر در مسابقه انتخابی دبیر را شکست می دادم، راحت تر قبول می کردم دبیر به المپیک برود


* برگزار نشدن مسابقه انتخابی یک جریان هدایت شده بود یا نه؟


 ** کادر فنی قول مسابقه انتخابی داده بودند، حتی یکی دو بار که وضعیت کتف دبیر وخیم شد، می گفتند بدون انتخابی مرا به المپیک می فرستند، حتی فرصت شرکت در مسابقات آسیایی از من گرفته شد و نتوانستم حداقل یک مدال قاره ای بگیرم!


 * در مسابقات بین المللی زیادی شرکت کردی ، فکر نمی کنی این ها برنامه ای در راه فرسایش تو بوده باشد، یا آن که بهانه ای به دست بیاید و در صورت شکست احتمالی کنارت بگذارند؟


** الان که به گذشته نگاه می کنم، برای خودم هم عجیب است، من قبل از المپیک در بیش از پنج تورنمنت کشتی گرفتم، از جام اوماخانوف که آمدم حتی نتوانستم به خانه بروم و دو روز بعدش به کانادا کاپ رفتم و دو حریفی را که در المپیک هم حضور داشتند شکست دادم و قهرمان شدم، بعد از آن ایتالیا و... شاید می خواستند من در جام اوماخانوف که مسابقات بسیار سنگینی است شکست بخورم و... شاید هم خدا نخواسته. به هر حال دیگر ناراحت نیستم


* وزن جدید چطور است؟


 ** راحت شدم، دیگر فکر وزن کم کردن نیستم و تمام فکرم را متوجه کشتی و حریفانم می کنم. در 66 کیلو نصف انرژی و تمریناتم در راه 12،10 کیلو وزن کم کردن صرف می شد و رژیم های طولانی فرسوده ام می کرد، الان این طور نیست


* یعنی الان می توانی به راحتی در وزن قبلی ات کشتی بگیری؟


** در 66 کیلو جا افتاده بودم و زورم به حریفان می رسید، این مساله اعتماد مرا زیاد می کرد و می دانستم برنده می شوم، اما در 74 کیلو وضعیت فرق می کند و کار سخت تر است


*در مسابقات انتخابی اصغر بذری چه کار خواهد کرد؟


** تمام برنامه های من برای این مسابقات بوده و می خواهم تمام تلاشم را در وزن 74 کیلو به کار ببرم، تمرینات خیلی خوبی داشته ام و امیدوارم بدنم جواب بدهد، البته می دانم که در 74 کیلو همه رقبا مدعی اند و آماده


* در جام تختی به نسبت خوب کشتی گرفتی، به خصوص که با کشتی گیر مطرحی چون مهدی حاجی زاده مسابقه دادی


 ** 4 بر صفر به حاجی زاده باختم اما این شکست یک طرفه نبود و در واقع دو امتیاز را خودم به حاجی زاده دادم. من نسبت به جام تختی آماده ترم و به طور حتم کشتی گیران دیگر هم با آمادگی بیشتری می آیند. شاید ضعیف ترین 74 کیلو مسابقات انتخابی باشم چرا که تجربه ای در این وزن ندارم، البته حریفان هم کشتی مرا نمی شناسند و ممکن است با مشکل مواجه شوند


* کجا تمرین می کنی؟


 ** در روستای قلعه پایان زندگی می کنم و ما در این جا یک باشگاه داریم، البته در بهشهر و دیگر شهرهای مازندران هم تمرین می کنم، چون زیر نظر پدرم (اکبر بذری) و حمید رضازاده کار می کنم، با آن ها به همه جا می روم و تمریناتم را دنبال می کنم


* به نظرت تاثیر گذارترین مربی در اردوهای تیم های ملی که حضور داشتی چه کسی بوده؟


 ** منصور خان برزگر. البته من در اردوهای تیم ملی با هیچ کدام از مربیان مشکل نداشته ام


 * از منصور برزگر اسم بردی، فکر می کنی منصور خان چقدر در سفر دبیر به المپیک نقش داشت؟


 ** نمی دانم، ناراحت نیستم از این که منصور خان از بین دبیر مصدوم و من، دبیر را انتخاب کرده. اگر منصور خان می خواست می توانست من را انتخاب کند، اما در جلسه کمیته فنی حتی یک رای به من داده نشد، برزگر هم دبیر را انتخاب کرده بود!


 * اما برزگر بعد از شکست دبیر مقابل " ماخاچ مورتاز علی یف " روس گفته بود دبیر را به او تحمیل کرده اند!


** گفتم من از کسی ناراحت نیستم و همه چیز را فراموش کرده ام، اما اگر دبیر به تیم ملی تحمیل شده بود باید منصور خان قبل از اعزام به المپیک اعلام می کرد، نه بعد از شکست دبیر .