جمعه 1 ارديبهشت 1396-19:9
دبیر انجمن ایران اسلامی دانشگاه مازندران:دولت روحانی دانشگاه را از تک صدایی خارج کرد
سهند بریانی اقدم: دولت روحانی در احیای تشکل های اصلاح طلب و خارج کردن فضای دانشگاه از حالت امنیتی و تک صدایی موفق بود.
مازندنومه، سرویس سیاسی: انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه مازندران، یک سال پس از روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد در سال ۸۵ بسته شد. این تشکل تا سال ۹۲ به صورت غیر رسمی فعالیت میکرد تا اینکه از این سال گروه جدیدی برای احیای تشکل اقدام کردند و انجمن ایران اسلامی دانشجویان دانشگاه مازندران اردیبهشت ۹۴ تاسیس شد. با «سهند بریانی اقدم» -یکی از فعالان دانشجویی و از دبیر انجمن ایران اسلامی دانشگاه مازندران- گفت و گو کردیم. بخوانید.
از نظر شما به عنوان فعال دانشجویی، آیا دولت روحانی در تحقق وعده ها نسبت به بدنه ی جنبش دانشجویی موفق بوده؟
عمل دولت در قبال دانشجویان در سال ۹۲ دارای دو بعد بود، بعد اول احیای تشکل های اصلاح طلب و خارج کردن فضای دانشگاه از حالت امنیتی و تک صدایی توسط وزارت علوم و وزیر و بعد دوم ایجاد فضای مناسب و قانونی و آزادانه برای فعالان دانشجویی و ادامه این پروسه. در قسمت اول می توان دولت روحانی را موفق و در بعد دوم ضعیف و حتی مردود دانست.
کدام رویکرد را برای فعالان دانشجویی در قبال دولت در انتخابات موثر تر می دانید؟ حمایت تمام قد یا نقد و به چالش کشیدن دولت؟
رسالت دانشجویی و مستقل بودن آن ایجاب می کند تا تشکل ها از حمایت بی علت و پایه و اساس خودداری کنند. دانشجویان نماینده و وکیل قدرت ها و دولت ها و سیاسون نیستند، بلکه منتقدان قدرت و صدای خواسته های جامعه در دانشگاه و صدای خواسته های دانشجویان در جامعه اند؛ بنابراین انتقاد از دولت و از هر قدرتی در صورت حرکت های اشتباه، قدمی بزرگ در راه رسیدن به جامعه مدنی است. اما در شرایط فعلی باید توجه داشت تا انتقادات به صورتی نباشد که باعث سواستفاده دلواپسانی شود که حمله به دولت با هر حربه ای را وظیفه خود می دانند. انتقاد دقیق، سازنده و واقع بینانه وظیفه تشکل های دانشجویی است.
مطالبات جنبش دانشجویی تا چه میزان با مطالبه اقشار آسیب پذیر مطابقت دارد؟ آیا ایده ای برای نزدیک تر کردن این مطالبات وجود دارد یا به طور کلی از هم منفک هستند؟
تشکل های دانشجویی و نهادهای مردمی در کشور، تمام ابزارهای رسیدن به یک جامعه مدنی هستند. دانشجویان هم سرمایه کشور، نظام و جامعه خود هستند. پس مطالبات دانشجویان را نمی توان جدای از مطالبات جامعه دانست، بلکه هر یک از دغدغه های دانشجویان، بدون شک در صورت رفع نشدن خود باعث ایجاد مشکلی جدید در آینده کشور و جامعه خواهد شد.
اما اینکه مطالبات دانشجویان تماما در با مطالبات قشر آسیب پذیر جامعه تطابق دارد، واقع بینانه نیست، چرا که مطالبات به دو دسته کلی و جزئی تقسیم می شود و مطالبات کلی در جامعه ، دغدغه تمام اقشار است و خواسته های دانشجویی اکثرا در دایره این گونه مطالبات قرار می گیرد و مطالبات جزئی شامل دغدغه های قشرهای متفاوت جامعه است که با یکدیگر گاه متفاوت بوده و راهی جز حس و لمس این خواسته ها و درک آنها از نزدیک برای بیان آنها، سخت امکان پذیر است.
نظر شما در باره ی حضور فعالان دانشجویی در ستادهای انتخاباتی چیست؟ آیا این فضا بستری برای کنش ورزی آنها محسوب می شود یا صرفا محدوده ی درون دانشگاه محل فعالیت فعالان دانشجویی است؟ در صورت موافقت با قسمت اول سئوال، چطور می توان این مشارکت را با نبود دخالت نهادهای سیاسی خارج از دانشگاه، قابل تفکیک دانست؟
فعالان دانشجویی در دانشگاه نماینده یک تشکل دانشجویی و بعد دانشجویی خود هستند و در جامعه عضوی از جامعه و وظایف شهروندی گسترده تر خود را دارند. بنابراین حضور اعضای تشکل ها در ستاد های خارج از دانشگاه به معنای حضور نماینده آن تشکل در انتخابات نیست. ولی حضور مستقیم تشکل های دانشگاهی در عرصه های سیاسی قدری مطابق رسالت های دانشجویی نیست.