سه شنبه 6 بهمن 1394-7:56

تحلیلی بر واقعه ۶ بهمن ۱۳۶۰ شهر آمل

چرا آن ها شکست خوردند؟

رمز پیروزی هر جنبش در درجه اول، کار فکری و استدلالی جهت اقناع کردن پیروان و همراهان و مردم است و شکل های دیگر مبارزه در درجات بعدی قرار می گیرد.


 مازندنومه؛ سرویس سیاسی، مصطفی حسین زاده: واقعه 6 بهمن سال ۱۳۶۰ شهر آمل که توسط برخی گروه‌های اپوزیسیون، "قیام آمل" نامیده شده، به مبارزه مسلحانه حدود صد نفر از گروهی از مائوئیست ها به نام اتحادیه کمونیست‌های ایران در شهر و جنگل‌های اطراف شهر آمل اشاره دارد.

 این حمله که در چهارم و پنجم بهمن ماه سال ۱۳۶۰ آغاز شد، پس از ۴۸ ساعت درگیری سرانجام در تاریخ ۶ بهمن با تمرکز قوای نیروهای سپاه پاسداران، پلیس، نیروهای مردمی و بسیجیان، متوقف و شهر باز پس گرفته شد.

 اتحادیه کمونیست‌های ایران پیش از انقلاب از ادغام سازمان انقلابیون کمونیست که سازمانی مائوئیست در خارج از کشور بود و «گروه پویا» که اعضایش بعضا برای آموزش جنگ چریکی به فلسطین رفته بودند، تشکیل شد. در خردادماه سال ۱۳۶۰ خورشیدی و هم‌زمان با عزل بنی صدر و درگیری شدید اپوزیسیون و نیروهای مکتبی جمهوری اسلامی، اتحادیه به رهبری سیامک زعیم به مبارزه مسلحانه توده‌ای روی آورد.

اتحادیه که نیروهای خود را به جنگل‌های اطراف آمل فرستاده بود، در اندیشه زدن جرقه یک قیام سراسری در کشور بود.

 اتحادیه تحت لوای «سربداران» تصمیم گرفت تا در زمستان سال ۱۳۶۰ به آمل حمله کرده و زمینه یک شورش همگانی را به وجود بیاورد. برنامه اصلی، از کار انداختن نیروهای سپاه و بسیج و دعوت مردم به قیام بود.

تیراندازی و تسخیر شهر تا صبح ادامه داشت اما با آغاز صبح ششم بهمن، ستاد عملیات مرکب از سپاه، اطلاعات و ژاندارمری تشکیل شده و صدها نیروی داوطلب مردمی با روی آوردن به سپاه و گرفتن اسلحه، به مقابله با سربداران پرداختند. از زن و مرد و پیر و جوان همگی با آوردن شن و گونی اقدام به سنگرسازی نموده و نبرد سنگر به سنگر کردند. نیروهای مردمی جلوی اتحادیه کمونیست‌ها ایستادند و مردم آمل توسط سپاه مسلح شده و به جنگ خیابانی علیه سربداران پرداختند. سربداران تمام مواضع خود را در همان روز سه شنبه ۶ بهمن ۶۰ از دست داد.

گزارش‌های اولیه نشان می‌داد که ۳۴ نفر از مردم آمل که در میان آنان چند تن از اعضای سپاه پاسداران، بسیج و بقیه مردم عادی بودند کشته شدند اما این آمار به ۳۸ تن رسید. و در نهایت پس از پیوستن ۲ نفر دیگر از مجروحان به کشته شدگان، این رقم به ۴۰ تن رسید و آمار زخمی‌ها نیز ۱۲۰ نفر اعلام شد. همچنین ۶۰ نفر از سربداران، کشته و زخمی شدند و گروهی نیز اسیر شدند که در مجموع به ۸۱ نفر می‌رسیدند. همچنین ۲۸ نفر از اعضای اتحادیه موفق به گریز از آمل شدند.

امام خمینی تنها شهری را که در وصیت‌نامه خود از آن یاد کرد، شهر آمل و مردم آن بود به سبب این واقعه اکنون، این شهر به شهر «هزار سنگر آمل» معروف شده و میدان بزرگی نیز در ورودی این شهر به همین نام وجود دارد. ایشان همچنین از مردم آمل تشکر کرده و عقیده داشتند که سربداران، «در صورت فهم اسلام» به آمل حمله نمی‌کردند.

درسال 1386 نیز با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی، حماسه ۶ بهمن ۱۳۶۰ آمل به پاس «فداکاری مردم آمل» با نام حماسه مردم آمل در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ثبت گردید. این روز در تقویم رسمی ایران نیز با نام «حماسه مردم آمل» به ثبت رسیده است.

دلایل شکست سربداران

اولین و مهمترین دلیل شکست گروه سربداران، اشتباه در تحلیل وضعیت و درک نکردن شرایط و فضای جامعه است. آنها درک درستی از فضای حاکم بر جامعه ایران پس از پیروزی انقلاب نداشتند. اشتباه آنها این بود که فکر می کردند مردم از شورش آنها حمایت می کنند.

دلیل دوم، نبود درک آنها از رفتار مردم ایران است. در هیچ دوره ای مردم ایران تحمل استیلای اجانب و وابستگی به بیگانگان را نپذیرفته اند و با وجود تمام اختلافات فکری و سیاسی در داخل کشور، در مقابل دشمن خارجی و بیگانگان، اتحاد مثال زدنی دارند.

در آن هنگام، کشور درگیر جنگ با کشور متجاوز عراق و جریان و جو حاکم در میان، به سمت حمایت از نیروهای داخلی در برابر دشمن متجاوز و بیگانه بود.

از طرف دیگر، فضای فکری و فرهنگی شهرستان آمل را نمی شناختند. آمل دارای طایفه های متعددی است که با وجود تمام اختلافات سلیقه ها، همزیستی مسالمت آمیز و عجیبی در کنار یکدیگر داشته و دارند. فرهنگ حاکم بر شهر آمل توانایی جذب و هضم و زندگی مسالمت آمیز افراد و تفکرات مختلف را در کنار یکدیگر دارد، اما تحمل فضاهای تند، افراطی و غیرمنطقی و برخلاف منافع ملی و میهنی را به هیچ وجه ندارد و با عکس العمل شدید افکار عمومی مواجه می شود.

 سربداران به جای گفتگوهای منطقی و اقناعی دست به حمله مسلحانه بردند و بر طبل تفرقه و آشوب کورکورانه و غیرمنطقی کوبیدند، آن هم در دوره ای که همه به دنبال اتحاد و همکاری برای غلبه بر بیگانه متجاوز بودند.

اکثر مبارزین انقلاب ایران، مبارزین فکری و استدلالی بودند و نه مسلحانه، زیرا شیوه مبارزه رهبران اصلی انقلاب، روحانیان مذهبی و روشنفکران دینی به رهبری امام خمینی، مشی استدلالی و انتقادی و اعتراضی به شیوه مسالمت آمیز بود.

 البته گروه های مسلحانه متعددی در میان مبارزین وجود داشت ولی روند کلی و اصلی انقلاب اسلامی، برگزاری تظاهرات و راهپیمایی هایی مسالمت آمیز، اعتصاب ها و سر دادن شعارها و توزیع و پخش بیانیه ها، اعلامیه ها و نوارهای سخنرانی جهت همراه کردن و جذب نیروهای نظامی و ارتشی و سایر مردم بود.

رمز پیروزی هر جنبش در درجه اول، کار فکری و استدلالی جهت اقناع کردن پیروان و همراهان و مردم است و شکل های دیگر مبارزه در درجات بعدی قرار می گیرد، زیرا اهمیت و تاثیر کار فکری بسیار بیشتر از سایر روش های مبارزه است.

شعار اصلی انقلاب نیز که شامل "استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی" بود، گویای شکل و شیوه اصلی مبارزه است.

استقلال در تمام وجوه به خصوص رهایی از هر گونه وابستگی به بیگانگان، چه قدرتهای غربی و چه قدرتهای شرقی، آزادی در تمام شقوق آن اعم از آزادی بیان، آزادی قلم، آزادی اندیشه و آزادی مطبوعات و نفی هر گونه استبداد داخلی، و بالاخره جمهوری اسلامی که شکل نظام را تعیین و نتیجه برگزاری رفراندوم بعد از پیروزی انقلاب نیز آن را تایید کرد.

 مردم ما به دنبال کسب عزت و احترام هم در داخل کشور ذیل حقوق شهروندی و هم در بعد خارجی ذیل تعامل و ارتباط سازنده با دنیا مبتنی بر احترام متقابل و نفی هرگونه وابستگی به بیگانگان و دوری از هر گونه رابطه تحقیرآمیز بودند.

 البته باید در نظر داشت مهمترین هدف مبارزین قبل از انقلاب، براندازی حکومت استبدادی و موروثی پهلوی و برافراشتن حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش و توجه به احکام الهی بوده است و سایر خواسته ها و شعارها در راستای تحقق این هدف بوده است.

 مهمترین دلیل شکست سربداران و همراهی ننمودن مردم آمل با آنها، مخالفت اکثریت مردم با تفکرات و اندیشه های این گروه، در کنار استفاده از مبارزه مسلحانه و خشن و دوری از منطق و استدلال و همچنین حرکت در خلاف منافع ملی و میهنی و دینی کشور از سوی سربداران بود.

سربداران، در مبارزات خود نقش مردم و دین را لحاظ نکردند و به همین دلیل شکست خوردند و برای همیشه از صحنه تاریخ محو شدند و دیگر اسمی از آنها جز در سالگرد حماسه 6 بهمن آمل برده نمی شود.

اهداف و اندیشه های این گروه نیز که در شماره ۱۴۷ نشریه حقیقت (آذرماه 1360) انتشار یافت و در شهر آمل پخش شد، بسیار متناقض و حتی در تضاد با هم بوده به طوری که امکان اجرا را نداشته است.

آنها به دنبال ایجاد جامعه ای کمونیستی بودند آن هم با استفاده از مبارزه مسلحانه و نه بر اساس اندیشه و فکر و اقناع مردم. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که بر اساس رویکرد و شکل رفتاری و مبارزاتی آنها، شیوه حکومت گروه سربداران به مردم سالاری و حاکمیت مردم ختم نمی شد و مردم نقش محوری در تفکرات آنها نداشتند.

در واقعه 6 بهمن سال 1360 که به حماسه 6 بهمن مشهور شده، 40 نفر از شهروندان آملی اعم از نیروهای بسیج و مردم عادی به شهادت رسیدند که به چهل شهید مشهور شدند. یادشان گرامی و روح شان شاد.