شنبه 3 دی 1384-0:0
پايان بلاتكليفي
يادداشتي از:محمد اسماعيل امامزاده،نماينده روزنامه کيهان در مازندران.
سرانجام پس از قريب پنج ماه بلاتكليفي، مازندران نوزدهمين استاندار خود ظرف
27 سال اخير را شناخت و پرونده قطور فرود و فرازها، حرف و حديث ها، عقده گشايي و گمانه زني هاي خسته كننده را بست.
رسم بر اين است كه پس از انتصاب استاندار، رسانه ها دانسته ها و تجربيات خود در تسريع روند ساماندهي امور و سازندگي و اعتلاي جايگاه استان خود را به رسم خيرخواهي تقديم منتخب دولت مي دارند.
اين بار از آنجا كه برگزيده دولت فرزندي فرهيخته و آگاه از سرزمين آلاله هاي سرخ لشكر 25 كربلاست، شايد برشماري فهرستي بلند و متنوع از استعدادها و ظرفيت هاي مغفول، همچنين بيان مجموعه اي از ظلم ها و نامهرباني هاي پرغصه و قصه هاي دردناك ناگفته مازندران لزومي براي ظهور و بروز نداشته باشد. ليكن مروري بر اهم علل و راز سر به مهر دلايل عقب ماندگي هاي اين استان غني و به شدت محروم با مردماني به غايت متعهد و كم نظير، مي تواند در اتخاذ سياست هاي راهبردي استاندار جديد وتيم همراه وي براي نيل به موفقيت در جبران مافات و ايجاد روندي پرشتاب در توسعه متوازن و همه جانبه مازندران موثر و مفيد باشد.
رنجوري و عقده هاي فرو خورده مازني ها در بي مهري مسئولان كشوري نسبت به اين استان و تحير از نوع نگاه عوامانه سياستگذاران به پوست و ظواهر انسان، معطوف به اصل ديگري است كه آن اصل همواره عامل شكل گيري ذهنيت هاي غلط و غيرواقع بينانه در اعضاي هيئت دولت مي شده است.
علت العلل و حلقه مفقوده مازندران در دست يابي به جايگاه حقيقي خود از سال نخست پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي تاكنون، فقدان سامانه فكري و اجماع نخبگان حول محور «توسعه مازندران» به عنوان موضوعي وحدت بخش و هدفي مقدس در پيوند وثيق با مطالبات عمومي مردم اين استان است كه عدم اتصال اين چرخه بي هدف به مرجعي واحد و مورد قبول برگزيدگان و فعالان عرصه هاي مختلف، موجب بروز خسارات و زيان هاي فراوان و جبران ناپذير شده و مازندران را علي رغم تصور غيرواقع بينانه مسئولان كشوري به استاني محروم و عقب مانده و نيازمند توجه جدي و فراگير بدل نموده است.
با نگاهي به گذشته، هيچگاه توسعه همه جانبه مازندران بعنوان موضوعي مستقل و مشترك، دغدغه اصلي نخبگان و شخصيت هاي تاثيرگزار آهنگ حركت جمعي نبوده و نتوانسته زير سقف اهداف خود عزم ها را جزم و كمرهاي همت را ببندد. در مقابل به غايات نارواي ديگري به غلط جايگزين «توسعه متوازن» مازندران شد كه خود در مقام بذرهاي مسموم، يارگيري هاي سياسي و قشون كشي هاي قبيله اي و قومي را ريشه نتايج و ميوه هاي تلخ محروميت و مهجوريت استان و در بالمآل، انباشت كشنده مشكلات و نارسائي ها ساخت. در آسيب شناسي عدم توفيق مطلوب هجده گزينه قبل، هميشه در نگاهي فرافكنانه توجهي به عوامل درون زاي نيروهاي موثر و فعال داخلي استان آن گونه كه بايسته بود، نشد و با نشان دادن تابلوي انحرافي، سعي شد تا ريشه مشكلات تنها در نوع نگاه رويايي مسئولان كشوري از رفاه و غنا و برخورداري مازندران خلاصه شود غافل از آنكه بيش و پيش از اين معضل، بحران اصلي در تشتت و پراكندگي هاي نخبگان مازندران به بهانه هاي كودكانه سياسي و ... آشيانه كرده است.
كاملاً طبيعي خواهد بود اگر رجال نامي و كانون هاي قدرت در مازندران و در راس آنان مديريت ارشد استان در دايره قدسي توسعه همه جانبه مازندران ، خيمه جهادي برپا كنند و در اين اردوگاه عبادت سازندگي، مردم مشتاق و ايثارگر مازندران را سازماندهي كنند و به خيل جوانان پر انرژي و تحصيل كرده و متدين اين آب و خاك مقدس اعتماد كنند و به موازات اين حركت ستايش برانگيز تغيير نگاه فانتزي هيئت دولت از مازندران را در دستور كار خود قرار دهند. آنگاه مي توان اميدهاي فراواني به صعود مازندران و استيفاي حقوق تضييع شده اين استان مظلوم بست و به تدريج شاهد شكوفايي غنچه هاي عشق و ولايت در فضايي آكنده از اخلاق و معنويت بود.
واقعيت اين است كه آگاهي، سعه صدر، ارتباط گيري گسترده، خلوص و تقوا در برخوردهاي صادقانه با نيروها و حاكم كردن فضاي مفاهمه ، همدلي و همگامي براي اعتلاي مازندران بايد دستمايه جدي مديريت ارشد مازندران شود تا بتوان در چند صباحي ديگر به ارزيابي ميزان كارآمدي گزينه كنوني رئيس جمهور در اين استان پرداخت .