چهارشنبه 27 آبان 1394-10:14

6 سال قصه‌خوانی مازنی در رادیو تبرستان

رادیو قصه می گوید

تهیه کننده قصه های شب رادیو مازندران: برنامه رادیویی «قصه های مازرونی یا اتا بیه اتا نیه» واکنش‌های خوبی بین مردم داشته است و از مدیران گرفته تا چهره‌های برجسته فرهنگی و هنری و دانشگاهی به مرور جذبِ برنامه شدند.


مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، اشکان جهان‌آرای: قصه‌ها و متل‌ها بخش جدا نشدنی از فرهنگ عامه و شفاهی مردم هستند. این عنصر فرهنگی در ایران از گذشته‌های دور جایگاه ویژه‌ای داشت. نگاهی به ادبیات داستانی ایران در قرن‌های گذشته به خوبی جایگاه قصه را در زندگی روزمره مردم کشورمان و به ویژه مازندران نشان می‌دهد. قصه‌ها، افسانه‌ها و متل‌های زیادی که در سراسر استان روایتی پندآموز، عاشقانه یا تاریخی را بیان می‌کنند. اهمیت قصه و داستان به حدی بود که با ورود رسانه‌ها به زندگی اجتماعی، بخش‌هایی به قصه‌ها اختصاص داده شد. در این بین رادیو نقش بسیار پررنگی ایفا می‌کرد. تا جایی‌که برنامه‌ای مانند «قصه ظهر جمعه» یک ماه پس از تأسیس رادیو در ایران، فعالیت خود را آغاز کرد و چند دهه پخش شد.

 «فضل‌الله مهتدی» 24 سال در این برنامه قصه‌گویی کرد. «ایرج گلسرخی»، «حمید عاملی»، «علی جواهر کلام» و «مصطفی موسوی گرمارودی» هم مدتی در این برنامه قصه خواندند و در نهایت «محمدرضا سرشار» یا «رضا رهگذر» از بهمن 60 تا مهر 84 روایت قصه‌ها در این برنامه را بر عهده داشت. این برنامه میلیون‌ها مخاطب از اقشار مختلف را در سراسر کشور به خود جذب کرد که اغلب‌شان مخاطب ثابت محسوب می‌شدند.

 حالا 6 سالی هست که در رادیو مازندران هم این اتفاق را می‌توان شنید. «قصه های مازرونی» نام برنامه‌ای است که از سال 86 به تهیه‌کنندگی «علی صادقی» روی آنتن صدای تبرستان پخش می‌شود. نام این برنامه تا سال گذشته «اتا بیه، اتا نیه» بود و بعد  به «قصه های مازرونی» تغییر نام یافت.

در این برنامه تعدادی از هنرمندان استان قصه‌هایی را به زبان مازندرانی در قالب نمایش رادیویی و با حضور راوی روایت می‌کنند. «مهدی قاسم‌زاده»(تنظیم برای رادیو)، «حمیده شعبانی»(راوی)، بازیگران واحد نمایش صدای تبرستان و «حق‌شناس»، «نتاج»، «نژاداحمد»، «یوسفی»، «میرقربان‌نژاد»، «احمدپور» و «محسن‌تبار»(صدابرداران) امسال در تولید این برنامه همکاری دارند. گفت‌وگوی زیر حاصل حضور کوتاه روزنامه همشهری در استودیوی صدای تبرستان هنگام ضبط یکی از قصه‌هاست:

آقای صادقی، «قصه های مازرونی» از کجا آغاز شد؟

معمولاً در شب‌نشینی‌های مازندرانی یا «شونیشت‌»‌های خودمان که در گذشته انجام می‌شد قصه پای ثابت بود. در مراسم آیینی و بومی مانند تیرماسیزه‌شو هم قصه حضور داشت. بخش قابل توجهی از افسانه‌ها و داشته‌های فرهنگی ما با قصه به امروز رسید. اما 6 سال پیش وقتی دیدم این عنصر فرهنگی و ادبی در حال فراموش شدن است، جای خالی آن را در رادیو احساس کردم. تصمیم گرفتم در 6 ماه دوم سال با توجه به طولانی بودن شب و رواج شونیشت ها در فصل سرما، این برنامه را روی آنتن ببریم. آن زمان به اتفاق «علی حسن‌نژاد» پژوهشگر فرهنگ عامه مازندران، برنامه را با نام «اتا بیه، اتا نیه» آغاز کردیم.

یعنی قصه‌ها بازنویسی و روایت می شود؟

هم بازنویسی و تنظیم رادیویی و هم این که توسط راوی نقل می شود. همه قصه‌ها پس از گردآوری و -در صورت لزوم- خلاصه‌ شدن، توسط مجری برنامه به صورت یک روایت مستقل خوانده می‌شد. راوی سعی می‌کند با هنرِ خود جذابیت بیشتری به قصه بدهد تا مخاطب بتواند همراه با شنیدن قصه، با شخصیت‌های حاضر در داستان همذات پنداری کند. این کار برای مخاطبان خوشایند بود. البته بخشی از کار روایت را بازیگران واحد نمایش بر عهده دارند. این گونه که قصه با یک مقدمه آغاز می‌شود. بعد گوینده که اینجا راویست نقل را آغاز می‌کند. در بخش‌هایی با تقطیع، نقل قصه به عهده بازیگران است. می‌توان گفت بین راوی و بازیگران نوعی بده بستان وجود دارد و این برنامه در واقع ترکیبی از نقل و نمایش است.

استقبال از برنامه چطور بود؟

از همان سال نخست بازخورد خیلی خوبی را شاهد بودیم. تا جایی که برخی اصطلاحات مورد استفاده در برنامه توسط راوی را پس از چند هفته در گفت‌وگوهای مردم می‌شنیدیم. واکنش‌های خوبی از اقشار مختلف دیدیم. از مدیران گرفته تا چهره‌های برجسته فرهنگی و هنری و دانشگاهی به مرور جذبِ برنامه شدند. پیام‌های مختلفی هم دریافت می‌کردیم. کم‌کم از مردم خواستیم که افسانه‌ها و داستان‌های منطقه خودشان را هم به ما معرفی کنند. حتی یکی از امامان جمعه استان که شنونده این برنامه بود، پیغام فرستاد و نظرش را در مورد اسم برنامه گفت. می‌توان گفت برنامه قصه‌ها که هر شب از ساعت 20:30 تا 21 پخش می‌شود، بین قشرهای مختلف شنونده دارد؛ از عامی تا باسواد و از عادی تا مدیر.

از چه قصه‌هایی برای خوانش در برنامه استفاده می‌کردید؟

ابتدای کار به چند کتاب موجود در حوزه قصه‌های مازندرانی مانند «افسانه‌های دیار همیشه بهار؛ قصه‌های مردم مازندران و ترکمن صحرا»، «افسانه‌های شمال»، «چهل گیسوطلا» و «افسانه‌های مردم مهربان» اثر «سید حسین میرکاظمی» مراجعه کردیم. بعد یکی سراغ سایر مجموعه افسانه‌های منتشر شده در استان رفتیم.

اما برنامه شما 6 سال است که اجرا می‌شود. با کمبود داستان مواجه نشدید؟

طبیعی است که این اتفاق بیفتد. بیش از هزار قسمت از این برنامه تولید شد و روی آنتن رفت. نمی‌توان انتظار داشت که همه این داستان‌ها مازندرانی و بومی باشند. برای رفع این کمبود سراغ داستان‌های مطرح غیر بومی رفتیم. داستان‌های ایرانی مانند قصه‌های موجود در «کلیله و دمنه» یا «هزار و یک شب» یا قصه‌های مثنوی و گلستان و حتی در ایام ویژه و عزاداری «داستان راستان» استاد مطهری را هم به مازندرانی برگردان و به شکل قصه و نمایش تولید و پخش می‌کنیم.

زبان برنامه هم تغییر کرد؟

به هیچ وجه. هویت این برنامه زبان آن است. همه داستان‌های غیر مازنی که انتخاب می‌شود به زبان مازندرانی برگردان و بعد اجرا می شود. پس از مدتی از اجرای این کار متوجه شدیم که از جذابیت کار کم نشد. وارد کردن داستان‌هایی از دیگر نقاط کشور به زبان مازندرانی برای مخاطبان تازگی داشت. شیوه اجرا هم با روایت و نمایش جذاب است. بازیگران ما توانایی تیپ‌سازی دارند. مثلاً زمانی که مخاطب قصه‌ای از زبان حیوانات را می‌شنود، حرف زدن یک حیوان مانند خرس یا کبوتر به زبان مازندرانی و گاه به کارگیری اصطلاحات طنزآمیز از سوی شخصیت داستان، برایش جذابیت دارد. مخاطب رادیو هم‌زمان با گوش دادن قوه تخیل خودش را هم به کار می‌گیرد و تصویرسازی می‌کند. این کار تصاویر جدیدی را از قصه‌های معروف و شخصیت‌ها در ذهن مخاطب ایجاد کرد.

نوشتن قصه یا نمایشنامه بر اساس افسانه‌ها و رویدادهای بومی را هم داشتید؟

تقریباً نه. چون این برنامه نمی‌تواند نمایش رادیویی باشد. ضمن این که هدف ما خواندن قصه‌ است، نه داستان‌نویسی. ما معمولاً داستان‌ها را برای اجرای رادیویی بازنویسی یا اصلاح می‌کنیم. یا این‌که ممکن است درباره یک افسانه در منطقه‌ای از مازندران داستانی وجود داشته باشد. سعی می‌کنیم همان داستان موجود را برای اجرای رادیویی آماده کنیم. اما یکی از ظرفیت‌های خوبی که از آن بهره گرفتیم ضرب‌المثل‌های مازندرانی است. برای برخی از ضرب‌المثل‌های بومی با آگاهی یافتن از ریشه پیدایش آن یا پیامی که در دلش نهفته است قصه‌های نوشته یا وجه تسمیه مَثَل‌ها به صورت قصه نقل شد. طبیعتاً در مناسبت‌های مختلف مثل محرم یا ماه رمضان هم قصه‌هایی با همان موضوع و محتوا انتخاب می‌شوند. وجه اشتراک همه این قصه‌ها مازندرانی اجرا شدن آن‌هاست.

مازندران مانند سایر نقاط کشور از تنوع فرهنگی به ویژه در بخش ادبیات برخوردار است. این موضوع را چگونه در انتخاب قصه‌ها لحاظ کردید؟

سعی کردیم از هر منبعی که در این زمینه وجود دارد استفاده کنیم. شما در مجموعه‌های منتشر شده قصه‌هایی از سراسر مازندران می‌شنوید. البته هر قصه‌ای قابلیت کار ندارد و بنا به دلایلی همچون طولانی بودن و بالا زدن از زمان برنامه، کوتاه و خیلی مختصر بودن، تکراری بودن واریته، غیرقابل پخش بودن از رسانه ملی و ساید دلایل نمی‌شود آن را دستمایه کار قرار داد.

فکر می‌کنید این برنامه تا چه زمانی می‌تواند ادامه داشته باشد؟

برنامه‌ای که 6 سال را پشت سر می‌گذارد و همچنان مخاطب دارد، می‌تواند در صورت توجه به نوآوری سال‌های سال ادامه داشته باشد. به ویژه این‌که برنامه حال و هوایی کاملاً مازندرانی دارد و در آن همه نمادها و موسیقی به کار گرفته شده مازندرانی هستند. بسیاری از تک‌نوازی‌ها و تک‌خوانی‌های آوازی موسیقی مازندرانی را لا‌به‌لای قصه‌ها پخش می‌کنیم. در واقع این برنامه هم خوانش قصه است، هم نمایش و هم محل پخش موسیقی اصیل و مقامی مازندرانی. ادبیات داستانی جریانی همیشگی است. قصه‌گویی باید دوباره در خانواده‌ها رواج پیدا کند. به نظرم این برنامه می‌تواند به این الزام کمک کند.