سه شنبه 28 دی 1395-23:52
اصلاحات، پس از هاشمی
وفات آیت الله هاشمی به تقویت جبهه ی حامیان روحانی منجر خواهد شد. برخی از انسانها در حیات و ممات منشأ خیر هستند و برکت، لذا هرچند فقدان آیت الله هاشمی لطمه ی اساسی به جمهوریت و اسلامیت نظام وارد خواهد کرد، ولی درگذشت او نیز خالی از خیر برای بازماندگان نخواهد بود؛ چرا که به ایجاد فضای وفاق و همدلی در میان حامیان او منجر شده است.
مازندنومه؛ سرویس سیاسی، رضوان مهدوی: به نظر آینده ی پیش رو برای جریان اصلاحات و اعتدال، پس از درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی، از چند پیش فرض خارج نخواهد بود:
1-بخشی از حاکمیت که سابقاً در صدد تنگ کردن دایره ی فعالیت اصلاح طلبان بوده، فضای بیشتری را برای حضور و بهتر عرض کنم ادامه ی حضور این جریان سیاسی در کشور فراهم می کند.
2-آن بخش از نظام در فرض نخست، با شدت بسیار زیادی در مسیر محدود کردن و رد صلاحیت کل این جریان گام بر می دارد.
3- جریان مذکور در درون حاکمیت (که سابقاً توصیف شد) هیچ تصمیم جدیدی برای جریان مذکور نخواهد گرفت و رویه ای چون گذشته را در پیش خواهد گرفت.
علت فرض نخست می تواند توجه به گرایش بخش بزرگی از مردم باشد که در تشییع آیت الله هم مشهود بود و درک خطرات بی توجهی به یک جریان سیاسی که امکان اپوزیسیون سازی را تقویت خواهد کرد. بنابراین آنها سعی در جذب افراد معتدل و چهره های میانه روی این جریان چون دکتر عارف خواهند کرد.
تحقق فرض دوم هم این توجیه را دارد که بخش بزرگی از حاکمیت، از جمله مجلس خبرگان تا قوه قضائیه، شورای نگهبان، نماز جمعه و مانند این ها، با حذف یک رقیب جدی در ارکان نظام (تشخیص مصلحت نظام) فضا را برای حذف کامل جریان رقیب فراهم دیده و در جهت تحقق آن بکوشند.
تصور تحقق فرض سوم هم می تواند ناشی از نگاه بی تفاوت به این واقعه ی ناگوار باشد؛ یعنی آنکه آقایان فکر کنند حضور یا عدم حضور هاشمی چندان اهمیتی نداشته و ندارد، لذا لزومی در تغییر سیاست گذاری ها وجود ندارد، چون در جریانات، افراد محور نیستند.
اما سؤال اساسی این است که جریان اصلاحات باید چه روشی را اتخاذ و چگونه خلأ آیت الله هاشمی را پر کند؟!
در مقام پاسخ به بخش نخست سؤال باید عرض کنیم که در فرض اول و سوم کار دشوار نیست و به عبارت دیگر فضای غریب و بیگانه ای متصور نیست، لکن اگر فرض دوم تحقق یابد مسیر اصلاحات با دشواری های بیشتری مواجه خواهد شد.
به نظر من فضا شدیدتر از سالهای بعد از 88 نخواهد شد و کشور شرایط مضیّق تر از آن زمان را حداقل تا 10سال آینده و ان شاء الله برای همیشه ی دوران تجربه نخواهد کرد.
انتخابات سال1392 و مهمتر از آن سال1394 نشان داد که اصلاح طلبان راه خود را پیدا خواهند کرد. نتایج انتخابات مجلس (و شورای شهر تهران) اثبات کرد که می توان با انسجام و اتفاق و اتحاد و همدلی ،رویش مجددی رقم زد.
بزرگ ترین برکت این انتخابات، چهره شدن نیروهای غیرشاخص با گرایش اصلاح طلبی بود؛ یعنی ما اکنون حداقل 100 ژنرال سیاسی در شهرهای کشور داریم و اگر فرض دوم تحقق هم یابد، ممکن است این تعداد به 1000 و بیشتر افزایش یابد، چراکه دقیقاً رد صلاحیت گسترده در انتخابات مذکور همان فضای مطروحه در فرض دوم را تداعی می کند. بنابراین رمز عبور از بحران های این چنینی تمرکز بر روی اتحاد خواهد بود.
اما در باب پاسخ به سؤال دوم باید بگویم به نظر مشکل اساسی، شخص محوری و نبود کادرسازی صحیح است. چنان که در انتخابات ریاست جمهوری مشاهده شد که تعداد محدودی از افراد نزدیک به آقای خاتمی و معتمد مرحوم آیت الله هاشمی و جناب آقای ناطق نوری، تحت عنوان حلقه ی مشورتی، جریان انتخابات را اصطلاحاً پیش بردند.
ما باید بالأخره این مشکل را حل کنیم تا با خلأ چنین شخصیت هایی، خود را به اصطلاح خودمانی نبازیم، مأیوس نشده و برای ادامه ی راه نگران نباشیم.
البته نمی توان از تأثیر اسطوره ها غافل شد، لیکن برای اسطوره سازی هم باید فکری کرد. به نظر من در اوضاع کنونی می توان با تقویت و انسجام حلقه ی ارتباطی میان آقایان ناطق، سیدحسن آقا، روحانی و خاتمی به ادامه ی راه اعتدال خوش بین بود.
به این ترتیب با طرح روحانی پس از1400 به عنوان پرچم دار این جریان(اعتدال= اصلاحات با سرعت کندتر) به همراه افزایش حضور حجت الاسلام سید حسن خمینی در عرصه های سیاسی از جمله انتخابات به عنوان چهره ی کاریزماتیک که دارای پایگاه مردمی گسترده ای نیز هست و همچنین آقای ناطق نوری به عنوان فردی که دارای قدرت چانه زنی در ارکان نظام است و در نهایت خاتمی به عنوان عمود خیمه اصلاح طلبی، به راه استوار خویش ادامه دهیم.
در خصوص انتخابات پیش رو نیز به نظر این وفات، به تقویت جبهه ی حامیان روحانی منجر خواهد شد. برخی از انسانها در حیات و ممات منشأ خیر هستند و برکت، لذا هرچند فقدان آیت الله هاشمی لطمه ی اساسی به جمهوریت و اسلامیت نظام وارد خواهد کرد، ولی درگذشت او نیز خالی از خیر برای بازماندگان نخواهد بود؛ چرا که به ایجاد فضای وفاق و همدلی در میان حامیان او منجر شده است.
همچنین واقعیت ملموس ایجاد اجباری فضای احساسی در یک جامعه ی متأثر از احساسات و همچنین خالی شدن دست رقیب برای تخریب ها و ایجاد دوگانه ی همراه با اتهام تحت عنوان دارا و ندار، طبقه سازی انتخاباتی و طرح شبهات بی اساس علیه هاشمی(ره) شده در نهایت به پیروزی قاطع تر روحانی منتج خواهد شد.
هر چند که تحلیل مختصر پیش رو نیازمند طرح ادله ی قوی تری است، اما می توان بر روی فرضیات طرح شده اندیشید تا با بررسی آن در گشودن مسیری پر صلابت تلاش کنیم.