سه شنبه 9 آبان 1385-0:0

پيش از تو

سه شعر از:سلمان هراتي،شاعر تنكابني.


سلمان هراتي(1365- 1339) از شاعران پس از انقلاب است. رواني زبان، بهره گيري از محيط و فضاي معنوي انقلاب و انديشه ي پويا از ويژگي عاي شعر اوست. آثار او عبارتند از: آسمان سبز، (مجموعه شعرهاي نو سنتي شاعر) از اين ستاره تا آن ستاره، دري به خانه ي خورشيد.

1-

سجاده ام كجاست
مي خواهم از هميشه ي اين اضطراب برخيزم
اين دل گرفتگي مداوم شايد،
تأثير سايه ي من است،
كه اين سان گستاخ و سنگوار
بين خدا و دلم ايستاده ام.
سجاده ام كجاست؟

 

2-

پيش از تو آب معني دريا شدن نداشت
شب مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت 
بسيار بود رود در آن برزخ كبود 
اما دريغ، زهره دريا شدن نداشت 
در آن كوير سوخته، آن خاك بي بهار 
حتي علف اجازه زيبا شدن نداشت
گم بود در عميق زمين شانه بهار 
بي تو ولي زمينه پيدا شدن نداشت 
چون عقده اي به بغض فرو بود حرف عشق 
اين عقده تا هميشه سر واشدن نداشت
 
3-
ديروز اگر سوخت اي دوست غم برگ و بار من و تو 
امروز مي آيد از باغ بوي بهار من و تو 
آن جا در آن برزخ سرد در كوچه هاي غم و درد 
غير از شب آيا چه مي ديد چشمان تار من و تو؟ 
ديروز در غربت باغ من بودم و يك چمن داغ 
امروز خورشيد در دشت آيينه دار من و تو 
غرق غباريم و غربت با من بيا سمت باران 
صد جويبار است اينجا در انتظار من و تو 
اين فصل فصل من و توست فصل شكوفايي ما 
برخيز با گل بخوانيم اينك بهار من و تو 
با اين نسيم سحر خيز برخيز اگر جان سپرديم
در باغ مي ماند اي دوست گل يادگار من و تو 
چون رود اميدورام بي تابم و بي قرارم 
من مي روم سوي دريا جاي قرار من و تو