پنجشنبه 8 فروردين 1398-21:17
در حاشیه سخنرانی چهارشنبه شب رئیسجمهوری در ساریآیا روحانی می داند محبوبیتش به حداقل رسیده است؟
سخنرانی شب گذشته در ساری جای دفاعی برای روحانی باقی نگذاشت و نشان داد او خالیالذهن و بدون مطالعه و مشاوره وارد گلستان و مازندران شده و شمال آمدن او چندان توفیری با قشم رفتن نوروزی اش نداشته است.
مازندنومه، سرویس سیاسی: 1-بساط سفره شام پهن است و مهمانها هر لقمه ای که میگیرند، تکه ای به حسن روحانی میاندازند! رئیسجمهوری مشغول سخنرانی در جلسه شورای هماهنگی مدیریت بحران استان مازندران است.
رئیسجمهوری میگوید: «حضور داوطلبانه مردم برای کمک به آسیب دیدگان حوادث طبیعی، افتخاری بزرگ برای ملت ما است» اسماعیل در حالیکه دوغش را مینوشد، بلند میگوید: «آقای رئیس افتخار ملت را برای خودش مصادره کرد! ملت که خیلی افتخار دارند، تو چه کردی؟!»
روحانی ادامه می دهد: «محبت، عظمت، همیاری و اخوت مردم در حادثه سیل، چشم دشمنان ما را کور کرد و سیلسواری دشمن به سنگ خورد.»
مجتبی در حالیکه برای پسرش غذا میکشد، می خندد و می گوید: «حداد عادل یادش نبود کلمه سیلسواری رو اختراع کنه، این آقا اختراع کرد!»
مهمان دیگری هم ادامه می دهد و میگوید: «این روزها روحانی چه قدر دشمن دشمن می کند. سیل به دشمن چه ربطی دارد؟»
وقتی رئیس جمهوری گفت که از جان باختن شماری از هم وطنان در سیل شیراز فوقالعاده متأثر شده، یکی از مهمانان دور سفره با دهان پر از غذا تکهای پراند که: «بله، کلاً قشم آدم رو متاثر میکنه زیاد!»
دیشب روحانی هر چه گفت، سر شام به سخره گرفتند و خندیدند و باور نکردند تا اینکه صاحبخانه زحمت کشید و تلویزیون را خاموش کرد تا راحتتر شام بخورند.
2-واقعیت این است که حسن روحانی سخنران بدی نیست، با دیسکورس و گفتمان اجتماعی و تاریخی ایران نیز آشناست و افکار تودهها را می شناسد و این را در انتخابات پیشین اثبات کرد؛ ولی مدت هاست او تمرکز ندارد و به زعمی دچار روزمرگی شده و کشور را رها کرده است!
چندی پیش هم او در نشستی گفته بود:«شما اگه همه ی جنگلها رو از بین بردید همونقدر بارون میاد که جنگل باشه؟ اینجور نیست. هر چه درخت بیشتر باشه مرتع بیشتر باشه، سرسبزی بیشتر باشه ابر بیشتر می باره! ابر نگاه می کنه پایین ش می بینه خبری نیست.کویره. خوب برا چی بباره؟میره جای دیگه!»
افکار عمومی و مردم کوچه و بازار که هر مشکلی را از چشم دولت می بینند، معتقدند که مدیریت دولت کنونی آمیزه ای از عوامفریبی، بی عرضگی و وادادگی است.
سخنرانی شب گذشته در ساری هم جای دفاعی برای روحانی باقی نگذاشت و نشان داد او خالیالذهن و بدون مطالعه و مشاوره وارد گلستان و مازندران شده و شمال آمدن او چندان توفیری با قشم رفتن نوروزی اش نداشته است.
اگر نگوییم تمام، حسن روحانی بیشترین حجم سرمایه اجتماعی و محبوبیت خود را در 2 سال اخیر از کف داده. میگویند میزان محبوبیتش به 10 درصد رسیده و این را میتوان از جوکهای فراوانی که برایش کوک می شود، فهیمد و شاید تا 1400 تتمهی محبوبیتش را نیز بر باد بدهد و منفور همهی مردمی شود که به او رای داده اند.
اما یک پرسش: اگر همین امروز انتخابات برگزار شود، رئیسی رای میآورد یا روحانی؟
پاسخ به این پرسش چندان دشوار نیست. بعید است نتیجه نهایی انتخابات 96 تکرار نشود. هرچند اعداد جابهجا خواهد شد و مردم کمتر بر سر صندوق خواهند آمد. این امر در رضایت و دلخوشی از تیم کنونی دولت ریشه ندارد، بلکه حاصل نوعی سرخوردگی، سردرگمی و ناامیدی اجتماعی از جناح های مختلف و البته بلوغ نسبی مردم ایران است.
مردم برخی شعارها و ادعاهای مخالفان قدرتمند روحانی را می فهمند و می دانند از سر خیرخواهی نیست؛ چه آن هنگام که خود در راس کار بودند، اوضاع بهتر از حالا نبود.
مردم میفهمند گوشت و مرغ و دلار و پیاز فقط در این دولت گران نشده و تقریباً در دور دوم بیشتر دولتها اتفاق افتاده است.
مردم میفهمند که صف جزیی از زندگی شان بوده و تنها در دولت روحانی نیست که صف میبینند.
مردم میفهمند اگر غیر از روحانی، یکی دیگر از حضرات هم رئیس جمهور می شد، الان ما در سوئیس زندگی نمی کردیم.
3-مردم شاید با گرانی و فشار اقتصادی کنار بیایند، اما با عوامفریبی و دروغ کنار نمیآیند. مردم نباید تصور کنند روحانی به آنها دروغ تحویل می دهد و قضایا را به اصطلاح ماستمالی می کند و میرود.
ضعف مدیریت دولت در مواجهه با رخداد سیل اخیر و مدیریت بحران، غیرقابل کتمان است. اما این ضعف مدیریت از ضعف سیاست داخلی دولت ناشی میشود.
امروز بخش زیادی از کاهش محبوبیت عمومی دولت به حضور ناکارآمدان منفعل، بیالتفات و بیدغدغه نسبت به سرنوشت ملت و کشور برمیگردد.
اگر حسن روحانی تتمه انگیزه ای برایش مانده، ناکارامدانی چون استاندار پیشین گلستان را که کم نیستند، کنار بگذارد و کار را به خبره ها و اهل فن و متخصصان وطن دوست بسپارد که خیلی وقت ندارد و نداریم.