چهارشنبه 8 دی 1395-9:10

پیشنهادی برای ورود اصلاح طلبان به انتخابات شورای شهر

ورود مستقیم شخص یا لیست محور اصلاح طلبان در انتخابات مجلس با همه ی دستاوردهایش یک آفت جدی به همراه دارد. سعی اصلاح طلبان برای تصاحب کرسی های بیشتر در شرایط نابرابر باعث شد آن ها از سرمایه ی اجتماعی خود هزینه کنند.


مازندنومه؛ سرویس سیاسی، سجاد حیات بخش: مسلما" مختصات موجود در هر شهر متفاوت از دیگری است و نسخه ای همگانی نمی توان برای این تنوع بومی، جغرافیایی، فرهنگی، نژادی و صف آرایی های سیاسی صادر کرد. اما این یادداشت برای تبیین در شرایطی نرمال با ویژگی هایی که در تیتر مشخص است، برای اصلاح طلبان راه حل دارد.

در بخش اول به برشماری آفت ورود مستقیم طیف اصلاحات به انتخابات شوراها پرداخته و راه حل ایجابی خود را در بخش دوم ارائه خواهم داد.

ورود مستقیم شخص یا لیست محور اصلاح طلبان در انتخابات مجلس با همه ی دستاوردهایش یک آفت جدی به همراه دارد. سعی اصلاح طلبان برای تصاحب کرسی های بیشتر در شرایط نابرابر باعث شد آن ها از سرمایه ی اجتماعی خود هزینه کنند. سرمایه ای گران بها که به سختی به دست آمد و هیچ تضمینی برای وفاداری بلندمدت این سرمایه وجود ندارد. علی الخصوص وقتی ابهامات این مرجع حمایتی بی پاسخ بماند یا کنش شان دستاورد ملموسی را رقم نزند.

از دیگر سو دوگانه ی تخصص-گرایش سیاسی، دوگانه ای ست که همواره سیاسیون را به چالش کشیده است. شاید اصطلاح تغییرات اتوبوسی نشان دهنده ی پررنگ بودن این دوگانه در عرصه ی سیاسیت است که بعضا مدیران و متخصصان به علت نداشتن همراهی فکری از پست های تخصصی کنار گذاشته می شدند.

سیاسیون هنگام تصمیم گیری کدام را ترجیح می دهند؟ فرد «الف» را که داری تخصص بیشتر و نزدیکی سیاسی کمتر است؟ یا فرد «ب» را که تخصص کمتر اما نزدیکی سیاسی بیشتری دارد؟

تعیین مرز این ترجیحات برای تعیین لیست احتمالی کاری دشوار است. عواقب لغزش احتمالی در این تصمیم به دلیل 1-تخصصی بودن کار شوراها و ارتباط مستقیم توانایی شورا به سرنوشت مدیریت شهری 2- ارتباط مستقیم شوراها با مردم 3-کمرنگ یا سیال بودن هویت سیاسی شوراها در شهرهای کوچک، برای تشکل سیاسی و خود شهرستان بسیار سنگین خواهد بود.

به این فکر کنیم که به جای ورود لیست محور بر مطالبه محوری تاکید کنیم، یعنی اصلاح طلبان با تاکید بر دو دغدغه ی 1-اصلاح مدیریت شهری 2-اصلاح اجتماعی اقدام به تبیین مطالبات خود در جهت رفع معضلات شهری کنند.

مساله ی مهم در تبیین مطالبات تاکید بر رفع معضلات معیشتی مردم است. بیاییم با بیان شفاف و کارشناسانه ی خواسته ها مان در مسائلی همچون محیط زیست، گردشگری، مدیریت شهری، آسیب های اجتماعی و مانند این ها به جامعه بگوییم هدف مان از کسب قدرت چیست.

مکانیزم تعیین مطالبات بسته به فضای هر شهر می تواند متفاوت باشد. می توان با برقرای دیالوگ مستمر با اقشار مختلف این که مردم چه خواسته اند و چه می خواهند را استخراج کرد و طیفی از تاکتیک ها را درنظرگرفت.

نیز می توان سهمیه ای را برای سازمان های مردم نهاد که به صورت تخصصی در عرصه های مختلفی مانند جوانان، بانوان و مانند این ها فعالیت می کنند، قائل شد که مطالبه ی خود را ارایه کنند؛ یعنی ترکیب مطالبات مان نمودی از جریانات متنوع اجتماعی باشد. در این صورت مانوری انتخاباتی-مدنی را با رعایت فاصله از قدرت تجربه خواهیم کرد.

بگذارید مثالی ذهنی بزنم؛ مثلا ما 20 مساله مطرح می کنیم و 20 پاسخ یا به نوعی راهکار برایش داریم (20 راهکاری که از مشورت اصلاح طلبان و کارشناسان خارج شده است و جامعیت دارد.)

کاندیداهایی که قصد تصاحب آرای اصلاح طلبان و حامیان خواسته های اصلاح طلبان را دارند با انتشار و تعهد عمومی و رسمی نظر خود در قبال مواضع اصلاح طلبان، اعلام وجود می کنند و در صورت همراه بودن با تمامی مطالبات، میثاقی بین کاندیدا، مردم و اصلاح طلبان بسته خواهد شد که این ویژگی ها را دارد: 1- هدفمند است، به این جهت که قصد همگان از این بیعت و خروجی آن مشخص است و 2-شفاف است. به آن جهت که در دید همگان قرار دارد.

توجه شود که این شاخص گذاری می تواند توسط احزاب اصلاح طلب انجام شود یا می تواند به جمعی از نمایندگان جریانات اجتماعی، رسانه ها، سازمان های مردم نهاد و کارشناسان تفویض شود و نهادی که تعدیل کننده و پیگیر مطالبات سیاسی، اجتماعی از شورای آتی خواهد بود، به وجود آید.

بدین ترتیب ما بدون ورود مستقیم و بدون تقبل آفت هایش حرف های مان را زده ایم و در راه احقاق حقوق شهروندی گامی صحیح برداشته ایم.

لازم می بینم توضیحی درباره ی نحوه ی صورت بندی این راهکار بیان کنم. شاید در وهله ی اول مخاطب، این مرقومه را نوعی سیاست زدایی از امری کاملا سیاسی بداند که وجه اصلی آن سیاست زدایی از جامعه است، اما نگارنده معتقد است سیاست زدایی اصلی همان سیاست های نادرست حزبی، انتخاباتی و مانند این ها است که مردم را از مشارکت های سیاسی دور می کند و این راه حل را تا تعیین دقیق و شفاف مانیفست جریانات سیاسی راهگشا می داند.

فراموش نشود در شهرهای بزرگ، مولفه های تاثیر گذار متفاوت بوده و نحوه ی ورود هم باید متفاوت باشد یا در شهرهایی که فضای سیاسی به صورت دوقطبی های پررنگ باشد و خطر ورود اندیشه های تندرو وجود داشته باشد، چنین مدلی احتمالا" فاقد اعتبار خواهد بود.