دوشنبه 12 دی 1384-0:0
جنگل هاي هيركاني، موزه زندهاي كه ويران ميشود
بيش از شش هكتار از جنگلهاي ملي و باستاني نكا با درختاني در حدود 200 سال قدمت، توسط يكي از نمايندگان مجلس(جمشيدي) در يك مرحله تغيير كاربري داده و نهال ميوه جايگزين آن شد.
اين خبري بود كه در روزهاي پاياني آذر ماه به گوش خبرنگاران رسيد اما کم تر رسانهاي به آن پرداخت.
هر چند مدير كل منابع طبيعي استان مازندران اعلام كرد كه پرونده اين تخلف به دادگاه ارسال و با خاطيان برخورد خواهد شد، اما اين تنها يكي از پروندههاي مربوط به تصرف اراضي جنگلي، به خصوص جنگلهاي هيركاني يا همان نوار ساحلي حاشيه درياي خزر و منطقه ارسباران است كه به دليل عدم تامين اعتبارات مالي مورد نياز براي رسيدگي به اين پروندهها مسكوت ماندهاند.
جنگلهاي هيركاني يكي از منحصربهفردترين نوع جنگلها در دنيا هستند كه همچون نوار سبزي بر شيبهاي شمالي جبال البرز قرار گرفته و سواحل جنوبي درياي خزر را ميپوشاند. اين ناحيه از حوالي آستارا در شمال غرب تا حوالي گرگان در شرق ايران ادامه مييابد.
اين جنگلها كه از دوران ژوراسيك به جاي ماندهاند، حدود 200 سال قدمت دارند و 7/3 ميليون هكتار پوشش جنگلي ايران را تشكيل ميدادهاند كه هم اكنون به 8/1 ميليون هكتار تقليل يافتهاند.
روند تخريب جنگلها در ايران
بنابر آمار، در سال 1340 ميزان پوشش جنگلي ايران 18 ميليون هكتار و از اين ميزان 7/3 ميليون هكتار سهم جنگلهاي هيركاني بود.
اما هم اكنون كل پوشش جنگلي ايران 7/12 ميليون هكتار و 7/1 ميليون هكتار آن سهم جنگلهاي هيركاني است. سؤال اينست كه 6 ميليون هكتار اراضي جنگلي در طي 44 سال چگونه از بين رفته است؟
كارشناسان بهرهبرداري بيرويه شركتهاي بهرهبردار از جنگلها، قاچاق چوبهاي جنگلي، حضور بيش از حد دام در جنگل و مرتع و تبديل جنگل به اراضي كشاورزي و باغي را از عوامل تخريب جنگلها ميدانند.
به گفته معاون حفاظت و امور اراضي اداره كل منابع طبيعي منطقه ساري، در سالهاي 8_1356 بيشترين تجاوز به عرصههاي جنگلي توسط قاچاقچيان چوب در جنگلهاي شمال كشور صورت گرفته است.
وي گفت: «در اين سالها بيش از 500 هزار هكتار از عرصههاي جنگلي به خصوص در مناطق روستايي مورد استفاده قرار گرفت.»
وي افزود: «در بحبوحه پيروزي انقلاب بيشترين تخريب به عرصههاي ملي در شمال كشور صورت گرفته و افراد ناآگاه جنگلها را تبديل به زمينهاي كشاورزي، باغ و مناطق مسكوني ميكردند.»
به گفته اين مقام دولتي قبل از انقلاب سطح جنگلهاي شمال سه ميليون و 200 هزار هكتار بود كه اين رقم اكنون به دو ميليون و 700 هزار هكتار رسيده است.
عدهاي از كارشناسان سازمان منابع طبيعي گيلان 45 درصد تخريب جنگلهاي استان را ناشي از حضور دام و دامدار در اين مناطق ميدانند و معتقدند شركتهاي بهرهبردار ميتوانند به عنوان عامل كاهش برداشت چوب فعاليت كنند و به عنوان مثال كاهش برداشت چوب از جنگلهاي گيلان را از 411 هزار و 614 مترمكعب در سال 1370 به 190 هزار مترمكعب در سال 1383 شاهدي بر اين مدعا ميدانند.
اما اولين بار برخلاف جريان اطلاعرساني متداول كه هميشه جنگلنشينان را مقصر جلوه ميداد، مرداد ماه سال 80 مهندس علي صوفي استاندار وقت گيلان، شركتهاي دولتي بهرهبردار را به عنوان عامل اصلي تخريب جنگلها معرفي كرد.
وي در آن زمان با تاسفبار خواندن ادامه روند تخريب جنگلهاي شمال كشور، خواستار اتخاذ يك راهكار عملي ملي براي حفظ اين موهبت بينظير الهي براي نسلهاي آينده شد. اما ارزش جنگلهاي هيركاني تنها به بعد زيستمحيطي آن محدود نميشود.
قدمت اين جنگلها كه جزو بقاياي دوران سوم زمينشناسي هستند از يك سو و وجود 80 گونه گياهان چوبي به همراه گونههاي گياهي بسيار نادري مانند راش، بلوط، توسكا، نارون، گيلاس وحشي، بارانك، سرخدار، نمدار و غيره از سوي ديگر، نشان ميدهد كه اين اراضي ميتوانند همچون موزه زندهاي براي جذب گردشگران داخلي و خارجي مورد استفاده قرار بگيرند.
اما بيتوجهي به اين مساله و عدم آمادهسازي اين جنگلها سبب شده بيشتر بازديدكنندگان آنها، مسافران داخلي باشند كه بين سفرهاي درونشهري براي استراحت و تناول غذا در جنگل توقف ميكنند و گاهي اوقات نيز با رعايت نكردن اصول استفاده از جنگل باعث لطمه زدن به آن ميشوند كه 3 مورد آتشسوزي در فصل گذشته نيز در زمره همين اتفاقات است.
«عباس جعفري»، طبيعتگرد، ضمن گفتن اين مطلب اضافه ميكند: «در حال حاضر مدت 3 سال است كه من به همراه تيمي كه شامل كارشناسان مورد نياز براي راهنمايي جنگل هستند و پروفسور توميياما، گياهشناس ژاپني، 6 گروه ژاپني را براي بازديد از جنگلهاي گلستان همراهي ميكنيم.»
جعفري در اين مورد گفت: «هتل مناسبي براي اسكان گردشگران موجود نيست و كمپ هم جاي مناسبي براي گردشگر به شمار نميرود. در بيشتر موارد مجبور شدهايم گردشگران را در خانههاي روستايي اسكان دهيم كه باعث نارضايتي آنان شده است. همچنين براي تامين غذاي آنان بايد چند كيلومتر مسافت طي كنيم.»
جعفري افزود: «ما فقط ميگوييم كه طبعيت داريم ولي داشتن پيست اسكي، جنگل و كوه كافي نيست، آن هم وقتي استانداردهاي ما با ابتداييترين استانداردهاي بينالمللي قابل مقايسه نيستند.»
اما دكتر آقاخاني، استاد دانشكده محيط زيست دانشگاه تهران معتقد است بيشتر جهانگرداني كه جذب اين جنگلها ميشوند ديد علمي دارند زيرا اين جنگلها مانند فسيل زنده هستند. به اين معني كه درختان و گونههاي گياهي موجود در اين جنگلها در اروپا به صورت فسيل يافت ميشوند.
بنابراين اين گياهان براي تمام دنيا ارزش دارند.
وي به عنوان مثال از كشف قديميترين گياه آوندي دنيا در كنار هتل رامسر ياد ميكند و ميگويد: «اگر اين اتفاق در كشور ديگري افتاده بود، ارتش آن كشور براي حفظ اين گياه بسيج ميشد، زيرا اين گياهان نادر نه فقط ارزش زيستمحيطي دارند، بلكه منبع درآمد كشور از طريق جذب گردشگران خارجي خواهند شد.»
اين استاد دانشگاه، گردشگران جنگلهاي شمال را به سه دسته تقسيم ميكند و ميگويد: «بخشي از اين گردشگران، گياهشناساني هستند كه براي ديدن گونههاي نادر گياهي موجود در جنگلهاي هيركاني به ايران ميآيند. دسته دوم توريستهاي عمومي هستند كه بيشتر از كشورهاي آسياي ميانه و خاورميانه به ايران ميآيند.
دليل اين امر هم اين است كه آسياي ميانه و خاورميانه در منطقهاي خشك واقع شده و ايران نزديكترين كشور در اين منطقه است كه جنگل دارد گروه سوم نيز ايرانگردهايي هستند كه براي بازديد گياه خاص و كمياب يا حياتوحش يا اماكن تاريخي و تفريح به ايران ميآيند.»
به عقيده دكتر آقاخاني آنچه گردشگران جنگلهاي شمال نياز دارند، راهنماي متخصص و اطلاعات مناسب در مورد گياهان، جانوران و نقشه راههاست.
وي ميگويد: «بسياري از گردشگران تمايل ندارند در هتلها بمانند، بلكه ترجيح ميدهند كه راهنمايي شوند تا در جاي مناسب چادر بزنند.»
امكان ديگري كه از نظر اين استاد دانشگاه بايد در اختيار بازديدكنندگان جنگلهاي هيركاني قرار بگيرد، ترانسپورت يا امكان در اختيار گرفتن ماشين براي گردشگراني است كه به صورت فردي و نه در قالب تور، اقدام به بازديد از اين جنگلها ميكنند.»
اما وي در آخر باز به اين مساله ميپردازد كه تا هنگامي كه ارزش جنگلهاي هيركاني و گونههاي گياهي نادر و قديمي اين جنگلها براي مسئولان روشن نشود و راهي براي حفظ اين گونهها و تبديل جنگل به يك موزه نيابند، راهي نيز براي جذب گردشگر خارجي نخواهيم يافت.(chn)
هر چند مدير كل منابع طبيعي استان مازندران اعلام كرد كه پرونده اين تخلف به دادگاه ارسال و با خاطيان برخورد خواهد شد، اما اين تنها يكي از پروندههاي مربوط به تصرف اراضي جنگلي، به خصوص جنگلهاي هيركاني يا همان نوار ساحلي حاشيه درياي خزر و منطقه ارسباران است كه به دليل عدم تامين اعتبارات مالي مورد نياز براي رسيدگي به اين پروندهها مسكوت ماندهاند.
جنگلهاي هيركاني يكي از منحصربهفردترين نوع جنگلها در دنيا هستند كه همچون نوار سبزي بر شيبهاي شمالي جبال البرز قرار گرفته و سواحل جنوبي درياي خزر را ميپوشاند. اين ناحيه از حوالي آستارا در شمال غرب تا حوالي گرگان در شرق ايران ادامه مييابد.
اين جنگلها كه از دوران ژوراسيك به جاي ماندهاند، حدود 200 سال قدمت دارند و 7/3 ميليون هكتار پوشش جنگلي ايران را تشكيل ميدادهاند كه هم اكنون به 8/1 ميليون هكتار تقليل يافتهاند.
روند تخريب جنگلها در ايران
بنابر آمار، در سال 1340 ميزان پوشش جنگلي ايران 18 ميليون هكتار و از اين ميزان 7/3 ميليون هكتار سهم جنگلهاي هيركاني بود.
اما هم اكنون كل پوشش جنگلي ايران 7/12 ميليون هكتار و 7/1 ميليون هكتار آن سهم جنگلهاي هيركاني است. سؤال اينست كه 6 ميليون هكتار اراضي جنگلي در طي 44 سال چگونه از بين رفته است؟
كارشناسان بهرهبرداري بيرويه شركتهاي بهرهبردار از جنگلها، قاچاق چوبهاي جنگلي، حضور بيش از حد دام در جنگل و مرتع و تبديل جنگل به اراضي كشاورزي و باغي را از عوامل تخريب جنگلها ميدانند.
به گفته معاون حفاظت و امور اراضي اداره كل منابع طبيعي منطقه ساري، در سالهاي 8_1356 بيشترين تجاوز به عرصههاي جنگلي توسط قاچاقچيان چوب در جنگلهاي شمال كشور صورت گرفته است.
وي گفت: «در اين سالها بيش از 500 هزار هكتار از عرصههاي جنگلي به خصوص در مناطق روستايي مورد استفاده قرار گرفت.»
وي افزود: «در بحبوحه پيروزي انقلاب بيشترين تخريب به عرصههاي ملي در شمال كشور صورت گرفته و افراد ناآگاه جنگلها را تبديل به زمينهاي كشاورزي، باغ و مناطق مسكوني ميكردند.»
به گفته اين مقام دولتي قبل از انقلاب سطح جنگلهاي شمال سه ميليون و 200 هزار هكتار بود كه اين رقم اكنون به دو ميليون و 700 هزار هكتار رسيده است.
عدهاي از كارشناسان سازمان منابع طبيعي گيلان 45 درصد تخريب جنگلهاي استان را ناشي از حضور دام و دامدار در اين مناطق ميدانند و معتقدند شركتهاي بهرهبردار ميتوانند به عنوان عامل كاهش برداشت چوب فعاليت كنند و به عنوان مثال كاهش برداشت چوب از جنگلهاي گيلان را از 411 هزار و 614 مترمكعب در سال 1370 به 190 هزار مترمكعب در سال 1383 شاهدي بر اين مدعا ميدانند.
اما اولين بار برخلاف جريان اطلاعرساني متداول كه هميشه جنگلنشينان را مقصر جلوه ميداد، مرداد ماه سال 80 مهندس علي صوفي استاندار وقت گيلان، شركتهاي دولتي بهرهبردار را به عنوان عامل اصلي تخريب جنگلها معرفي كرد.
وي در آن زمان با تاسفبار خواندن ادامه روند تخريب جنگلهاي شمال كشور، خواستار اتخاذ يك راهكار عملي ملي براي حفظ اين موهبت بينظير الهي براي نسلهاي آينده شد. اما ارزش جنگلهاي هيركاني تنها به بعد زيستمحيطي آن محدود نميشود.
قدمت اين جنگلها كه جزو بقاياي دوران سوم زمينشناسي هستند از يك سو و وجود 80 گونه گياهان چوبي به همراه گونههاي گياهي بسيار نادري مانند راش، بلوط، توسكا، نارون، گيلاس وحشي، بارانك، سرخدار، نمدار و غيره از سوي ديگر، نشان ميدهد كه اين اراضي ميتوانند همچون موزه زندهاي براي جذب گردشگران داخلي و خارجي مورد استفاده قرار بگيرند.
اما بيتوجهي به اين مساله و عدم آمادهسازي اين جنگلها سبب شده بيشتر بازديدكنندگان آنها، مسافران داخلي باشند كه بين سفرهاي درونشهري براي استراحت و تناول غذا در جنگل توقف ميكنند و گاهي اوقات نيز با رعايت نكردن اصول استفاده از جنگل باعث لطمه زدن به آن ميشوند كه 3 مورد آتشسوزي در فصل گذشته نيز در زمره همين اتفاقات است.
«عباس جعفري»، طبيعتگرد، ضمن گفتن اين مطلب اضافه ميكند: «در حال حاضر مدت 3 سال است كه من به همراه تيمي كه شامل كارشناسان مورد نياز براي راهنمايي جنگل هستند و پروفسور توميياما، گياهشناس ژاپني، 6 گروه ژاپني را براي بازديد از جنگلهاي گلستان همراهي ميكنيم.»
جعفري در اين مورد گفت: «هتل مناسبي براي اسكان گردشگران موجود نيست و كمپ هم جاي مناسبي براي گردشگر به شمار نميرود. در بيشتر موارد مجبور شدهايم گردشگران را در خانههاي روستايي اسكان دهيم كه باعث نارضايتي آنان شده است. همچنين براي تامين غذاي آنان بايد چند كيلومتر مسافت طي كنيم.»
جعفري افزود: «ما فقط ميگوييم كه طبعيت داريم ولي داشتن پيست اسكي، جنگل و كوه كافي نيست، آن هم وقتي استانداردهاي ما با ابتداييترين استانداردهاي بينالمللي قابل مقايسه نيستند.»
اما دكتر آقاخاني، استاد دانشكده محيط زيست دانشگاه تهران معتقد است بيشتر جهانگرداني كه جذب اين جنگلها ميشوند ديد علمي دارند زيرا اين جنگلها مانند فسيل زنده هستند. به اين معني كه درختان و گونههاي گياهي موجود در اين جنگلها در اروپا به صورت فسيل يافت ميشوند.
بنابراين اين گياهان براي تمام دنيا ارزش دارند.
وي به عنوان مثال از كشف قديميترين گياه آوندي دنيا در كنار هتل رامسر ياد ميكند و ميگويد: «اگر اين اتفاق در كشور ديگري افتاده بود، ارتش آن كشور براي حفظ اين گياه بسيج ميشد، زيرا اين گياهان نادر نه فقط ارزش زيستمحيطي دارند، بلكه منبع درآمد كشور از طريق جذب گردشگران خارجي خواهند شد.»
اين استاد دانشگاه، گردشگران جنگلهاي شمال را به سه دسته تقسيم ميكند و ميگويد: «بخشي از اين گردشگران، گياهشناساني هستند كه براي ديدن گونههاي نادر گياهي موجود در جنگلهاي هيركاني به ايران ميآيند. دسته دوم توريستهاي عمومي هستند كه بيشتر از كشورهاي آسياي ميانه و خاورميانه به ايران ميآيند.
دليل اين امر هم اين است كه آسياي ميانه و خاورميانه در منطقهاي خشك واقع شده و ايران نزديكترين كشور در اين منطقه است كه جنگل دارد گروه سوم نيز ايرانگردهايي هستند كه براي بازديد گياه خاص و كمياب يا حياتوحش يا اماكن تاريخي و تفريح به ايران ميآيند.»
به عقيده دكتر آقاخاني آنچه گردشگران جنگلهاي شمال نياز دارند، راهنماي متخصص و اطلاعات مناسب در مورد گياهان، جانوران و نقشه راههاست.
وي ميگويد: «بسياري از گردشگران تمايل ندارند در هتلها بمانند، بلكه ترجيح ميدهند كه راهنمايي شوند تا در جاي مناسب چادر بزنند.»
امكان ديگري كه از نظر اين استاد دانشگاه بايد در اختيار بازديدكنندگان جنگلهاي هيركاني قرار بگيرد، ترانسپورت يا امكان در اختيار گرفتن ماشين براي گردشگراني است كه به صورت فردي و نه در قالب تور، اقدام به بازديد از اين جنگلها ميكنند.»
اما وي در آخر باز به اين مساله ميپردازد كه تا هنگامي كه ارزش جنگلهاي هيركاني و گونههاي گياهي نادر و قديمي اين جنگلها براي مسئولان روشن نشود و راهي براي حفظ اين گونهها و تبديل جنگل به يك موزه نيابند، راهي نيز براي جذب گردشگر خارجي نخواهيم يافت.(chn)