شنبه 30 مهر 1384-0:0
مير انصاري از نيما مي گويد:اسنادي تازه از نيما دارم
ساير محمدى
«كتاب شناسى نيما يوشيج» و «گزيده اسناد درباره نيما» و «دوسفر نامه از نيما يوشيج» از جمله آثارى بود كه على مير انصارى پيرامون پدر شعر نو ايران تأليف و منتشر كرده است. على ميرانصارى متولد ۱۳۳۷ تهران ليسانس ادبيات دارد و هم اكنون دوره دكتراى ايران شناسى را در يكى از دانشگاه هاى انگليس مى گذارند.
وى علاوه بر آثار فوق، پنج جلد كتاب تحت عنوان «اسنادى از مشاهير ادب معاصر ايران» تأليف و منتشر كرده و جلد ششم اين مجموعه زير چاپ است. «نمايش در ايران» كتاب ديگر او است كه جلد اول آن چندى پيش منتشر شده و جلد دوم آن امسال منتشر خواهد شد. «كتاب شناسى ناصر خسرو» و «كتابشناسى عطار» عناوين بخشى از ۱۵ عنوان كتاب تأليفى اوست.
\ آقاى ميرانصارى، بعد از اين همه سال هنوز ديوان كامل و بدون نقصى از اشعار نيمامنتشر نشده و روايت هاى مختلفى از اشعار نيما توسط مرحوم طاهباز، توسط شرآگيم پسر نيما و... منتشر شده است. دستنويس هاى نيما الآن كجاست؟
> مقدار زيادى از اين دستنويس ها نزد مرحوم طاهباز بوده، كه بخش اعظم اين اسناد را تحويل سازمان اسناد ملى ايران داده است كه مهم ترين هايش همين سفر نامه هاى نيما به بار فروش و رشت بوده كه من منتشر كردم. اما آن چيزى كه من ديدم. دستخط هاى فراوانى از نيما در دست شرآگيم يوشيج بوده كه به فرهنگستان زبان و ادب فارسى تحويل داد. زمانى كه دكتر حبيبى رئيس فرهنگستان بود. شعرهاى نيما، در همين فرهنگستان نگهدارى مى شود و اگر مى خواهيد متن كامل و بدون غلطى از اشعار نيما منتشر كنيد بايد به اين مركز مراجعه كرد و دستخط هايى كه ممكن است هنوز نزد خانواده طاهباز مانده باشد و شايد هم چيزى نمانده باشد. ولى آن چه كه طاهباز از نيما منتشر كرده با كمال صحت و امانت و دقت بوده است. من با طاهباز از نزديك آشنا بودم و ميزان صداقت و وفادارى اش را مى دانم.
\ زمانى كه طاهباز دست خط هاى نيما را مى خواند و اشعارش را استخراج مى كرد، كامپيوتر و امكاناتى مثل اسكن وجود نداشت. طاهباز بسيارى از سطر ها و واژگان شعر نيما را نتوانست بخواند و نقطه چين گذاشت.
> با امكانات فنى امروز صد درصد مى توان متن كامل تر و صحيح ترى از آثار نيما استخراج و منتشر كرد. من با خط نيما كاملاً آشنا هستم، خط بسيار مشكلى است نيما اغلب با مداد مى نوشت. زمانى كه من دو سفر نامه نيما را كار مى كردم اگر امكانات امروز را داشتم، شايد خيلى از جاها را كه نقطه چين گذاشتم، مى توانستم راحت بخوانم. اگر حوصله اى باشد و اين كتاب تجديد چاپ شود حتماً اين كار را مى كنم در واقع با يك بازخوانى بسيارى از مشكلات حل مى شود. به هر حال چشم انسان خطا مى كند، طاهباز هم ممكن است مرتكب برخى غلط خوانى و اشتباه شده باشد. طبيعى است كه هرچه امكانات فنى و تكنولوژى پيشرفته ترى در اختيار باشد، بهتر و راحت تر مى توان چنين دستنوشته هايى را خواند و استخراج كرد. زمانى كه طاهباز زنده بود، برنامه ريزى كرديم من به عنوان نماينده سازمان اسناد ملى و مرحوم سيروس طاهباز به همراه نماينده فرهنگستان زبان و ادب فارسى به طور مشترك دستخط هايى كه تحويل فرهنگستان زبان و سازمان اسناد شده، بنشينيم، بخوانيم و چيزهاى تازه اى كشف كنيم و به دست چاپ بسپاريم كه متأسفانه با درگذشت طاهباز برنامه ما متوقف ماند.
ولى قطعاً هنوز جاى كار روى آثار نيما خيلى وجود دارد. چه آن هايى را كه طاهباز خوانده و بايد دوباره خواند (مى دانم قطعاً اشتباهات كمى دارد). چه آن هايى را كه طاهباز موفق نشده بخواند. من به طور قطع مى دانم دستنويس هايى كه از نيما در فرهنگستان هست، چيزهايى در ميانش هست كه هنوز منتشر نشده است.
بايد گروهى مسؤول به اين آثار مراجعه كنند و آن را باز خوانى كنند. همين الآن من نامه هايى از نيما به مرحوم خانلرى در دست دارم. حدود شصت بيت شعر است كه نيما براى نظر خواهى براى خانلرى فرستاده بود و در هيچ جايى چاپ نشد. شعرهايى از اين دست باز هم بايد باشد، چون نيما برخى از شعرهايش را براى اظهار نظر همراه با يادداشت براى برخى از اديبان مى فرستاد. شعرهاى ديگرى هم از نيما هست كه اين جا و آن جا پراكنده است كه بايد جمع آورى بشود. آن شعرهايى كه نيما براى خانلرى فرستاده، تصميم به چاپ شان دارم.(iran-newspaper)