سه شنبه 19 مهر 1384-0:0

کاش کارنامه ام نمره 20 داشت

گفت و گو با "اميد زندگاني" به بهانه حضور در سريال تلويزيوني"هتل پاپلي"


اميد زندگاني آنقدر ديدش نسبت به بازيگري فرق داشته که تحصيل در رشته مهندسي الکترونيک دانشگاه را رها کرده تا در رشته بازيگري تئاتر درس بخواند و بعد از آن کارگرداني تئاتر را تا مرحله فوق ليسانس ادامه داده است.
باز هم در دانشگاه تهران در رشته حفظ و مرمت بناي سازمان ميراث فرهنگي قبول شده؛ اما باز هم انصراف داده است.
اعتقادش هم اين بوده که اگر قرار است بازي کند، بايد ريشه اي برخورد کند نه از روي هوي و هوس. اما الان اعتراف مي کند که اين معيارها عملي نيست و در بعد حرفه اي معنايي ندارد.
مثالش هم اين است که يک روز جمشيد هاشم پور به عنوان الگوي سينماي اکشن و گيشه تلقي مي شد، در حالي که هيچ مويي روي سر نداشت، ولي الان از کساني استفاده مي کنند که موي سرشان از موي سر خانم ها بلندتر باشد؛ چون هيچ ملاکي نيست.
اميد، برادر بزرگتر امين زندگاني 38 ساله است و اکنون بازي او را در سريال هتل پاپلي ، از توليدات سيماي خانواده ، شاهد هستيم.اين سريال در بابل تصويربرداري شد.


از ابتدا مي دانستيد پاپلي يعني چه؟
تا آنجا که مي دانم ، خود عوامل هم اطلاعي نداشتند که پاپلي به زبان مازندراني يعني پروانه. البته فکر مي کنم اسم مناسبي براي اين کار نيست.
تنها دختربچه اي به اسم پاپلي وارد داستان مي شود. به نظرم اين اسم زياد مصداق ندارد و به دل نمي نشيند، حتي براي موسيقي آن به من پيشنهاد دادند که کار کنم و شعري براي آن بگويم که در آن پاپلي وجود داشته باشد؛ اما من قبول نکردم.
مثلا گل پامچال حکايت دختري بود که در داستان گفته مي شد، اما پاپلي طنز فانتزي است.

پس ايراد اول را به اسم سريال مي گيريد. چرا سريال هايي که در سيماي خانواده به نمايش درمي آيند، به اين شکل است؟
در ساخت يک سريال پتانسيل هنري و مالي تاثير مي گذارند. در توليد يک سريال نگاهي که کارگردان دارد، شايد نگاه شخصي او نباشد.
بحث مالي که به ميان مي آيد، شايد به تخيل و تجسم کارگردان صدمه بزند. در اين کار فکر کرديم نقش چگونه باشد. مجيد کارگرداني است که از طرف صداوسيما براي حل موضوعات طلاق و ازدواج به استان مازندران مامور شده ، به اين شکل دچار کليشه ها مي شديم.
چون بايد چارچوب يک کارگردان را مي داشتم ؛ ولي کارگرداني که براي صداوسيماست و به فراخور شغلش وضع لباس پوشيدن و آرايش ظاهري او فرق دارد؛ به همين علت خواستيم کمي ساختارشکني کنيم.

هتل پاپلي از ابتدا قرار بود در سيماي خانواده به نمايش درآيد؟
از ابتدا گفتند که کار براي شب است و سيماي خانواده در درجه دوم است. وقتي آقاي جعفري جلوه ، مدير شبکه يک به اتفاق هيات عمومي شان براي ديدن کار آمدند احساس کرديم کار پشتوانه خوبي دارد.
اما وقتي کار مونتاژ شد ظاهرا آن پتانسيل را براي پخش شب نداشت و آن را در سيماي خانواده پخش کردند.

و لطمه ديگر را صداگذاري کار مي زند؟
بله. اولين سوالي که مي شود اين است که اکثر بازيگران اين کار خودشان صداپيشه هستند؛ چرا از صداي خود آنها استفاده نشده است.

خيلي ها معتقدند که حتما کارگردان نتوانسته ديالوگ هاي خوبي از بازيگرانش بگيرد يا اين که بازيگران در اداي ديالوگ ها ناتوان بودند؟
علت اين که بعضي سريال ها ضبط سر صحنه ندارند اين است که سرعت کار بايد بالا برود و هزينه پايين بيايد. اگر قرار است صدا سر صحنه باشد، کاتهاي تصويري وقفه ايجاد مي کند.
سرعت کار براي آنها خيلي مهم بود، چون اکثر لوکيشن ها شهرستان بود و هزينه کار بالا مي رفت.

فکر مي کنيد براي برنامه اي که بيشتر بيننده هاي آن را خانم ها شکل مي دهند، اينها دليل مي شود؟
اگر کارگرداني در تهيه يک کار شريک باشد، معمولا اين اتفاقات مي افتد، چون سعي مي کند از جايي هزينه را سرشکن کند.
بعد در پايان وقتي کار مونتاژ شد، مشخص مي شود که براي 2ميليون تومان کل کيفيت کار را پايين آورده اند.

اگر اشتباه نکنم ، بازي در هتل پاپلي اين امتياز را براي شما داشت که نقش اول بود؟
بله. بالاخره نقش اول آدم را جذب مي کند. شايد 60درصد انتخاب ها براي نقش اول باشد، شايد ما در شعار مي گوييم نقش بلند و کوتاه نداريم ؛ ولي در نهايت براي امرارمعاش ناچاريم.

پس به نظر شما کساني که مي گويند براي دستمزد بازي نمي کنند، دروغ مي گويند؟
بايد به جيبشان نگاه کنند. البته من ترجيح مي دهم تريبون بقيه نباشم اما به هر حال اين قضيه براي بعضي ها 80 درصد است براي بعضي ها 60درصد.

حتما براي شما 80 درصد است؟
نه ، بسته به شرايط مختلف فرق دارد. من بعضي از اجراهايم را به دليل اين که احساس نکردم حضورم غني تر است ، انتخاب کردم.
گاهي رايگان کار موسيقي اجرا کردم و حتي آموزش بازيگري رايگان دادم.

هتل پاپلي را در شرايط مالي دشوار انتخاب کرديد؟
براي هر کس ممکن است پيش آيد. اين که فکر کنيم همه بازيگرها متمول هستند يک سوتفاهم است.

خوب مسلما نقشي که براي بازي اول و از لحاظ مادي در نظر گرفته شود، چنين نتايجي هم خواهد داشت؟
دقيقا همين طور است ، چيزي که در درجه اول براي من جذاب بود، نقش اول بودن آن بود.
خوب از لحاظ مادي هم شرايط خوبي داشت و من را مجاب کرد که در اين کار باشم.

پس آقاي رنجبر را از کجا مي شناختيد؟
اصلا ايشان را نديده بودم. دستيار کارگردان ايشان جزيياتي راجع به سريال به من داد و من پيش نويس سريال را خواندم و ايرادهايي هم گرفتم و حتي مي خواستم در نقش بازيگر مقابلم دخالت کنم.

چه ايرادي به بازي خودتان مي گيريد؟
از بعد هنري آن؟

يعني چي از بعد هنري ، بيشتر توضيح دهيد.
کارگردان مي توانست بازي بهتري از من بگيرد. بعضي جاها آنقدر سراسيمه بوديم که در گرفتن پلانها و تغيير لوکيشن ها و تامل روي آنها اهمال کرديم.

هتل پاپلي را مي توان يک گزارش مستند به حساب آورد که در آن همه چيز به شکل سطحي و جزيي پرداخته مي شود؟
اگر کلمه مستند را براي آن انتخاب مي کنيد، يک فاکتور خوب است و يک مزيت تلقي مي شود. درباره خيلي از کارهاي هنري ، حتي مقاله اي که مي نويسيد، بعد از اين که کامل شد مي توان نظر داد. حتي مقاله اي که شما مي نويسيد با آنچه روي کاغذ مي رود، فرق دارد.
آقاي رنجبر معتقد بود که نمي خواهيم کار خيلي بار دراماتيک داشته باشد، خيلي آه و ناله و شکوه و شيون در آن ايجاد شود.
طبيعتا چند تا خط صاف موازي کنار همديگر، پنج خط عامل موسيقي ماست که براي آنها روش نتي نوشته نشده و اين سريال هم همان است.
«دوره مي فا سو لاسي » را داريم ؛ ولي يک ملودي باتلورانس زيادي در کار ديده نمي شود.

راجع به مجيد بگوييد. اين نقش چه جذابيتي داشت ، غير از نقش اول بودن؟
از نقش راضي بودم ، اما يک جاهايي تحت تاثير سرعت کار قرار گرفته بودم و بعضي جاها اهمال کاري کردم و راحت گذشتم. مي شد بهتر بازي کرد.

شايد اميد زندگاني قرار است در همه کارهايش اين گونه باعجله و تشويش کار کند، آقاي خواجويي قبل از رسم شيدايي کارهاي ديگري داشت که مورد توجه قرار گرفت ، اما رسم شيدايي نه. همچنين بازي اميد زندگاني هم چنگي به دل نزد. در اين کار هم همين طور؟
درست است ، مثال خوبي زديد. دقيقا من راجع به اين دو تا کار هم چنين نظري دارم.

بهتر نيست آقاي زندگاني فقط اجرا کند؟
(با خنده) نمي دانم. اگر به اين نتيجه برسيم که زندگاني بازيگر خوبي نيست و مجري بهتري است.

شايد هم نشود چنين نتيجه گيري کلي کرد؛ اما اين بداقبالي از کجاست؟
به اجبار برمي گردد و به ديدگاهي که اکثر تهيه کنندگان و کارگردانان درباره يک مجري دارند. اگر قرار باشد 10 انتخاب براي سينما و تلويزيون داشته باشند و يکي آنها مجري باشد، او هميشه آخرين انتخاب است.

اما در هتل پاپلي که انتخاب اول بوديد؟
انتخاب اول بودم و فکر مي کردم کار خوبي از آب درآيد.

بعد کارنامه بازيگري شما چي ، چقدر قابل ارزيابي مي شود؟
دلم مي خواست کارنامه ام نمره 20 داشت ، مثل همه آدمها؛ اما باز هم مي گويم فشارهاي زندگي براي همه وجود دارد. من اگر يک سال 10 تا اجرا بکنم و هيچ بازي نکنم، شايد افسرده شوم ولي اگر دو اجرا بکنم يک بازي ، شايد تمام سال احساس کنم که کاري انجام داده ام و اين فشاري است که من را مجبور مي کند انتخاب هايي بکنم که مال من نيست ، نه اين که بگويم هتل پاپلي کار بدي است.

به همين علت است که اميد زندگاني معيارها را براي بازي گم کرده است؟
شايد اين طور باشد، به دليل اين که حق انتخابم کمتر شده ؛ ولي براي اجرا خيلي حرف دارم.

بعد از سريال بازگشت به خانه و فردا دير است ، شايد نظر مخاطبان مثبت بود؛ اما بعد از رسم شيدايي دوباره نظرها برگشت ، موافقيد؟
نظرها کمي خنثي شد و خوشبختانه جايي هست که اگر فرصتي پيش بيايد، خودي نشان دهم. شايد هر بازيگري هر چقدر هم که تجربه داشته باشد، بگويد که حق انتخاب ندارد و انتخاب مي شود خوب وقتي بازيگري 3 4سال نبوده چي؟

يعني همه تقصيرها را به گردن آن 3-4 سال غيبت مي اندازيد؟
بايد گردن چه کسي بيندازم؟ من بايد انتخاب شوم. در سه چهار سالي که نبودم ، فرمت ، مديوم ها و همه چيز عوض شد و آدمهايي مثل برادر من (امين) روي کار آمدند که خوب هم درخشيدند.

ديگر سعي مي کنيد در سيماي خانواده نباشيد؟
نه اين که خط کشي کنم. مسووليتي که در قبال کارم دارم وخيم تر و حساس تر است.

راجع به هتل پاپلي صحبتي نداريد؟
خيلي خودخواهانه است که تنهايي بنشينم و نگاه شخصي خودم را بگويم ، چون از نزديک شاهد زحمت بچه ها هم بودم، اي کاش مي شد از اول هتل پاپلي را ساخت ، چيز بهتري از آب درمي آمد.
اگر نگاه محبت آميز ديگري به اين پروژه مي شد، نتيجه بهتري مي داشت.(jamejamdaily)