سه شنبه 13 شهريور 1397-0:1

گفتگو با سرپرست گروه موسیقی همنوازان ماهان، به بهانه انتشار آلبوم «دلخوا»

زمانی برای اعتراض

مجید رییسیان: در انجام کار خستگی ناپذیرم و تا کنون برای تولید آلبوم ها و کتاب از جیب هزینه کرده ام. کسی نیست بیاید و بگوید آقا خسته نباشید! به اعتقاد بنده مسئولان فرهنگی ما از هنر بویی نبرده اند و بر اساس رابطه، صندلی ریاست را اشغال کرده اند. اگر افراد معدودی هم دلسوز هنر باشند، اختیاری ندارند و بالادستی ها اجازه کار به آن ها نمی دهند.


مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، سردبیر: مجید رییسیان متولد 31 شهریور 1363 است. از سال 1374 فراگیری موسیقی را آغاز کرد و از محضر استادانی چون اردوان کامکار، کیومرث وندادی، پشنگ کامکار، هوشنگ کامکار، ارژنگ کامکار و پرویز مشکاتیان بهره برد.

 او علاوه بر آهنگسازی و تنظیم، نوازنده سنتور و سولیست است. از این هنرمند ساکن ساری پیش از این آلبوم های مشتی پلوری، شوره، بانوجان، سوی خرابات و راز سنتور منتشر شده بود. هم چنین 5 عنوان کتاب شامل اتودهایی برای سنتور در دوره ابتدایی، اتودهایی برای سنتور در دوره متوسطه، اتودهایی برای سنتور در دوره عالی، بانو جان؛ 50قطعه فولک مازندرانی به همراه لوح فشرده و بیائید سنتور بنوازیم، دستور مقدماتی تالیف و منتشر کرده است.

او کنسرت های متعدد و تولید آثار موسیقایی در داخل و خارج کشور از جمله چین، امارات، قطر، ترکیه، انگلیس، المان، هلند و نروژ داشته است. همکاری با خوانندگان و هنرمندان مطرح همچون عبدالحسین مختاباد، فرج علیپور، کیوان ساکت، وحید تاج، حشمت رجب زاده، محمدرضا اسحاقی و نورالله علیزاده و.. هم در پرونده هنری رییسیان دیده می شود.

 در روزهای پایانی مردادماه، تازه ترین آلبوم موسیقی مازندرانی با نام «دلخوا» به بازار عرضه شد. این آلبوم را ساروصدا انتشار داده و به محمدرضا جعفری -سارو- تقدیم شده است.

آلبوم «دلخوا» را گروه همنوازان ماهان بر اساس چند ملودی فولکوریک اجرا کرده که آهنگساز و سرپرست این گروه مجید رئیسیان است. خوانندگان این مجموعه پرویز سیاهدشتی و اکبر رستگار هستند و شعرها نیز سروده ی داوود کیاقاسمی است.

در گروه همنوازان ماهان مجید رئیسیان علاوه بر تنظیم قطعات، نوازنده سنتور و سولیست است. فرزاد محمدنژاد تار و عود و حسین شهمیری دف، دایره و کوزه می نوازند. کمانچه و کمانچه آلتو کار سید عرفان حسینی است و سید جلال محمدی نوازنده ی دوتار، نقاره، دهل و سولیست است.

دیگر نوازنده گروه علی اکبرزاده است که تمبک و بِندیر می نوازد. حامد ایمانی هم نوازنده ی کمانچه و تکنواز است و نواختن نی قطعات نیز بر عهده حسین نوروزی بوده است.

این مجموعه در استودیو فرهنگ ساری ضبط شده و ابد درخشان صدابردار بوده و آرش محسن پور کار میکس و مستر را بر عهده داشته است.

با مجید رییسیان در مورد آلبوم مازندرانی «دلخواه» گفتگو کردم.

*من شاید ده بار آلبوم «دلخوا» را گوش دادم. احساس ام این است که نسبت به کار قبلی یعنی «مشتی پلوری» از نظر رنگ آمیزی، تنوع سازی، شعر و حتی اجرا تنزل داشته. شاید من اشتباه می کنم. شما نظر دیگری دارید؟

این دو آلبوم از دو جهت قابل مقایسه است؛ اول کوک و ارکستر و دوم از جنبه چیدمان و تنظیم موسیقی که با اطمینان می گویم «دلخواه» از کار قبلی قوی تر است. قطعاتی که  انتخاب کردم قطعاتی بوده که مردم بارها  به آنها گوش دادند. مثل ربابه جان، بانو جان و سنگ تراشون و مانند این ها. من نمی خواستم ملودی کارها  را تغییر بدهم، تنها ریتم اعمال شده در کار این بوده که بر مبنای ملودی، اورتور ساختم. بنابراین هدف این بود تا جایی که امکانش فراهم است دخل و تصرفی در قطعاتی که با گوش ما آمیخته و آشناست، صورت نگیرد. نمی خواستم بر پیکره اصلی قطعات شاخص مازندران تغییری ایجاد شود، اما شما الان قطعات را که می شنوید از اوتور و مقدمه آن لذت می برید و اصلاً متوجه نمی شوید که قرار است چه قطعه ای را بشنوید.

*چرا شعر این آلبوم فراز و نشیب دارد؟ با توجه اینکه شاعر، پیش تر توانمندی های خود را نشان داده و اهل قلم وقابل احترام است، من تصور می کنم در بعضی از قطعه ها کم آورده. مثال می زنم. شما به شعر ترانه «سنگ تراشون» دقت کنید، به نظر می رسد شاعر اولین واژه هایی که به ذهنش رسیده را با شتاب کنار هم قرار داده و قافیه کرده،  فرضاً: کجه دهی ته اشون، مگه ننی مه کشون؛ یا:قافیه های نچسبی مانند ریس و فیس و هیس! و یا: مره اشنی گنی بی حیایی، گمبه ته بی وفایی، گنی ریکا چه انده ته بلایی و....  احساس می شود شعر کودکانه و دم دستی شده.  بهتر نبود از چند شاعر استفاده می کردید و شعرهای ضعیف تر را دور می ریختید؟

چون تجربه شاعری ندارم نمی توانم در این حوزه اظهار نظر کنم، اما از آنجایی که چند سالی است با آقای کیا قاسمی کار کرده ام و تجربه موفقی هم داشتیم، بر اساس تجربه قبلی در این آلبوم هم به ایشان اعتماد کردم و صفر تا صد شعر را بدون دخل و تصرفی در اختیار کیا قاسمی قرار دادم. من تنها به عنوان آهنگساز و تنظیم کننده نظارت کردم. البته محاوره ای بودن کلام هدف برخی قطعات از جمله قطعه سنگ تراشون است. شاید این ترانه مخاطب خاص را راضی نکند، اما در همین مدت کوتاه خیلی ها به من زنگ زدند  و پیام دادند واین قطعه را پسندیدند.

*یعنی عامه پسند است و شما این منظور را داشتید؟

 بله، در بین عموم، علاقمندان خاص خود را یافته است و عام پسند است. به جرات می توانم بگویم که شاعر بیشتر از آلبوم مشتی پلوری روی این آلبوم وقت صرف  کرده است. برای مثال شعر آهنگ «جان مار»  با توجه اینکه مادر شاعر در همان ایام فوت شده بودند و از طرفی مادر خواننده و من هم در قید حیات نیستند، کاری احساسی و خوب شده است.

*درسته، «جان مار» به نسبت بقیه قطعات احساسی تر و زیباتر است. اما چرا ریسک و چند آهنگ معروف قدیمی را بازسازی کردید؟ این قطعات بارها و بارها اجرا شده بودند. شما با چه هدفی این کار را انجام دادید؟ تازه در آلبوم دلخوا غیر از اورتور و سازبندی، خیلی ریتم و ملودی دست نخورده است. حتی شعر مجموعه هم اگر نگوییم کپی پیست، اما با اقتباس صد در صدی از همان کارهای قدیمی سروده شده و حرف و فضای تازه ای ندارد.

همان طور که گفتم اگر شما قطعات کلاسیک و اجرا شده دیگران را گوش دهید، از همان ثانیه اول کار متوجه می شوید که چه قطعه ای را می خواهید بشنوید. یعنی شنونده حدس می زند که این قطعه کدام است. حق با شماست. من ریسک و از قطعات خطرناک در موسیقی مازندران استفاده کردم، زیرا این قطعه ها در ذهن و دل مردم نهادینه شده اند. تفکر من این بوده این موسیقی های اصیل را طوری آهنگسازی کنم و اورتور بسازم که در لحظه پلی کردن، شنونده پی به قطعه نبرد. این تفکر من در آلبوم دلخوا است که صد در صد به واقعیت بدل شده. در ضمن بیشتر تنظیمات را در زیر کلام ها انجام دادم، به طوری که اگر کلام خواننده ها را حذف کنیم، پی به تغییرات زیر کلام می برید. بیشتر آهنگسازها خود کلام را در زیر کار به کار می برند، ولی بنده در این آلبوم به هیچ وجه این کار را انجام ندادم. در زیر کلام ها با کمک دانش هارمونی (حرکت جملات فرعی  به صورت موازی)، اکومپانیمان (همراهی کننده ملودی اصلی) و کنترپوان (حرکت جملات فرعی  به صورت عمودی)، نوعی فضای خاص  و  لختی را  ایجاد و به عبارتی زیر کلام ها را خالی کرده ام.

*چرا سلوها و سه تک نوازی این آلبوم شانه به شانه آلبوم پنجاه قطعه سنتور شما حرکت کرده است؟ خب پیشتر ما چنین کاری را از شما در آلبوم بانوجان شنیده بودیم. چرا اینجا تکرار کردید و بار ساز بیس سنتور، سلو نواختید؟ برای پر کردن و ایجاد تراک های بیشتر بود یا نه، هدف خاصی داشتید؟ بهتر نبود شبیه کار «شوره» کی دو قطعه بی کلام گروهی می ساختید؟

در مازندران مقام هایی همانند کتولی، امیری، صنم و زاری داریم. اجرا قطعاتی نظیر کتولی و امیری با سنتور، صد در صد با اصل اجرا با نی و کمانچه شباهت نخواهد داشت. زیرا تحریرهایی در کتولی و امیری وجود دارد که مختص ساز کمانچه و نی  است و با استادانه ترین روش  هم نمی توان آن تحریرها را با سنتور اجرا کرد.  اما زمانی که مدعی می شویم با سنتور می توانیم کار محلی انجام دهیم باید یکسری مقام ها و الحان را با این ساز پیاده کنیم.  در آلبوم قبلی  قطعه طیبه جان  کاری این چنین انجام دادم. اما در این آلبوم در سلوی اول با کمانچه و عود زیر کار آق ننه  قطعه ای زیبا خلق شده است. ملودی ضربی فاطمه مسکین را هم در حالت آوازی اجرا کردم. در سه گاه یک درآمد شور را انتخاب و از آنجا  به قطعه لاره ورود پیدا کردم. بیشترین توجه و دقت من اتصال بین قطعه ها بوده  و با انتخاب یک سلو پلی  بین قطعه ها را ساختم.



*به چه دلیل از دو خواننده در کار استفاده شده است؟ و چرا این دو خواننده؟

در آلبوم های قبلی با آقای اصغر رستمی کار کردم. هدف بنده در این آلبوم این بود که  از خواننده های دیگر هم استفاده کنیم. به همین دلیل سراغ آقایان عالمی، رستگار، سیادشتی و علیزاده رفتم. با تفکر و تحقیق  به این نتیجه دست یافتم که قطعات  باید با صدای خواننده همخوانی داشته باشد و در نهایت به آقایان اکبر رستگار و پرویز سیادشتی رسیدم که تن صدای نزدیکتری با نوع کار داشتند. در نتیجه نیز شاهد هستیم که 90 درصد صدا روی قطعات نشسته است.

*کل قطعات در چند آفیش تولید شد و خواننده ها چند برداشت داشتند؟

زمان زیادی را صرف تهیه آلبوم دلخوا کردم. فقط بابت ضبط دوماه و هفته ای پنج روز آفیش بودم، یعنی حدود 40 جلسه  کار شده. در 3  برداشت آقای رستگار و سیادشتی کار ضبط را انجام دادند. از آقای کیا قاسمی هم دعوت شد با حضور در استودیو در انتخاب خوانش شعرها  همکاری داشته باشند و با مرور چندین باره کار توسط شاعر و بقیه گروه تایید نهایی کار انجام گرفت.

*آلبوم را به زنده یاد سارو تقدیم کرده اید. هزینه های اثر چقدر شده و آیا ساروصدا پرداخته است؟

دی ماه 95 مرحوم محمد جعفری –سارو- این انگیزه را در من ایجاد کرد که این آلبوم را بسازم. مرحوم سارو هزینه استودیو را تقبل کردند و کار انجام شد. بعد از تحویل کار، ایشان فوت می کنند و ما با کمک خواهر آن مرحوم، کار را ادامه دادیم. در صدد بودیم همزمان  با برگزاری مراسم بزرگذاشت مرحوم سارو، از آلبوم  دلخواه رونمایی کنیم. ولی با توجه  به مشکلاتی که پیش آمد، این امر عملی نشد. حدود 16 میلیون تومان هزینه آلبوم شده که ساروصدا پرداخته است. مشکل اصلی الان پخش آلبوم است. حس رفاقت بین شرکت های موجود دیده نمی شود و در پخش اثر به بن بست رسیده ایم.

*در چه تیراژی؟

1500 نسخه

*آیا مایل نیستید آلبوم های دلخوا و مشتی پلوری را در کنسرتی روی صحنه ببرید؟

کنسرت را خیلی دوست دارم اما مشکلات پیش روی کنسرت ارزش برگزاری آن را ندارد. نسل ما آخرین نسلی است که برای استادان خود ارزش و احترام قائل است. اجرای کنسرت باعث می شود حریم ها و ارزش ها خدشه دار شود. برخی نوازندگان نسل امروز با غرور کار می کنند و کنار این ها اجرای برنامه مشکلاتی ایجاد می کند. کنسرت های محلی هم بازگشت سرمایه ندارد و افراد تیم  هم بعضاً دچار سوتفاهم های مالی می شوند.

*خب حرف های پایانی شما حتماً شنیدنی است.

اداره کل فرهنگ و ارشاد هیچ گونه همکاری با ما نکرده است. از سال 81  بعد ضبط آلبوم «شوره» تا کنون کارهای مختلفی را ارائه داده ام. در زمینه چاپ کتاب نت هم هیچ گونه حمایتی از سوی  فرهنگ و ارشاد صورت نگرفته است. کارها با بهانه های  مختلف توسط ارشاد خریداری نشد.

در  انجام کار خستگی ناپذیرم و تا کنون برای تولید آلبوم ها و کتاب از جیب هزینه کرده ام. کسی نیست بیاید و بگوید آقا خسته نباشید! به اعتقاد بنده مسئولان فرهنگی ما از هنر بویی نبرده اند و بر اساس رابطه، صندلی ریاست را اشغال کرده اند. اگر افراد معدودی هم دلسوز هنر باشند، اختیاری ندارند و بالادستی ها اجازه کار به آن ها نمی دهند.

کار با اسپانسرها هم در حوزه فرهنگی بسیار دشوار است. حامی مالی تبلیغ برند خود را در کار می خواهد که با ارزش هنر هم خوانی ندارد. مثلاً من نمی توانم برای آلبوم ام از یک شرکت لوله سازی کمک بگیرم و در آلبوم بنویسم لوله فلان شرکت را بخرید! در کل برای تولید یک آلبوم هزینه کل مراحل گرفتن مجوز، پکیج، استودیو و... حداقل 20 میلیون تومان می شود. تازه حالا که آلبوم منتشر شد، شرکتی نیست که پخش کند تا به دست مخاطب برسد. اما من مجید رئیسیان با تمام این مشکلات، هنرم را دست مخاطب می رسانم و تلاش می کنم آثاری فاخر و ماندگار تولید کنم.