شنبه 28 اسفند 1395-9:39
یک فعال محیط زیستی مطرح کرد:بحران زباله مازندران کمتر از بحران گردوغبار خوزستان نيست
سهیل اولادزاد: بحران دفع زباله و امحاي آن در استانهاي شمالي کشور، کمتر از بحران گردوغبار در خوزستان نيست/ هيچکدام از شهرهاي ساحلي، تصفيهخانه فاضلاب ندارد/تمام فاضلابهاي شهرهاي شمالي کشور به چاههاي جذبي وارد ميشوند. ورود فاضلاب به چاههاي جذبي، معني واردشدن فاضلاب به آبهاي زيرزميني است/فکر ميکنيد محل دپوي پسماندهاي شهري محمودآباد کجاست؟ به فاصله يک متري از درياست.در شهرستان فريدونکنار به همين شکل است؛ يعني محل دپوي پسماندها در اکثر موارد، کنار ساحل قرار دارند.
مازندنونه، سرویس محیط زیست و گردشگری: سهیل اولادزاد، فعال و کارشناس محیط زیست که اهل قائمشهر است، با روزنامه وقایع اتفاقیه گفت و گو و اشاره کرده: بحران دفع زباله و امحاي آن در استانهاي شمالي کشور، کمتر از بحران گردوغبار در خوزستان نيست و بايد در رابطه با حل آن، چارهاي انديشيده شود.
او در اين مصاحبه تأکيد کرده که زيرساختهاي دفع زباله و پسماند، تعبيه و راهاندازي نشدهاند و آثار نفوذ پسماندها به آب و خاک، بعد از سالها، اکنون با بيشترين ميزان ابتلای مردم شمال به سرطانهاي دستگاههاي گوارش، خودش را نشان داده است. متن کامل گفت و گو در زیر آمده است.
❓با توجه به اينکه در ايام تعطيلات عيد نوروز، تعداد مسافران افزايش پيدا ميکند و شهرهاي شمالي ازجمله شهرهاي پربازديد هستند، دفع زباله به چه صورت در اين شهرها انجام ميشود؟
درزمينه دفع پسماند دو مرحله وجود دارد؛ يک مرحله مرتبط با اقدامات مردم و مرحله ديگر، مرتبط با اقدامات شهرداري است. ميتوان مدعي شد که درزمينه دفع پسماند، هيچ زيرساختي در شمال کشور وجود ندارد.
در عيد نوروز قبل از ورود مسافران به دليل خانهتکاني، پسماندهاي شهري بهصورت چشمگير در محلهاي دپوي پسماندها افزايش پيدا ميکند. بعد از اينکه مسافران وارد ميشوند، اين رويه بيشتر در شهرهاي توريستي ديده ميشود. اتفاقا در شهرهاي توريستي از نظر زيرساختي در مقايسه با ديگر شهرها ضعيفتر عمل شده است. نزديکترين شهر به تهران، شهرستان محمودآباد است. فکر ميکنيد محل دپوي پسماندهاي شهري محمودآباد کجاست؟ به فاصله يک متري از درياست.
در شهرستان فريدونکنار به همين شکل است؛ يعني محل دپوي پسماندها در اکثر موارد، کنار ساحل قرار دارند. حجمي که به زبالههاي رهاشده در دريا اضافه ميشود، زبالههايي نيست که مردم رها ميکنند، بلکه زبالههايي است که مردم در سطل زباله مياندازند و حتي براي کمک به محيطزيست بهصورت جمعآوريشده به زبالهدانها ميسپارند.
متأسفانه شهرداريها زباله را جمع و بهصورت دپوشده کنار ساحل دريا انباشت ميکنند يا اگر کنار ساحل انباشت نکنند، وسط جنگل دپو خواهند کرد. بحران بزرگتر از آن است که توسط رسانهها و مسئولان اعلام ميشود. زبالههاي رهاشده توسط مردم در ساحل دريا يا جنگلها در مرحله دوم يا سوم آلودگي قرار دارند و بهاينترتيب، دپوي زبالهها نزديک دريا يا بخشي از جنگل از رهاسازي آنها خطرناکتر است.
❓به نظر ميرسد فعاليتهاي مشارکتي و مردمي براي دفع زباله چندان کارساز نيست؛ برايناساس، مخاطراتي که در اثر دپوي زبالهها به شيوهاي که توضيح ميدهيد، ايجاد ميشود، چيست؟
هنگامي که زبالهها روي هم انباشته ميشوند، شيرابه توليد ميکنند. اين شيرابه بسيار خطرناک و مضر است چون عصاره آلودگي زباله است. ميزان BOD يا همان اکسيژن زيستي آب کشاورزي، 20 تعيين شده و اين رقم در شيرابه به 20 هزار افزايش پيدا ميکند. هرچه ميزان BOD آب کمتر باشد، سلامت آب بيشتر است. بهاينترتيب، ورود شيرابه به رودخانه و آب دريا، آبزيان و زيستگاههاي دريايي را تهديد ميکند و چرخه غذايي مختل خواهد شد و همه اين موارد بهواسطه دپوي زباله است که بهصورت سيستمي انجام ميشود و رسيدگي به آن در اولويت قرار نميگيرد.
❓در رابطه با سيستم دفع فاضلاب شهرهاي شمالي هم چالشهايي رسانهاي شده است؛ دراينباره توضيح دهيد؟
همين وضعيت در دفع فاضلاب هم حاکم است. هيچکدام از شهرهاي ساحلي، تصفيهخانه فاضلاب ندارد. با اين حجم مسافر که گاهي به سه يا چهار برابر جمعيت شهرها ميرسد، به چه وضعيتي خواهيم رسيد؟ آيا فکر کردهايد که اين حجم از فاضلاب به کجا سرازير ميشود؟
تمام فاضلابهاي شهرهاي شمالي کشور به چاههاي جذبي وارد ميشوند. ورود فاضلاب به چاههاي جذبي، معني واردشدن فاضلاب به آبهاي زيرزميني است؛ چاههايي که هيچ ايزولاسيوني ندارند و آب شان به رودخانهها و آبهاي زيرزميني وارد خواهد شد. آلودگي آبهاي زيرزميني، همه ابعاد زندگي انسان را تحت شعاع قرار خواهد داد.
نياز است که در شمال کشور، معضل تصفيهخانهها برطرف شود. اين معضل به اندازه معضل گردوغبار در خوزستان اهميت دارد چون آلودگي فاضلاب منجر به آلودگي آب و خاک بهطور همزمان ميشود و اين نيازمند نگاه ويژهاي است.
❓اگر اين روند ادامه پيدا کند، چه اتفاقي خواهد افتاد
شمال کشور، رتبه يک سرطانهاي گوارشي در کل کشور را دارد. اين مسئله، نشاندهنده ايجاد مرگ خاموش در شمال کشور است. شايد بسياري از مردم در شمال کشور نميبينند که پسماندها کجا ريخته ميشود اما چون بهصورت غيرمستقيم، زمينهاي کشاورزي با شيرابهها آبياري شده و دامها و ماهيها با اين آب تغذيه ميشوند، مسلما بر مردم تأثيرگذار است و نمود اين فرايند بر سلامت مردم پيداست. پيشروي اين معضل در شمال که منطقهای توريستي و قطب کشاورزي کل کشور است، کل ايران را تحتتأثير قرار