يکشنبه 3 آبان 1394-8:31
محرم در بابلپیرمردهای محله در شب های محرم
هزینه شام یا از کمکهای نقدی و غیرنقدی ساکنان محله بود و یا از موقوفات استفاده میشد و پیرمرد محله این امور را ساماندهی میکرد.
برای نگارنده که از بدو تولد به استثنای سال هایی که در تهران مقیم بودم در بابل زندگی کردم، رسومی را در این شهر دیدم که برخی از این رسم ها تا حدودی اختصاص به این شهر دارد و احتمالاً مشابه آن در کمتر جایی مشاهده میشود.
در سال های قبل از انقلاب حدود 30 تکیه (حسینیه) در گستره شهر بابل وجود داشت که در بعد از انقلاب با توسعه شهری به حدود یکصد تکیه رسیده است .
چند روز مانده به شروع ماه محرم، ساکنان هر محله در تکیه محل شان جمع میشدند و شخصی که فعالتر و تا حدودی مسن تر بود را به عنوان «پیرمرد» محله بر میگزیدند.
یکی از وظایف عمده پیرمرد محله ساماندهی امور مربوط به محرم و عزاداریهای این ایام است. از جمله این امور فراهم کردن تمهیدات لازم جهت اطعام در 10 شب اول محرم است؛ به این معنی که بنا بر یک سنت قدیمی که عمر آن به چند قرن میگذرد تکایای بابل در ده شب اول محرم و حتی برخی از تکایا تا شب دوازدهم محرم شام میدهند و شام شامل برنج و کشمش و گوشت به اضافه ماست است که در جای خود، پخت برنج از تنها محصول کشاورزی این شهر نشان دارد.
در آشپزخانه هر محله که اختصاص به تکیه آن محل دارد، هر شب چند دیگ پلو پخت میشود و در تکیه از میهمانان پذیرایی میشود. همچنین طعام بین ساکنان محله توزیع میشود تا خانوادهها هم از صرف شام بیبهره نباشند.
در گذشته بزرگان محله در تکیه جمع میشدند و قبل یا بعد از عزاداری در صرف شام در کنار مستمندان مینشستند؛ رسمی که اکنون تا حدودی کمرنگ شده و اختصاص پیدا کرده به مستمندان.
هزینه شام یا از کمکهای نقدی و غیرنقدی ساکنان محله بود و یا از موقوفات استفاده میشد و پیرمرد محله این امور را ساماندهی میکرد.
اطعام به این گستردگی در ده شب و در سطح شهر بیانگر وضعیت خوب اقتصادی مردم و جامعه است. البته در روزهای تاسوعا و عاشورا اطعام به اوج خود میرسد، تا حدی که اسراف هم میشود.
یکی دیگر از رسوم این شهر قربانی کردن گوسفند در شب هفتم محرم بهنام حضرت «ابوالفضل» در یکی از محلات مرکزی شهر بهنام محله «پیر علم» است.
همانند روز عید قربان بسیاری از خانوادههای بابلی -چه آن هایی که نذر کردند یا نذری ندارند- گوسفند خریداری کرده، در این محله قربانی و بعد گوشت قربانی را بین خویشان و دوستان وهمسایگان و... توزیع میکنند. این سنتی است که در بین مردم بابل از دیرباز رایج است.
حرکت دسته های عزاداری در بابل از ظهر روز تاسوعا شروع میشود و تا ظهر عاشورا ادامه دارد. طبیعی است که اوج حرکات دسته جات در روز عاشورا است.
برخلاف صبح عاشورا که شهر مملو از جمعیت عزادار و تماشاچیان است غروب عاشورا فوق العاده دلگیر و اکثریت قریب به اتفاق مردم بعد از 24 ساعت حضور در شهر به خانه های شان میروند تا استراحتی داشته باشند.
در اطرف بابل و در جاده موسوم به گنج افروز، در نزدیک منطقه «بابلکنار» دو روستا در کنار هم قرار دارند بهنامهای درونکلای شرقی و غربی و بازهم بنا بر یک سنت قدیمی در روزهای تاسوعا، دسته جات عزاداری روستاهای اطراف در درونکلای غربی جمع میشوند. بعد از عزاداری هم مراسم تعزیه انجام میگیرد.
در همین روز تمام اهالی روستا در خانه های شان را باز میکنند و هرشخصی را که وارد روستا میشود -چه آشنا باشد و چه غریب- با ناهار پذیرایی میکنند.
مشابه آن در روز عاشورا در روستای درونکلای شرقی انجام میگیرد.
*این مطلب در صفحه 24 روزنامه «ایران» امروز هم منتشر شد که برای بازنشر از سوی نویسنده در اختیار ما قرار گرفت.