دوشنبه 5 آذر 1397-0:25

نماینده بابل در گفتگو با مازندنومه مطرح کرد:

مدیران بی برنامه به توسعه استان کمک نمی کنند/ استاندار سابق مازندران عملکرد ضعیفی داشت

علی نجفی خوشرودی: عملکرد محمد اسلامی در استانداری مازندران ضعیف بود. تقریبا کار موثری از ایشان مشاهده نشد/ برای بنده، توسعه گرایی مقدس است و مدیران را بر این اساس ارزیابی می کنم. مدیران روزمره و بی برنامه، کمکی به توسعه استان نمی کنند/ استاندار آینده باید به توسعه روابط خارجی و صادرات و مشاغل دانش بنیان و بخش خصوصی همچنین مشکلات مزمن استان از قبیل حل پسماند، راه های ارتباطی، فاضلاب و غیره اهمیت بدهد و برای حل آنها برنامه مشخص و عملیاتی داشته باشد/ پیگیری برگزاری کنسرت موسیقی در بابل در دستور کار جدی اینجانب قرار دارد.


مازندنومه؛ سرویس سیاسی، سردبیر: دو سالی مانده تا علی نجفی خوشرودی 50 ساله شود، اما سیاستمداری با تجربه و سرد  وگرم چشیده است. با این که مدت هاست نماینده مردم بابل در مجلس جمهوری اسلامی ایران شده است، سخن که می گوید، ریشه های دیپلمات بودن را در او می یابی؛ چه سفیر کشورمان در قرقیزستان بود و سال ها نیز در وزارت امور خارجه، در سمت های مختلف تجربه کسب کرده است. نجفی خوشرودی سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی و عضو فعال فراکسیون امید مجلس است. با نماینده اول بابل درباره موضوعات مختلف ملی و منطقه ای دو ساعتی گفتگو کردیم. او شفاف و صریح پاسخ داد که ماحصل آن در پی آمده است.


* به تازگی همراه هیات مجلس جمهوری اسلامی ایران از قزاقستان برگشتید. از قرار کشور قزاقستان طرح توسعه سواحل دريای خزر را در شهر آكتائو پیگیری می کند. توسعه همكاری ميان مازندران و این کشور، به ويژه از طريق بندر اميرآباد حائز اهميت و مورد حمایت شماست. کمی بیشتر در این زمینه توضیح دهید.

بله، اخیراً اجلاس پارلمانی ایران، روسیه و قزاقستان درشهر آکتائو برگزار شد که به اتفاق دکتر پزشکیان نائب رئیس اول مجلس شورای اسلامی در این اجلاس شرکت کردیم و طی آن درباره چگونگی توسعه همکاری های سه کشور در حوزه دریای خزر با نظرداشت کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر گفتگوهایی و از جمله تاکید شد که پارلمان ها در مراحل تصویب و تایید این کنوانسیون بر اساس ساز و کارهای داخلی خود تسریع داشته باشند. در حاشیه این سفر از امکانات بندری و اقداماتی که قزاقستان در استان منگستائو در دست اجرا دارد، بازدید کردیم که مجموعه فعالیت ها قابل توجه بود. قصد دارند آنجا را به یک بندر توریستی، حمل و نقل و ترانزیتی و لجستیک منطقه ای تبدیل کنند.

دولت قزاقستان اقدامات خوبی انجام داد که برای زندگی و رفاه مردم قابل توجه بود. برعکس ما که به سختی می توانیم به سواحل دسترسی داشته باشیم و بعضاً سواحل در اختیار نهادها و دستگاه ها است. در این نشست، اقدامات و امکانات و طرح هایی که در بندر امیر آباد وجود دارد، را هم تشریح کردیم..  

*درسته، اعلام شده که حدود 80 درصد سواحل ما دست مردم نیست! اما همین نمونه قزاقستان برای ما جالب توجه است!

به هر حال قزاقستان کشور در حال توسعه در منطقه است و برنامه های قابل توجهی برای توسعه اقتصادی دارد کما اینکه از زمان استقلال، بیش از صد و سی میلیارد دلار در بخش های مختلف، سرمایه گذاری خارجی جذب کرده است که دستاورد مهمی است.

ترکمنستان و جمهوری آذربایجان و قزاقستان مشغول استحصال منابع انرژی دریای خزر هستند که موجب رشد قابل توجه این کشورها شده است. البته اقدام این کشورها، عوارض زیست محیطی در دریای خزر داشته است و با توجه به اینکه ایران در جنوب دریای خزر واقع  شده است و قسمت های عمیق دریا بیشتر به سمت ایران است، بخش عمده ای از آلودگی ها به سمت ایران می آیدکه طبعا مشکلاتی را برای سواحل ایران بوجود می آورد.

البته ما هم اقدامات خوبی برای استفاده از سواحل دریا و منابع آن انجام داده ایم از جمله در بنادر ساحلی و به ویژه در بندر امیرآباد که بخشی از فعل و انفعالات اقتصادی و ترانزیتی از طریق این بندر انجام می شود.

*طرف قزاقستانی با این بندر آشنایی داشت؟

بله، طرف قزاقستانی این بندر را می شناخت و هم ما بر آن تاکید کردیم. استاندار آنجا اعلام آمادگی کرد که سفری به مازندران داشته باشد تا از این بندر بازدید کند که باید از طریق دستگاه های ذیربط در استان پیگیری شود.

فکر می کنم هر چه تعامل و همکاری و هر چه پیوندهای اقتصادی  بین کشورهای حاشیه دریای خزر توسعه یابد این به نفع افزایش حجم مبادلات تجاری فیمابین و بهره گیری موثرتر از ظرفیت های اقتصادی کشورهای همسایه از جمله در آسیای مرکزی و قفقاز خواهد بود.

از سوی دیگر در حوزه همسایگی ایران، اتحادیه اقتصادی اوراسیا فعالیت دارد که روسیه، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ارمنستان و بلاروس عضو آن هستند و ایران در صدد است از طریق مکانیزم هایی همچون تجارت آزاد یا تعرفه ترجیحی با این اتحادیه همکاری کند. این اقدام با توجه به شرایط ناشی از تحریم ها حایز اهمیت است.

* همین جا توضیح دهید واقعاً در مساله رژیم حقوق دریای خزر ما آب نبات گرفتیم و قرارداد ترکمانچای منعقد شد؟ آیا این که می گویند سهم ایران در دریای خزر به 8 درصد رسیده درست است؟ اصلاً سهم ایران از دریای خزر در کنوانسیون رژیم حقوقی این دریا تصویب شده؟

تعیین رژیم حقوقی دریای خزر از روزهای اول فروپاشی اتحاد جماهیر شوری در دستور کار مذاکرات ایران و چهار کشور ساحلی دریای خزر قرار گرفت. در طول این حدود سه دهه در زمینه های مختلف از جمله در حوزه شیلات و بهره برداری از منابع آبزی و محیط زیست دریای خزر و ...، توافقات زیادی انجام شد. علیرغم انجام مذاکراتی که در سطح وزاری خارجه و یا گروه های کاری پنج جانبه کشورهای عضو در خصوص چگونگی تعیین رژیم حقوقی دریای خزر صورت گرفت، در این زمینه همواره اختلافاتی وجود داشته است که البته در نهایت به کنوانسیونی که اخیراً به امضای روسای جمهور پنج کشور ساحلی رسید، منجر شد. این کنوانسیون همان طوری که عنوان شد یک کنوانسیون چارچوبی در خصوص مسایل دریای خزر به شمار می رود. 

*خب این یعنی قرار شده چارچوب مشخص شود و سهم بندی نشده؟

علی رغم فضاسازی های انجام شده سیاسی و تبلیغی داخلی و خارجی، این فرصتی بود که جمهوری اسلامی دیدگاه های مهمی را که در نظر داشت، عنوان کند و به توافق و امضای پنج کشور برساند. مواردی مانند حضور نیافتن نیروهای نظامی بیگانه در این دریا و غیره.

آنچه که حساسیت بیشتری را موجب و باعث حرف و حدیث شد، اساساً در این کنوانسیون مورد توافق قرار نگرفت. یعنی در مورد نحوه و چگونگی ترسیم خطوط مبدا ساحلی دریای خزر که در واقع چگونگی ترسیم این خط، سهم کشورها را مشخص می کند،  در کنوانسیون اشاره نشده است.  این موضوع به توافقات پنج جانبه کشورها در آینده موکول شد.

مسائل مربوط به سهم 50 درصدی ایران در هیچ کدام از اسناد 1921 و 1940 که مبنای همکاری ایران و اتحاد جماهیر شوروی بود، اشاره نشده است. به نظرم این کنوانسیون یک کنوانسیون چارچوبی قابل دفاعی است که البته باید به تصویب مجلس برسد و روند آن به صورت قانونی در داخل کشو ما طی شود.

* وزارت خارجه باید یک معاونت اقتصادی داشته باشد که در هنگام مراوده با کشورهای دیگر از این طریق بتواند رایزنی درستی انجام شود. وزیرامور خارجه وعده هایی در این زمینه داده بود. در شرایط کنونی عملکرد فعال معاونت اقتصادی وزارت خارجه بسیار مهم به نظر می رسد.

آقای دکتر ظریف در دور دوم که به عنوان وزیرامور خارجه به مجلس معرفی شد سه اولویت را در برنامه کاری خود مورد تاکید قرار داد: توسعه روابط با همسایگان، مدیریت تنش با امریکا و توجه بیشتر به دیپلماسی اقتصادی

طی ماه های گذشته وزارت امور خارجه ساختار جدیدی را به کار بست و معاونت اقتصادی  در وزات خارجه احیا و فعال شد. در زیر مجموعه این معاونت، اداراتی همچون توسعه روابط استانی با کشورهای دیگر، جذب سرمایه گذاری خارجی، جذب فناوری، گردشگری و غیره راه اندازی شد.

از سوی دیگر بخشی از مسئولیت توسعه دیپلماسی اقتصادی ایران را رایزنان بازرگانی ایران در کشورهای مختلف (در حال حاضر حدود 30 کشور ) به عهده دارند البته این افراد از سوی وزارت صنعت، معدن و تجارت انتخاب می شود و با تائید وزارت امور خارجه اعزام می شوند. ضمن اینکه دکتر ظریف در سفرهای خارجی هم تیم های اقتصادی را با خودشان همراه می کنند که بعضا قراردادهای تجاری خوبی منعقد می شود.

*چند سالی است دفتر نمایندگی وزارت خارجه در برخی مراکز استان ها از جمله ساری تاسیس شده، اما کارکرد موجه ای نداشته است. الان نمی دانیم این دفاتر چه کار می کنند و نقش آن مثلاً در تسهیل و بهبود صادرات از مازندران به کشورهای همسایه چیست.

دفاتر نمایندگی وزارت امور خارجه در استان ها با هدف تسهیل امور کنسولی اتباع و شهروندان و توسعه روابط اقتصادی با کشورهای دیگر راه اندازی شده است. این دفاتر می توانند فعالیت بیشتری داشته باشند که البته میزان همکاری دستگاه ها و نهادهای مسئول در استان در این رابطه موثر خواهد بود.

به هرحال معتقدم که استقرار این دفاتر در استان هایی همچون مازندران به دلیل جایگاه ترانزیتی و همسایگی با کشورهای ساحلی دریای خزر و برای توسعه روابط اقتصادی حائز اهمیت است.  

*ارزيابي شما از انتخابات استاني چيست؟ شما از حامیان این طرح در مجلس هستید.

استاني شدن انتخابات كه من از امضا كنندگان اين طرح هستم، در مجموع به نفع فرآيند انتخابات و جايگاه مجلس و روند توسعه گرايي در كشور است و به انتخاب نمايندگان قوي تر و با رويكرد ملي كمك مي كند. متاسفانه وضعيت كنوني مجلس، به دلايل مختلف از قبيل محلي بودن انتخابات، با جايگاه رفيع مجلس، ساز گاري ندارد. اميدوارم با تصويب طرح استاني شدن انتخابات، شاهد ارتقاي منزلت و جايگاه مجلس و نمايندگان مجلس باشيم.



*برویم سروقت پرسش های استانی و شهرستانی. هرچند دلم می خواست گفتگو را در فضای ملی نگه دارم و از مجلس کنونی و فراکسیون امید و سایر مسائل کشور هم بپرسم. اما چه کنیم که بر مبنای روش و مرام این رسانه محلی، ناگزیر از طرح پرسش های منطقه ای هستیم. شما ابتدا از ورود محمد اسلامی به عنوان استاندار مازندران استقبال کردید. با او همراه شدید. اما 8-9 ماه که گذشت بیانیه دادید و در شمار منتقدان او شدید. روز معرفی اسلامی به عنوان وزیر راه هم با او مخالفت کردید. عملکرد اسلامی را در این 11 ماه و اندی استانداری چگونه می بینید؟

من از معدود نمایندگانی بودم که در زمان انتخاب آقای اسلامی از حضور او استقبال کردم. فکر می کردم بر اساس سوابق و تجربیاتی که در سطح ملی داشت می تواند یک فرصت برای استان باشد. علاوه بر این از تصمیم دولت برای انتخاب استانداران غیر بومی مطلع بودم، بنابر این صادقانه و بی منت چند ماه به ایشان کمک موثری کردم.

بنده بارها به ایشان پیشنهاد کردم که از ظرفیت نخبگان دانشگاهی و جوان بهره بگیرد، به فعالان سیاسی و اجتماعی و فعالان مدنی و حامیان دولت در استان که تلاش کردند دکتر روحانی به پیروزی برسد، توجه کند.

وانگهی برای بنده، توسعه گرایی مقدس است و مدیران را بر این اساس ارزیابی می کنم. مدیران روزمره و بی برنامه، کمکی به توسعه استان نمی کنند. بنابراین و علی رغم تذکرات دوستانه و ناصحانه، بعد از مدتی دریافتم که برای ایشان این مسایل خیلی اهمیت ندارد و یا از این فضا خیلی دور است. در واقع عملکرد ایشان در استانداری مازندران ضعیف بود. تقریبا کار موثری از ایشان مشاهده نشده است. کمااینکه عملکرد ایشان بر اساس شاخص هایی همچون پروژه های نیمه تمام، گردشگری، تجارت خارجی استان، جذب سرمایه گذاری، دامپروری و کشاورزی، پسماند و آب و فاضلاب و غیره قابل سنجش هستند. بنده هم چون نماینده مردم هستم، ترجیج دادم تا این مسایل را با مردم به ویژه نخبگان و فعالین سیاسی و به خصوص اصلاح طلبان استان در میان بگذارم.

*گمان کنم تصمیم فراکسیون امید هم این بود که به اسلامی رای مخالف بدهد.

روند به حالتی پیش رفت که ایشان به عنوان وزیر پیشنهاد شد و بنده هم در مخالفت با ایشان در مجلس صحبت کردم. البته مخالفت بنده با ایشان به خاطر حب و بغض محلی نبود، کسانی که با عملکرد و رفتار سیاسی بنده آشنا هستند می دانند که بر اساس شاخص های محلی عمل نمی کنم کمااینکه فراکسیون امید هم تصمیم گرفت که به ایشان رای ندهد. اگر در فراکسیون تصمیم بر این می شد که به ایشان رای داده شود و من در مخالفت ایشان صحبت می کردم، در آن صورت شاید به برخی مسایل محلی و منطقه ای متهم می شدم. بهر حال ایشان با رای شکننده به وزارت رسید. باید منتظر ماند و عملکرد ایشان را ارزیابی کرد. در هرحال ایشان برخلاف دوران استانداری، در این مسئولیت باید مستقیما به مجلس پاسخگو باشد.

*آن کلیپ هم که پخش شد بر اساس تصمیم خودتان بود یا فراکسیون؟

کلیپی که از مجلس پخش شد، قبلاً از تلویزیون هم پخش شده بود. البته بنده با برخی از نمایندگان استان، نمایندگان عضو فراکسیون، نخبگان و افراد مختلف مشورت کردم، همه گفتند پخش شود، تاثیرگذار است. برداشت های متفاوتی از پخش کلیپ شد، عده ای استقبال کردند و عده ای هم معتقد بودند که بهتر بود پخش نمی شد البته برخی پیشنهاد کردند که آن را تقطیع کنم که نکردم. ولی روح صحبت های ایشان و عملکرد و موضع گیری وی، حاکی از نبوداعتقاد به تعامل با نمایندگان مجلس با توجیهات مختلف بوده است.

ضمنا رویکردها و عملکرد ایشان در مازندران نشان می دهد که همکاری و تعامل با نمایندگان در رفتار استاندار سابق، جایگاهی نداشته است. کمااینکه وقتی که یک وزیر یا معاون وزیر به شهرستانی سفر می کند، مسئولان وزارتخانه قبلا به نماینده آن شهرستان اطلاع می دهند و دعوت می کنند ولی برنامه حضور ایشان در شهرستان های استان را نمایندگان از اخبار رسانه ها و فضای مجازی مطلع می شدند. بنده بارها به ایشان گفتم که شما وقتی که خود را موظف می دانید به فلان شهرستان بیایید و به فلان فرد سر بزنید، اما متاسفانه چرا نمایندگان مردم را در جریان حضور خود در شهرستان قرار نمی دهید؟ در هر حال روح حاکم بر آن صحبت ها و رفتار عملی ایشان، ضعف یا فقدان تعامل با نمایندگان مجلس است که امیدواریم در دوره وزارت این رویه اصلاح شود چرا که در غیر این صورت، مستقیماً با نمایندگان روبرو خواهد بود.

* دولت از سیاست انتصاب استاندار غیربومی عدول و در یکی دو استان استاندار بومی معرفی کرده است. فکر می کنید در مازندران استاندار بومی جواب بدهد یا غیربومی؟

چون در مشاغل ملی و بین المللی کار کردم برای بنده محدودیتی به نام جغرافیا و یا ملاحظاتی مانند بومی و غیر بومی جایگاهی ندارد. برای من شاخص توانایی و جایگاه ملی آن فرد مهم است که چقدر می تواند در سطح ملی رایزنی کند و اولویتهای توسعه استان را پیش ببرد. البته اگر این ویژگی در یک مدیر بومی باشد با توجه به اینکه از مختصات جغرافیائی و اقتصادی و زیر ساختی و منابع انسانی شناخت دارد، می تواند موثرتر باشد، بنابراین شاخصها و ویژگیها مهم تر هستند تا جغرافیا! و نیروی بومی یا غیربومی در طراز ملی و توسعه گرا باشد قطعاً می تواند به نفع توسعه استان باشد.

*این را هم می دانیم که مازندران جمعیت ثابتی ندارد و خدمات به همه ایرانیان ارائه می دهد. کار استاندار بعدی اگر غیر بومی باشد و شناخت کافی از استان نداشته باشد، دشوارتر می شود.

مازندران به جهت تزانزیتی، اقتصادی، گردشگری و .... خدمات ملی ارائه می دهد. بنده بارها در مجلس عنوان کردم که مازندران کارکرد ملی دارد ولی جایگاه ملی در توزیع اعتیارات و امکانات ندارد و جمعیت مازندران را نباید با جمعیت ثابت فعلی در نظر گرفت بلکه جمعیت شناور و حضور گردشگران را باید لحاظ کرد. چنانچه در برخی از ماههای سال، جمعیت مازندران دو برابر جمعیت فعلی است. همچنین پدیده نامناسبی در حال شکل گیری است که جمعیت از مناطق دچار بحران کم آبی به سمت شمال ایران از جمله مازندران مهاجرت می کنند که باید در برنامه ریزی ها به این پدیده بصورت جدی توجه کرد. دولت باید در تخصیص منابع و توزیع امکانات، مازندران را با این مقیاس در نظر بگیرد.
بنابر این استاندار بعدی مازندران هم باید همه این شرایط را در نظر بگیرد، یعنی بتواند ظرفیت، منابع و ثروت خلق کند.

چون در کشورهای آسیای مرکزی سفیر بودم یکی از دغدغه های من این بود که چرا روزانه نباید از مازندران به این کشورها صادرات داشته باشیم؟ استاندار آینده باید به توسعه روابط خارجی و صادرات و مشاغل دانش بنیان و بخش خصوصی همچنین مشکلات مزمن استان از قبیل حل پسماند، راههای ارتباطی، فاضلاب و غیره اهمیت بدهد و برای حل آنها برنامه مشخص و عملیاتی داشته باشد. ظرفیتهای علمی و تحقیقاتی خوبی در استان همانند دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل داریم که از جایگاه بین المللی برخوردار است و می تواند به تحقق طرح های توسعه کمک نماید.

*چند تا سئوال کوتاه شهرستانی می پرسم. شما هم کوتاه پاسخ دهید. چرا تیم خونه به خونه امسال وضعیت مطلوبی ندارد؟ نمایندگان و از جمله شما که همواره حامی این تیم بودید.

همینطور که اشاره کردید ما از توسعه ورزش در بابل از جمله تیم خونه به خونه به صورت جدی حمایت کرده و خواهیم کرد. بابل یکی از المپیکی ترین شهرهای ایران است که ورزشکاران خوبی در حد المپیک دارد، اما از امکانات خوب ورزشی بی بهره است. از جمله فاقد ورزشگاه مدرن در بابل هستیم. ورزشگاه هفت تیر قبل از انقلاب در مرکز شهر بابل ساخته شد و البته اعتباراتی برای بهسازی آن لحاظ شده است.

در حیدرکلا زمین خیلی خوبی داریم که در دولت های پیشین اقداماتی در آن انجام شد اما به اتمام نرسید. امیدوارم با توجه به ظرفیت های قابل توجه ما، مسئولان وزرات ورزش توجه ویژه ای به بهره گیری از ظرفیت های ورزشی این شهرستان داشته باشد.

در مورد تیم خونه به خونه متاسفیم که علی رغم استعداد و شایستگی، این تیم نتوانست وارد لیگ برتر شود. البته مسائلی مانند تبانی ازسوی مدیران باشگاه خونه به خونه و هواداران مطرح شد که مسئولان استدلال هایی در این خصوص داشتند و ما اعتقاد داریم مسئولان وزارت ورزش و جوانان باید پس از شنیدن سخنان دو طرف، پاسخ قانع کننده ای برای افکار عمومی می داشتند. امیدوارم که با حمایت هایی که صورت می گیرد این انگیزه و علاقه در مسئولان و ورزشکاران این تیم وجود داشته باشد که بتوانند به فعالیت ورزشی خود ادامه دهند و جایگاه مناسبی را کسب کنند.

* در نامه هایی به وزیر نیرو پیگیر احداث سد سجاد رود و کلارود شدید. در چه مرحله ای است این پروژه ها؟ می دانید که طرفداران محیط زیست به شدت با سدسازی مخالفند. دلایلی منطقی هم دارند و اقدام سیاسیون را منفعت طلبی و کسب رای قلمداد می کنند.

سد کلارود و سد سجاد رود از سالیان گذشته مطرح بوده است. یکی از مسایلی که از بنده مطالبه شده تعیین تکلیف این دو سد با هدف تامین آب شرب و آب کشاورزی بود. اصولا فرض بر این است که وقتی وزارت نیرو قرار است عملیات احداث سد را آغاز کند، مطالعات جامع انجام و کلیه مسایل فنی و زیست محیطی در نظر گرفته می شود.

به نظر من پاک کردن صورت مساله هنر نیست به هر حال باید مطالبات و نیازمندیهای مردم را در نظر گرفت. البته توسعه باید در خدمت محیط زیست هم باشد. در خصوص این دو سد بخصوص سد سجاد رود مطالعات انجام شده که مساله تامین اعتبار آن در دستور کار است. اگر احداث این سد مشکلاتی برای محیط زیست در دراز مدت یا کوتاه مدت ایجاد کند، باید با مردم صریحاً در این خصوص صحبت و راه جایگزین را پیشنهاد کرد، در غیر این صورت باید کار را به اتمام برسانند.

*زباله های بابل هم که سال هاست در انجیل سی با وضعیت نامناسبی دفن می شود. دولت ها و نماینده ها آمدند و رفتند، اما مشکل زباله پابرجاست.

یکی از مهم ترین چالش های توسعه در مازندران بحث پسماند است که بخشی از این مشکل حاصل حضورجمعیت قابل توجه گردشگران از سراسر کشور در طول سال در استان مازندران است. متاسفانه علی رغم این وضعیت، توجه شایسته ای از سوی دولت نشده است. در برنامه ششم توسعه برای مقابله با مشکل پسماند پیش بینی های خوبی شده که در صورت اختصاص منابع مالی، می توانیم خوش بین باشیم که در کوتاه مدت مشکل حل شود البته تحقق این مهم  به عزم و اراده و تلاش جمعی و مشترک و ارائه برنامه عملیاتی وابسته است.

در بابل روزانه 250 تن زباله در یکی از بهترین و بکرترین نقاط جنگلی در جنوب این شهرستان دپو می شود آنهم بدون لحاظ کردن شرایط زیست محیطی که متاسفانه این حجم از پسماند بعد از گذشت سال ها، شیرابه خطرناکی تولیدمی نماید که آسیب جدی به محیط زیست و  منابع آب زیر زمینی و غیره وارد می کند.

از اولویت های بنده مقابله با این وضعیت خطرناک بود. اقداماتی در این زمینه داشتم. پیگیری هایی با معاون اول رئیس جمهوری، وزیر کشور، رئیس سازمان محیط زیست و غیره داشتم و وقتی اقدام عملی از سوی آنها مشاهده نکردم دریک اقدام ابتکاری، فیلمی از محل دپوی زباله ( منطقه انجیل سی روستای دراز کلا در منطقه بابلکنار ) ضبط و دریکی از نطق های میان دستور خود در مجلس دقایق کوتاهی از آن را پخش کردم که خروجی مثبتی داشت و بعد از آن اعتباراتی در این زمینه تخصیص داده شد و سیستم تبدیل شیرابه به آب قابل استفاده برای مصارف کشاورزی با بهره گیری از متخصصان دانشگاه فنی بابل در آن مکان نصب و راه اندازی شد. این اقدام آنهم بعد از حدود دو دهه، حداقل بخشی از آلام و آثار ناشی از دفن زباله را کاهش داد. اگرچه، همچنان دپوی روزانه این حجم زباله در آن منطقه انجام می شود که بایستی چاره ای اساسی اندیشید.

این آموزه دینی خیلی برای من مهم است که آنچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند و آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند. بنا بر این اگر ما برای خودمان غذای ارگانیک و سالم و شرایط آرام و آسوده را طلب می کنیم، باید برای همه بخواهیم نه اینکه مردمی که در مسیر رودخانه ها و یا در نزدیکی مراکز دفن زباله هستند با این آسیب روبرو باشند و باغات، احشام و محصولات شان با مشکل روبرو شود. بنابر این باید با نگاه انسان دوستانه به این موضوع نگریست و بفکر چاره آن بود.



*در محافل و برنامه های فرهنگی بابل شرکت می کنید و به گمان ما علاقه مند حوزه فرهنگ و هنر هستید. اردی بهشت سال آینده نهمین دوره جشنواره فیلم وارش در بابل برگزار می شود. الان دبیرخانه این جشنواره در شهر شما فعال شده. برای حمایت به خصوص رفع موانع مالی وارش نهم چه می کنید؟

از علاقه بنده به حوزه فرهنگ و هنر گفتید این کاملا درست است  البته بخشی از این علاقه به احساسات و رویکرد فردی بنده برمی گردد و بخشی هم به تجربه بنده در دیپلماسی و نقش فرهنگ و هنر در پیشبرد اهداف سیاست خارجی که به عینه آن را تجربه کردم و دیدم. دو خاطره را بگویم شاید برای مخاطبان شما جالب باشد.

سفرا قبل از اینکه در یک کشور( محل ماموریت ) فعالیت رسمی خود را آغاز کنند، باید ابتدا رونوشت استوارنامه شان را به وزیر امور خارجه و سپس اصل آن را به رییس جمهوری آن کشور( پذیرنده ) تقدیم کنند.

در روزهای آغازین فعالیت در قرقیزستان بعنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران، قبل از اینکه استوار نامه ام را تقدیم کنم، هیات بلند پایه ای از ایران به این کشور سفر نمود و من هم ناچارا بایستی این هیات را در ملاقات ها و جلسات از جمله دیدار با رئیس جمهوری قرقیزستان همراهی می کردم.

آقای آتامبایف رئیس جمهوری قبلی قرقیزستان بود. او در آن جلسه خیلی از فرهنگ و تاریخ و سابقه ایرانیان تعریف و تمجید کرد و گفت: من هر وقت فرصت کنم، فیلم های ایرانی را تماشا می کنم. این حرف در گوشه ذهن من ماند تا زمان تسلیم استوار نامه به رئیس جمهور؛ ما همواره در مراسم تسلیم استوار نامه، به رسم احترام و بصورت سمبلیک یک هدیه فرهنگی به روسای جمهوری تقدیم می کنیم و این پروتکل مرسومی است دردنیا و برای همه دیپلمات ها؛ با توجه به اظهارات رئیس جمهور مبنی بر علاقه مندی به فیلم های ایرانی، تعدادی از مهم ترین فیلم های سینمایی ایرانی راکه به زبان روسی ترجمه شده بود مثل به رنگ خدا، میم مثل مادر و... تهیه و بهمراه آن هدیه فرهنگی به مسئولان تشریفات رئیس جمهوری قرقیزستان تحویل دادم و تاکید کردم که بویژه تمایل دارم اختصاصاً این بسته فیلم های ایرانی را به رئیس جمهور تحویل دهید تا با خانواده تماشا کنند.

در مراسم تسلیم استوار نامه این جانب و همزمان سفرای جمهوری آذربایجان، ازبکستان، سوئیس، ژاپن، تاجیکستان و غیره که مراسمی کاملا رسمی و تشریفاتی بود و تعدادی زیادی از خبرنگاران و تصویربرداران با حضور رئیس جمهور و وزیر امور خارجه و دستیار سیاست خارجی رئیس جمهور آن کشور حضورداشتند، یک اقدام ابتکاری و فرهنگی، فضای کاملاً خشک و رسمی را به نفع ایران و ایرانیان تغییر داد. از قبل به هیات تشریفات وزارت خارجه و سپس تشریفات ریاست جمهوری گفتم که می خواهم سورپرایزی برای رئیس جمهوری قرقیزستان داشته باشم که بین این چند سفیر، نام کشور ما در ذهنش بماند.

می خواستم در آن مراسم  شعری را به زبان محلی آنجا بخوانم که ممکن نشد و نهایتا تصمیم گرفتم عبارت « زنده باد ایران، زنده باد قرقیزستان » را که به زبان آن ها «جاشاسین» گفته می شود، را بعد از  نطق رسمی بگویم و چنین نیز شد و با صدای رسا گفتم: جاشاسین ایران ـ جاشاسین قرقیزستان.

ناگهان همه دیدند که رئیس جمهوری قرقیزستان در آن فضای رسمی و خشک، دو دستش را آورد بالا و با صدای بلند شروع کرد به خندیدن. در واقع همانجا بنای دوره جدید در روابط دو کشور که از قضا با مشکلات و مسایل زیادی هم مواجه بود، گذاشته شد و دستاوردهای خوبی در مناسبات دو کشور حاصل شد.

اجازه بدهید خاطره ای دیگر هم تعریف کنم. در ماههای آغازین ماموریت در قرقیزستان، دیداری با خانم رزا آتومبایوا که رئیس جمهوری قبلی این کشور بود، داشتم. در دوره مسئولیت ایشان، مشکلاتی در روابط دو کشور و از جمله ایرانیان مقیم در قرقیزستان بوجود آمد و این مساله در نزد مقامات ایران نیز بازتاب داشت.

در این دیدار، ایشان حرفی به بنده زد که جالب بود. گفت: « آقای سفیر، کار شما در اینجا آسان خواهد بود در صورتیکه فرهنگ و هنر و فیلم ایران را اینجا تبلیغ کنید و بشناسانید. من می دانم که صنعت سینما و فیلم ایران بسیار پیشرفت کرده و جوایز بین المللی گرفته است. اگر هنر سینمای ایران را در اینجا تبلیغ کنید، شما سفیر موفقی خواهید بود.»

 البته من به صورت جدی از طریق رویدادهای مشترک فرهنگی به این مهم توجه کردم. حتی چندین فیلم معروف ایرانی را که ترجمه به زبان روسی داشتند، تهیه کردم. یک دی وی دی رایتر خریدم و دادم به منشی سفارت که اینها را تکثیر کند. هر جا که سخنرانی داشتم یا در وزارتخانه ها برای ملاقات می رفتیم، فیلم را در قالب پکیجی به مسئولین کشور متوقف فیه، مسئولان دانشگاه ها، دانشجویان و حتی سفرای خارجی مقیم در آن کشور هدیه می دادم و تاکید می کردم که با خانواده تماشا کنند.

تاثیر و بازخورد اینکار را هم دیدم. این گونه اقدامات آثار مثبتی داشت.  بعد از این موضوع روابط ما با آن کشور که تقریبا قفل بود، گشوده شد و رییس جمهوری قرقیزستان بعد از 14 سال به ایران سفر کرد، وزیر خارجه اش هم بعد از 8 سال به ایران آمد. تا آن زمان قرقیزستان به قطعنامه وضعیت حقوق بشر در ایران رای مثبت می داند ( در واقع علیه ایران )، و با مجموعه اقدامات فرهنگی و سیاسی، رای این کشور به قطعنامه مذکور به حمایت از ایران ( در واقع رای منفی به قطعنامه ) تغییر کرد.

اینها را عرض کردم که بگویم رویدادهای فرهنگی و هنری می توانند فرصت و ظرفیت باشند. به عنوان نمونه جشنواره وارش یکی از ظرفیت های هنری و فرهنگی بسیار مهم برای ایران، مخصوصاً برای استان های شمالی و مازندران و بابل است. مکاتبات و پیگریهای خوبی انجام شد که اعتبارات لازم برای برگزاری این جشنواره تامین شود.

به نظرم یکی از بهترین ساز و کارها برای معرفی فرهنگ و تمدن ایرانی و همچنین ایجاد گردش مالی برای ترویج و توسعه گردشگری در ایران، برگزاری رویدادهای فرهنگی و هنری است. پیگیری برگزاری کنسرت موسیقی در بابل نیز بر همین اساس در دستور کار جدی اینجانب قرار دارد. باید زمینه های تفریحات سالم را برای مردم به ویژه جوانان فراهم کرد. نگاه سلبی و دفعی در این زمینه پاسخ نمی دهد ضمن اینکه خلاف قانون خواهد بود.

*دوست داشتم چند سئوال دیگر هم در حوزه بابل بپرسم. از جمله در مورد انتصابات شهرستانی، ماجرای رییس اداره ورزش شهرستان، اتفاقات شورای شهر و... که ظاهراً فرصت نمانده و شما باید جایی تشریف ببرید. ممنون که پاسخ دادید.