شنبه 13 خرداد 1385-0:0

شیپور تورم!

يادداشت اقتصادي از:دکتر احمد سيف،استاد مازندراني دانشگاه هاي انگلستان.


کیهان 8 خرداد، در صفحه اقتصادی اش، جهان را از یک کشف جدید باخبر کرد. من این بخش را در زیر می آورم که گذشته از « امر به معروف» خودم هم عاقبت به خیر بشوم:

«جهت سالم سازي اقتصاد كشور و رهايي از تورم و ايجاد اشتغال پيشنهاد زير كه بحث خيلي جدي در سطح كشور است، مطرح مي شود. قبلاً پيش بيني مي شود كه اين طرح مخالفان زيادي دارد چون تعداد كساني كه از اين بازار آشفته سود مي برند كم نيستند.بالا بودن سود بانكي مهمترين عامل تورم در كشور است، همه مردم سود كار خود را با سود بانكي مي سنجند مثلا اگر كسي كالايي را شش ماه پيش خريداري كرده است حداقل ميزان سود بانكي را مي خواهد به آن اضافه كند و بفروشد و تورم اين گونه ايجاد مي شود. پولهاي اشخاص كه بايد درجهت توليد و كار گرفته شود سريعاً با سود بانكي مقايسه مي شوند و نهايتاً به اين نتيجه مي رسند كه اگر پول خود را در بانك بگذارند بهتر از كاركردن است و در نتيجه اشتغال پايمال وجوانان كشور همچنان بدنبال كار مي گردند و بدون نتيجه!چاره كار اين است كه در دو مرحله سود بانكي را به عدد 1 الي 2 درصد رساند كه در آن صورت بايد به آن كارمزد اطلاق شود.درمرحله اول بايد سود به عدد يك رقمي 9 درصد برسد بايد توجه داشت كه كاهش يك درصدي به مرور زمان باعث اتلاف وقت از بين رفتن انرژي سرمايه هاي كشور است درثاني سود بانكي يك درصدي بالا نرفته كه بخواهد به اين صورت پائين بيايد براي وارد نشدن شوك به بانكها پيشنهاد مي گردد كه صندوق ذخيره ارزي كه مربوط به همه كشور است پشتوانه قرارگيرد زيرا با كم شدن سود بانكي تمام جامعه ذينفع خواهند شد.اشكالي كه ممكن است به اين طرح وارد شود اين است كه سود بانكي پائين بيايد افراد پول خود را از بانك بيرون مي كشند. درپاسخ بايد گفت در اين شرايط پول درجامعه بكار مي افتد.درپايان لازم به تذكر است كه غير از راه فوق هر كار ديگري براي از بين بردن تورم و ايجاد اشتغال به بي راهه رفتن و دورتر شدن مسير مي باشد.»

دقت کرده اید که من بعضی قسمت ها را برجسته کرده ام. اولا روشن نیست که کی معتقد است که بالا بودن سود بانکی مهم ترین عامل تورم در کشور است! از شما چه پنهان، دارم فکر می کنم که اگر با همین یک کار می شود هم اقتصاد را « سالم سازی» کرد و هم ایجاد « اشتغال» نمود و هم خدمت « تورم» رسید، خوب بی انصافها: چرا تاکنون این کار را نکرده اید! چرا الان هم در انجامش، حداکثر شتاب را به خرج نمی دهید!
البته داستان سوزناکی که گفته می شود، یک حلقه کوچک گم شده دارد. یعنی نویسنده کیهان ظاهرا فکر می کند که وقتی مردم به خاطر نرخ سود بالا پویشان را در بانک گذاشته اند، بانک هم پولها را جمع می کند وسط سالن مرکزی بانک، و رئیس بانک هم می نشیند آن بالا و ورد می خواند، « اجی مجی لاترجی....» و بعد، آن درصدی که باید به ودیعه گذار بپردازد، می آید رویش. چون در غیر این صورت، اگر بانکها با این ودیعه ها « کاسبی» نکنند، خوب بدیهی است که ورشکست شده می روند پی کارشان. یعنی، می خواهم به یاد مقاله نویس کیهانی بیاورم که برادر هر مقدار که سود پرداختی زیاد باشد، بانکها آن را با نرخ بالاتری به متقاضیان قرض می دهند و وام گیرندگان هم اگرنتوانند، مبلغ وام را به همراه سود بپردازند، ورشکست می شوند و هم پول بانک می سوزد و هم این روایت نرخ سود بالا یک کم زیادی بیخود می شود همه چیر به کنار، آن جمله آخری که برجسته شده است، مرا کشته است! خوب، فرض کنید، افراد « پول خود را از بانک بیرون» بکشند! فکر می کنید با این پول چه می کنند! بعضی ها زمین می خرند. بعضی ها هم مستغلات بیشتر تهیه می کنند. بعضی ها هم ممکن است طلا بخرند یا مشتاق تبدیل ریال به ارزهای خارجی باشند. البته تعدادی هم ممکن است بروند دوبی و یا پول را بفرستند برای پسرخاله یا دختر عموی شان که در آلمان یا انگلیس درس خوانده یا دارد پیتزا به خانه مردم می رساند. آنها هم این پولها را در بانک ها ودیعه می گذارند. ولی نتیجه اخلاقی این سیاست، خیلی خلاصه این است:
هم قیمت زمین می رود بالا هم قیمت مستغلات و به تبع آن اجاره خانه، هم قیمت مواد اولیه برای خانه سازی، هرچه که تقاضا برای ارزی بیشتر بشود، بهایش به ریال بالاترمی رود ووقتی این طوری بشود، کالاهای فرنگی مصرف شده در بازار های ایران، هم به ریال گران تر می شوند. به این ترتیب، می توانیم بزنیم پدر تورم را در بیاوریم!
البته دروغ چرا، خیلی زور زدم که رابطه این برنامه را با ایجاد اشتغال را بفهمم ولی عقلم قد نداد. کاش مقاله نویس کیهان، در نوشته کوتاه دیگری، آدمهای خنگی مثل مرا ارشاد کند که این اقتصاد نو را یاد بگیریم وعاقبت بخیر بشویم. و اما، حتم دارم که نویسنده این یادداشت در کیهان، می داند شیپور چیست! آنها که مثل من بلد نیستند شیپور بنوازند، گاه آن را سرگشادش می نوازند که صدائی در نمی آید. حالا شده وضع این مقاله نویس عزیز، که به جای این که برای کم کردن نرخ سود بانکی، برای کاستن از نرخ تورم برنامه بدهد تا نرخ سود بانکی پائین بیاید، این شیپور تورم را دارد از سر گشادش می نوازد.(niaak1)