شنبه 30 مهر 1384-0:0

«زيبا خانوم»مادر نمدهاي ايران

آزاده شهميرنوري


زيبا خانوم مادر نمد هاي شمال ايران شده است. اما در بسياري از روستاهايي آن خطه نمد مالي ديگر زنده نيست.

 پشت آن درخت ها، بعد از مارپيچ هاي متعدد جاده، «سد زيبا خانوم» نشسته است. در قلب اين روستاي كوچك هنوز سنت هاي قديمي منطقه نفس مي كشد. هنوز چند نفري هستند كه بعد از فراغت از كشاورزي و دامداري نمد مالي مي كنند.
نمد مالي يكي از بافته هاي شمال ايران است. از قديم الايام در اين منطقه به دليل دوام زيادي كه نمد در رطوبت دارد از اين زيرانداز استفاده مي شده است. حالا گذر زمان آن را به يك هنر فراموش شده يا حداكثر بافته اي كه بيشتر جنبه تزييني و هنري براي شهري ها دارد تبديل كرده است.

در روستاهاي كوچك شمال ايران هنوز نمد مالي رايج است. گاهي اين نمد مالي ها به سفارش توليدكنندگان بخش خصوصي و گاهي به سفارش سازمان صنايع دستي بافته مي شود. در روستاي سيد زيبا خانم،‌ كه در منطقه دو هزار تنكابن واقع است هم چند نفري از پيرمردان روستا هنوز نمد مالي مي كنند.
مير مولا ثريا فارغ التحصيل رشته هاي صنايع دستي و فرش دستباف است. او در يكي از شهر هاي نزديك به اين روستا به دنيا آمده و بعد از ادامه تحصيل در اين روستا كارگاه كوچكي براي نمد مالي راه انداخته است. مي گويد: «خيلي گشتم تا جاي خوبي براي توليد نمد پيدا كنم. از غرب تا جنوب ايران. در نهايت يكي از گزينه ها همين روستاي زيبا خانم بود. سال هاي اول نمد مال ها زياد بودند اما هر سال تعدادي از آنها از دست مي روند. حالا ديگر به انگشتان يك دست هم نمي رسند و بيشتر آن ها آن قدر مسن هستند كه نمي توانند كار سنگيني مثل نمد مالي را انجام دهند.»
ثريا درباره نمد مالي در اين منطقه مي گويد: «نمد به دليل مقاومت بالايي كه در برابر رطوبت دارد، در شمال ايران زياد استفاده مي شده اما زير انداز هاي امروزي جاي آن را گرفته و چون ماليدن نمد هم كار سختي است و هم جوان ها آن را ياد نگرفته اند، توليد به حداقل رسيده است.»
نمد مالان هنگام كار سخت و سنگين نمدمالي، ذكر مي گويند يا براي خود اشعاري زمزمه مي كنند. كه فشار كارشان كمتر شود.
بهتر ز هزار فرش اطلس نَمَدُم / مُو اين نَمَدُم به كل عالم نَمِدُم
فردا كه حساب خلق آيه به ميون / مُو جز نَمَدُم حساب ديگر نَمِدُم
طرح ها و نقشه هاي قديمي از يادها رفته، نمد مال ها هم آنها را به خاطر نمي آورند. بخشي از آن ها از روي عكس ها و نمد هاي قديمي شناسايي و بخش ديگر به كمك حافظه پيرمردها و طراحي هاي جديد بافته مي شود.

 ثريا طرح ها، رنگ ها و ابعاد تازه اي را براي نمد هايي كه در كارگاهش مي مالد، استفاده مي كند: « فقط يك نفر را پيدا كردم كه تمام طرح هاي قديمي را به ياد دارد. مثل دايرة المعارف است. وقتي مي خواهد نمدي بمالد دستش را باز مي گذارم و هيچ كاري به كارش ندارم. خودش بهترين طرح ها را مي زند. هفتاد سالش است اما هنوز هم اين كار سنگين را مي كند. نمد زيرانداز محبوبي نيست. براي اين كه آن را در زندگي امروزي جاي بدهيم و با معماري مدرن هماهنگ كنيم، ابعاد، طرح و رنگ آن را تغيير داديم. بعضي از نمد ها طرح هاي كاملا جديدي دارد. در بعضي از نمد ها نقوش كلاسيك را دوباره احيا كرديم.»
هر چه نمد بيشتر ماليده شود، استحكام بيشتري دارد. البته مواد اوليه مرغوب هم نقش به سزايي دارد. سازمان صنايع دستي اخيرا با در اختيار قرار دادن مواد اوليه به نمد مالان، نمد هايي توليد مي كند اما به نظر مي آيد اين نمدها از مرغوبيت خوبي برخوردار نيستند: «من يا توليد كنندگان خصوصي نه تنها تكنيك و سبك هاي نمد مالي را تغيير داديم بلكه براي كيفيت آن هم تلاش زيادي كرديم. مثلا از مرغوب ترين پشم و بهترين رنگ استفاده مي كنيم. نمد مال ها بايد سه برابر آن وقتي كه براي يك نمد كه سفارش سازمان صنايع دستي است وقت بگذارند. اين كار هم كار سختي است. به همين خاطر، ترجيح مي دهند زودتر يك نمد متوسط ببافند و بروند سراغ بعدي.»
در روستاي سد زيبا خانم و اطراف آن هيچ جواني نمد نمي مالد. هيچ كدام مشتاق نيستند اين كار را تجربه كنند. ترجيح مي دهند بي كار باشند ولي نمد نمالند. آنها در آرزوي ترك زادگاهشان، روياي كار در شهر هاي شلوغي مثل تهران را در سر مي پرورانند. شهري كه مردمش دود دودكش هاي كلبه هاي چوبي روستايي و نمد هايي كه در بهار خواب ها پهن مي شد، فراموش كرده اند.
مير مولا مي گويد: «اگر همين چند نفر هم بميرند، نمي دانم چه كنم! همه تلاشم را كردم تا بازار جديدي براي نمد پيدا كنم. در نمايشگاه هاي اوليه ام همه با اكراه مي آمدند ولي بعد از ديدن طرح هاي مدرن نظرشان عوض مي شد. سراغ همه سازمان هاي مربوط هم رفتم هيچ سازماني مرا حمايت نكرد. همه تلاشم تنها به چند قرار ملاقات و منتهي شد.»(chn)