دوشنبه 2 شهريور 1394-19:54
یک پیشنهاد به مرکز اسناد و کتابخانه ملی مازندران؛«سفرنامهی بارفروش» نیما را به بابل بیاورید
چه خوب است اکنون که دکتر «صالحی امیری» ریاست سازمان اسناد ملی ایران را برعهده دارد، از فرصت بهره جسته و دو سند مهم نیما را در بارفروش، به شهر خویش بازگرداند.
مازندنومه، سرویس فرهنگی و هنری: همسر نیما یوشیج در سال ۱۳۰۷ به مدیریت یکی از مدارس بابل (بارفروش وقت) منصوب شد؛ از این رو نیما هم با همسر خود -عالیه- به بابل مهاجرت و تقریبا ۹ ماه در این شهر زندگی کرد.
نیما در بابل بیکار بود و فرصت بسیاری داشت تا در شهر بچرخد و یادداشتبرداری کند.
یادداشتهای او از زیارت آستانهی بابل(بارفروش) را دربرمیگیرد، تا بنیانگذاری نخستین باشگاه فوتبال در در این شهر. او در یادداشتهای خود از گردش با همسرش در کنار بابلرود و گمشدن در آنجا مینویسد، از اجرای نخستین تئاترش در بابل، از سفر پهلوی اول به این شهر و...
این یادداشتها در دو دفتر ثبت شدهاند. دفتر نخست که با جلد مشکی است با ابعاد ۱۰*۱۶ سانتیمتر و در ۷۵ صفحه در ۱۹ بند.
دفتر دوم که کرمرنگ است با ابعاد ۱۳*۲۱ سانتیمتر در ۶۹ صفحه و ۲۰ بند و چند برگهی جدا که لای دفترچهی دوم بودهاند.
این دفترچهها را زندهیاد سیروس طاهباز به سازمان اسناد ملی کشور هدیه کرده است و هماکنون به شمارهی ۱۲۳ در بایگانی این سازمان نگهداری میشوند.
اگرچه این اسناد، سندهای ملی و متعلق به همهی مردم ایران هستند، اما باید به یاد داشت که در واقع شناسنامهای برای مردم شهر بابل است و رخدادهای سال ۱۳۰۷ (یعنی اوج شکوفایی اقتصادی بابل) را از زاویهای نزدیک به رویداد به تصویر میکشد.
به قوانین سازمان اسناد ملی آگاه نیستیم، اما چه خوب است اگر ترتیبی لحاظ شود تا این دو دفترچه به موزهی شهر بابل (گنجینه) انتقال داده شود تا هم انگیزهای برای بازدید از این موزهی زیبا اما تهی در میان جوانان شهر ایجاد شود و هم یکی از اسناد مهم مربوط به بابل (که در همین شهر هم قلم زده شده) به زادگاه خویش بازگردد.
چه خوب است اکنون که دکتر «صالحی امیری» ریاست سازمان اسناد ملی ایران را برعهده دارد، از فرصت بهره جسته و این دو سند مهم را به شهر خویش بازگرداند.