شنبه 8 مرداد 1384-0:0
قصه تلخ جدايى برادرم، عبدالناصر
برگي از آلبوم جويندگان عاطفه iran-newsapper.
درروستاى لرزبن كه نزديك روستاى شهيد شيرودى درتنكابن است به دنيا آمدم. برادرى داشتم به نام سيدعبدالناصر ميرابوطالبى كه در سال ۴۹ به دنيا آمد.عبدالناصر تازه ۴۰ روزه شده بودكه اختلافات پدر و مادرم بالاگرفت و چون امكان مراقبت از او نبود، او را به شيرخوارگاه اقبال در رشت منتقل كردند.پدرم تا وقتى كه او به سن ۶ماهگى رسيد، به شيرخوارگاه مراجعه مى كرد و به او سرمى زد ولى وقتى كه برادرم ۷ماهه شده بود و پدرم طبق معمول براى ديدن او به شيرخوارگاه رفته بود، به او گفته بودند برادرم فوت كرده است.سالها بعد پدرم به اين مرگ مشكوك شد چون باوجود اصرارهايش مبنى بر مكان دفن يا جسد موفق نشده بود تا اطلاعاتى دراين زمينه به دست آورد. بعد از مرگ پدر احساس كردم كه نمى توانم اين قصه تلخ و جدايى از برادرم را فراموش كنم و از آنجا كه شنيده بودم برادرم چهره زيبايى داشته است، احتمال دادم كه مسؤولان آن زمان در شيرخوارگاه او را به خانواده اى سپرده باشند، به همان شيرخوارگاه مراجعه كردم ولى بعد از بررسى معلوم شد پرونده هاى مربوط به آن سال همگى ازبين رفته است.اكنون تنها اميد من بخش جويندگان عاطفه است تا بتوانم برادرم را كه در پاييز يا زمستان سال ۴۹ از ما دورماند، پيداكنم.
كسانى كه اطلاعاتى در اين زمينه دارند با تلفن ۸۸۷۶۱۶۲۱تماس بگيرند.
لينک صفحه:http://www.iran-newspaper.com/1384/840508/html/majara.htm