جمعه 21 مهر 1396-11:8
زندهسازی تاریخ در گورستان وستمین کیاسرخواب سوارهنظام اشکانی بر هم خورد
ارتفاع بیشتر از دو هزار متر است. وسط جنگلهای کیاسر. درختان آتشزده زیاد دیده میشوند. درختان که بمیرند میتوان زمین را برای کاشت و کشاورزی آماده کرد. چشمها را که ببندی، میتوانی صدای شمشیرهایی را که به هم ساییده میشدند بشنوی و میتوانی شجاعت مردانی را ببینی که جنگیدند و کشته شدند. وستمین یکی از بکرترین محوطههایی است که به گفته باستانشناسان به دلیل شباهت به موارد دیگر به دوره اشکانی تعلق دارد. منطقهای که شاید دیدهبانی، پشتیبانی یا حتی پادگانی نظامی بوده، اما سالهای گذشته به دلیل رواج کشاورزی در آن، بخشی از اطلاعات محوطه هنگام شخم و برداشت از بین رفته است.
مازندنومه؛ سرویس گزارش، مرجان حاجی رحیمی: همهچیز از یک اتفاق آغاز شد. سال 1388 زمانی که شرکت گاز درختان جنگلهای کیاسر را قلع و قمع کرد تا گاز از عسلویه به نیروگاه شهید سلیمی ساری برسد، تنها فعالان محیط زیست شکایت داشتند که چرا جای استفاده از انرژیهای پاک همچنان بر استفاده از سوختهای فسیلی مصر هستید؛ آن هم با کیلومترها تخریب جنگل. اما کمی بعد، تبعات گازرسانی گستردهتر شد و دامان تاریخ کشور را نیز گرفت.
حدود سال 1390 تیغه بولدوزر شرکت گاز به منطقه «لتسر»، در ارتفاعات دوهزارمتری روستای وستمین از توابع بخش چهاردانگه شهرستان ساری در استان مازندران، رسید و سربازی زرهپوش را از دل خاک بیرون آورد.
تیغه بولدوزر آنقدر سخت بود که این شیردل را تکهتکه کرد. کارگران سرباز را پشت وانت گذاشتند و به ساری بردند تا تحویل اداره میراث فرهنگی استان مازندران دهند. اما خبر دهان به دهان چرخید و وستمین و لتسر معروف شد. سودجویان به آنجا یورش بردند و بخشی از قبرهای گورستان را تخلیه کردند؛ سرانجام پس از نامهنگاریها و رعایت بوروکراسی اداری، باستانشناسان و یگان حفاظت میراث فرهنگی به منطقه آمدند و عملیات لولهکشی سه سال تعطیل شد؛ چراکه قرار بود شرکت پیمانکار منطقه را بهزودی تخریب و ما را از این داشتههای فرهنگی محروم کند. عمق چهار و عرض دو متر لوله چیزی از این محوطه برجای نمیگذاشت.
پس از این توقف، سرانجام مسیر لولهکشی تغییر یافت و از این محوطه باستانی که باستانشناسان آن را شناسایی کرده و حدودش را تخمین زده بودند خارج شد و کمی آن سوتر ادامه پیدا کرد؛ جایی که نزدیک به محوطه است و بعید نیست بقایای تمدنی در آنجا نیز وجود داشته باشد، اما مجوزها برای ادامه فعالیت شرکت گاز، به شرط تغییر مسیر و پرداخت یک میلیارد و 620میلیون تومان برای انجام کاوش اضطراری، صادر و در سال 1394 نیز نخستین فصل کاوش باستانشناسی آغاز شد و معاون میراث فرهنگی استان که کارشناس ارشد معماری است، سرپرست کاوش شد. از آن تاریخ تا کنون سه فصل کاوش در این محوطه انجام شده است که با وجود دستیافتن به اشیای قیمتی و پژوهشی فراوان، هنوز گرههای بسیاری از رموز زندگی دفنشدگان این منطقه باقی مانده است.
ارواح 2هزار ساله در 2هزار متری
ارتفاع بیشتر از دو هزار متر است. وسط جنگلهای کیاسر. درختان آتشزده زیاد دیده میشوند. درختان که بمیرند میتوان زمین را برای کاشت و کشاورزی آماده کرد. چشمها را که ببندی، میتوانی صدای شمشیرهایی را که به هم ساییده میشدند بشنوی و میتوانی شجاعت مردانی را ببینی که جنگیدند و کشته شدند.
لتسر که باستانشناسان، به نیت نزدیکترین روستای منطقه، به آن وستمین میگویند درخت ندارد و تا قبل از حضور لولههای گاز، در آن کشاورزی میشد. وستمین یکی از بکرترین محوطههایی است که به گفته باستانشناسان به دلیل شباهت به موارد دیگر به دوره اشکانی تعلق دارد. منطقهای که شاید دیدهبانی، پشتیبانی یا حتی پادگانی نظامی بوده، اما سالهای گذشته به دلیل رواج کشاورزی در آن، بخشی از اطلاعات محوطه هنگام شخم و برداشت از بین رفته است.
اما برای محوطهای به این بزرگی، اهمیت و بودجه خوبی که به آن اختصاص دادهاند، انتظار میرفت گروه کاوش بیشتر و در تخصصهایی متفاوت باشند. از باستانشناس گرفته تا گیاهباستانشناس و غیره، اما اینطور نبود؛ عبدالمطلب شریفی هم باید کارهای اداری معاونت میراث فرهنگی را انجام دهد و هم کاوش کند. وقتی از او میپرسند چرا از باستانشناسان ملی و سرشناس یا بومی استفاده نمیشود، پاسخ میدهد: «به خاطر محدودیتهایی که وجود دارد باستانشناسان تهرانی نمیتوانند به اینجا بیایند و در استان هم باستانشناسان زیادی نیستند که بتوانیم از آنها استفاده کنیم.»
شریفی در حالی که یکی از گوردخمهها را نشان میدهد، میگوید در دیگر گوردخمهها نیز سلاحهای جنگی یافت شده است، حتی استخوانهای اسبهایشان نیز پیدا شده است. «چشمانداز و ابزارآلات جنگی، شمشیر و سرنیزه و سرپیکان، نشان میدهد این منطقه نظامی اشکانیان بوده است.»
او میگوید: «وقتی کار کاوش را در مسیر لولهکشی گاز شروع کردیم، متوجه شدیم در قسمت غرب گوردخمهها و در قسمت شرق گورچالههای تدفین وجود دارد. گوردخمهها قدیمیتر و مربوط به دوره اشکانی، اما چاله تدفین از نوع طاقباز و مربوط به دوره متأخرتر اشکانی هستند. از سال 1394، 60 گوردخمه یافتیم و 48 تای آنها را باز کردیم.
12 تا مانده است که میخواهیم امسال آن را ادامه بدهیم.»
اشیای گوردخمهها به موزه ساری منتقل میشود. بخشی در مخزن و بخشی در ویترین. به موزه ساری که سر بزنید حتی یک سرباز کامل با تمام تجهیزات را نخواهید دید. یک گوردخمه در موزه بازسازی نشده است تا بازدیدکنندگان بتوانند آنچه میبینند بهتر تحلیل کنند.
تشخیص زنان از مردان نیز از روی تئوریهای باستانشناسی در کتابها انجام میَشود؛ بدون آنکه آزمایشهای دقیق پاسخ دهد. شریفی میگوید: «در کاوشها چون از بالا به پایین میرویم، نخستین چیزهایی که پیدا میکنیم معمولا سر و لگن جسد است؛ به دلیل ارتفاع داشتن، آنها از دیگر بخشها بالاتر میمانند و دیرتر تجزیه میشوند. اگر بین دو ابروی اسکلتها استخوانی برآمده باشد آن اسکلت متعلق به مرد است، چون در اسکلت زنها استخوان بین دو چشم تا این حد برآمده نیست. از سوی دیگر، زنها به دلیل زایمان لگن بازتری دارند. اینها موارد سادهای هستند که از روی آناتومی بدن میتوان به دست آورد.»
او ادامه میدهد: «در دوره اشکانی 13 شیوه تدفین کشف شده است که یکی از آنها شیوه گوردخمهای است. سایت وستمین از این نظر منحصربه فرد نیست و قبلا هم در گوردخمههای دماوند یا گلالک شوشتر این نوع شیوه تدفین وجود داشته است، اما نکته اینجاست که هیچ کدام از آنها در بستر رسی انجام نشده است؛ یا در بستر آجری بوده یا صخرهسنگ، چون بستر کوه از آهک و دانههای رسی و آهکی است؛ آهک هم نقش مهمی در متلاشی شدن استخوانها دارد؛ ما بهسختی آنها را پیدا میکنیم و انسانشناس مطالعات خود را بر آن انجام میدهد. چنانچه نمونهای منحصربهفرد باشد، به مخزن ساری منتقل میکنیم. آنهایی که قابلیت مطالعه ندارد همینجا در محل باقی میماند.» اما چه چیزی قابلیت مطالعه ندارد، وقتی در مخزن موزه ملی حتی خاکهای حاوی دانههای گیاهی برخی محوطهها هم نگهداری میشود.
ساختار گوردخمه
شریفی اجازه میدهد از نزدیک گوردخمهها را ببینیم. او میگوید: «گوردخمههای وستمین از سه قسمت تشکیل شده است: به فضای مستطیلی آن راهرو میگویند که یک ورودی قوسیشکل دارد. دخمه فضایی گرد و بیضیشکل است و حداقل یکونیم و حداکثر سه متر قطر دارد؛ بنابراین با یک معماری سهقسمتی مواجهایم؛ گرچه چند مورد هست که راهرو و ورودی ندارد.»
او در پاسخ به این سوال که چرا دخمهها سه قسمت است، میگوید: « اشیا تقریبا مشترک هستند. تدفینهای اینجا انفرادی نیست، خانوادگی است و از یک تا پنج مورد را داخل دخمه دفن کردهاند؛ به جز چند مورد که اسب هم دفن کردهاند. حتی اگر داخل دخمه جا نمیشدند در راهرو دفن میکردند، چون ابزار کندن صخره و کوه را نداشتند در خاک رس میکندند و اگر به بستر کوه برمیخوردند، کار را تعطیل میکردند. ورودیها در شرق است و دخمهها در غرب. این موضوع به ما در تعیین حریم و عرصه کمک میکند، چون آنها دیگر در بستر کوه دخمه حفر نمیکردند.»
عرصه و حریم منطقه تاریخی وستمین حدود 15 هکتار برآورد میشود و در فهرست آثار ملی کشور نیز ثبت شده است.
زندگی تا دوران صفوی
آخرین بخش گورستان اشکانی وستمین به گورستانی از دوره اسلامی و صفویه ختم میشود. شریفی چند لاشه قبر را درون یک گودال مستطیل شکل نشان میدهد و میگوید: «یکی از روشهای باستانشناسی پیمایشی کار در سطح است. گورهای این منطقه متعلق به دوره اسلامی هستند و رنگ خاک در شناخت نوع مکان کمک زیادی میکند. در گورستان خاک متمایل به قهوهای و در مکانهای استقراری خاک روشنتر است، چون در بستر آهکی ملات درست کردهاند.»
او درباره سنگهای دپوشده در یکی از بخشهای این محوطه تاریخی میگوید: «سنگها همان بقایای استقراری و معماری هستند که کشاورزان با شخمزدن، آنها را جمع آوری و در یک منطقه دپو کردهاند.»