شنبه 4 خرداد 1398-0:50

گفتگو با دکتر محمدرضا طبیبی، عضو هیأت علمی دانشگاه مازندران

بومگردی باید به دغدغه استانی تبدیل شود

می‌توانیم با گردشگری و بومگردی هم اشتغال ایجاد کنیم و هم ارزش/ در شهرها مردم از رستوران رفتن خسته شده اند و دوست دارند فضای جدید و ساده‌ای را تجربه کنند/ در حوزه بومگردی مازندران کنفرانس‌های علمی و پژوهشی دیده نمی‌شود.


مازندنومه؛ سرویس محیط زیست و گردشگری، اشکان جهان آرای: بومگردی می‌تواند برای مسافران جاذبه‌های زیادی داشته باشد. شاید کمتر کسی باشد که دوست نداشته باشد هنگام حضور در یک بافت فرهنگی سنتی و بومی، طعم غذای اهالی آن منطقه را نچشد یا بخشی از زندگی روزمره آنان را احساس نکند.

 به همین دلیل است که بومگردی و سفر به روستاها هر سال افزایش می‌یابد. این فرآیند نقش مؤثری هم در اشتغال روستایی مازندران ایفا کرده است. اما با نگاه ویژه به واحدهای بومگردی، این اشتغالزایی شکلی ساختارمند گرفت.

دکتر «محمدرضا طبیبی» -عضو هیأت علمی دانشگاه مازندران و استادیار گروه مدیریت بازرگانی این دانشگاه- معتقد است که بومگردی مازندران می‌تواند مورد توجه گردشگران خارجی هم قرار بگیرد.

 این استاد مدیریت کسب و کار بر این باور است که با برداشتن گام‌های نخست بومگردی در مازندران، حالا باید با کمک نهادهای مختلف به فکر آموزش و ساختارسازی درست برای بومگردی بود.

*در دوره کسب‌وکارهای نو، فعالیت‌هایی مانند بومگردی را با توجه به ماهیت سنتی‌شان چطور ارزیابی می‌کنید؟

می گویند اقتصاد گردشگری یکی از راه حل‌های مناسب برای ارزش‌آفرینی اقتصادی در کشورهاست. اگر بخواهیم دقیق‌تر در مورد کشور خودمان بگوییم، گردشگری می‌تواند درون‌زایی اقتصادی داشته باشد. گردشگری بخش‌های مختلفی دارد که بومگردی هم یکی از شاخه‌های صنعت توریسم است. هر کدام از شاخه‌های گردشگری در منطقه‌ای از دنیا عاملی برای توسعه همه جانبه و پایدار است.

در واقع یکی از ویژگی‌های اقتصاد گردشگری، پایداری برای خودش و سایر صنایع است. اما نکته جالب این است که انواع گوناگونی از گردشگری در مازندران قابلیت توسعه دارد. از طرفی ما در منطقه آسیای میانه و مرکزی و خاورمیانه قرار داریم و در مرز بین این دو منطقه قرار گرفتیم. نزدیک‌ترین فاصله را با یکی از بزرگترین شهرهای دنیا یعنی تهران داریم و ارتباط زیادی بین مازندران و استان‌های بزرگ کشور وجود دارد. حتی از طریق دریا با کشورهای آسیایی و اروپایی هم مرز هستیم. همه این‌ها نشان می‌دهد که چقدر موقعیت‌مان برای حضور در عرصه گردشگری مناسب است.

 روی دیگر مناسب بودن مازندران این است که گرانی ارز سفرهای خارجی را محدود می‌کند. آلودگی شهرهای بزرگ را هم داریم. جمعیت سالمند قابل توجهی هم در کشور زندگی می‌کنند، همچنین جوانانی که نیازمند تخلیه انرژی هستند. بنابراین می‌توانیم با گردشگری و بومگردی هم اشتغال ایجاد کنیم و هم ارزش. دانش‌آموختگان حوزه گردشگری در استان به راحتی می‌توانند با هدف ساماندهی بازنشستگان تهرانی و شهرهای کلان برای دوره‌های روزانه، هفتگی یا حتی دو ماهه استفاده کنند و در قالب تورهای گردشگری آن را اجرا کنند. می‌شود در این حوزه دسته‌بندی‌هایی بر اساس رده سنی یا علاقه‌مندی‌ها تدوین کرد، اما این ضعف دانش کسب و کار است که مانع می‌شود از این فرصت استفاده کنیم.

*منظورتان این است که هم زیرساخت وجود دارد و هم مشتری؟

بله. ایران نسبت به کشورهای توسعه‌یافته خیلی جا برای کار دارد، اما خود ما و به ویژه جوانان قدر فرصت‌هایی مانند گردشگری و بومگردی را نمی‌دانیم. در مقابل هم اگر استراتژی درست در سطح کلان استان داشته باشیم و این هدایت را انجام دهیم تا از ظرفیت پارک‌های فناوری برای تشویق دانشجویان و کارآفرینان استفاده شود، در کنارش می‌توانیم سرمایه‌گذار جذب کنیم و شرکت‌هایی را که در بحث بومگردی به صورت تخصصی کار می‌کنند را حمایت کنیم. البته این‌ها نیاز به آموزش‌هایی دارند که علاقه‌مندان بتوانند با الفبای کسب و کار آشنا شوند.
این که فردی فقط مسیر بلد باشد یا هنری را بشناسد کافی نیست. باید با قوانین کسب و کار آشنا شود تا بتواند از این فرصت‌ها استفاده کند. اگر عواملی مانند شرکت‌ها و کارآفرینان، مدیریت تقاضا، مدیریت درست منابع طبیعی و زیرساخت‌ها و فناوری مورد نیاز در کنار هم قرار بگیرند، می‌توانیم به هدف توسعه پایدار از راه گردشگری برسیم و کمتر دچار چالش‌هایی اقتصادی و اجتماعی شویم.

*در مازندران اقداماتی در حوزه بومگردی انجام شده که برخی هم نتیجه‌بخش بود. فکر می‌کنید این گام‌ها در مسیر درستی برداشته شدند؟

بازار مکانیزم خاص خودش را دارد. زمانی که تقاضا فشار بیاورد ناخودآگاه به سمت تعادل می‌رسد. در شهرها مردم از رستوران رفتن خسته شده اند و دوست دارند فضای جدید و ساده‌ای را تجربه کنند. چقدر در روزهای تعطیل به منطقه خوش آب و هوایی بروند و در چارچوب ویلا بنشینند؟ وقتی این فشار خالی نمی‌شود خود به خود بازار مکانیزم عرضه را ایجاد می‌کند. یعنی تقاضا سبب شده که امروز بومگردی مورد توجه قرار بگیرد. اما باید متولی داشته باشد و از نظر علمی و تخصصی پایش شود.

 در حوزه بومگردی مازندران کنفرانس‌های علمی و پژوهشی دیده نمی‌شود و حساس‌سازی لازم در این حوزه صورت نمی‌گیرد. ضمن این‌که تبلیغات واحدهای ایجاد شده هم مطلوب و کافی نیست.

*تبلیغات رسانه‌ای و محیطی؟

هر تبلیغی که بتواند بهتر و بیشتر چنین واحدهایی را معرفی کند. در چنین مواردی باید از مکانیزم کانال‌های توزیع مانند آژانس‌های گردشگری استفاده کنیم. واحدهای بومگردی می‌توانند مخاطب زیادی داشته باشند. لازم است باید با شرکت‌های گردشگری وصل شوند و از آن طریق مشتری جذب کنند. درست است که اینترنت آمده، اما کانال توزیع می‌تواند جذب گیرنده خدمات را تسهیل کند.
به نظرم هنوز در زمینه معرفی این مجموعه‌ها خوب عمل نشد. برای همین برند شناخته شده‌ای در سطح ملی نداریم. ما حتی برند مناطق‌مان ضعیف است، چه برسد به نام مجموعه‌ها. البته این ضعف بخش خصوصی است. خودش باید جلو بیفتد و تبلیغات خوب داشته باشد.

*با توجه به رشد تعداد واحدهای بومگردی در مازندران طی چند سال اخیر، سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری باید چه کار کند که مسیر درست‌تر طی شود.

بهتر است نگاه وظیفه‌ای نسبت به یک نهاد را کنار بگذاریم. در این فرآیند نهادهای زیادی می‌توانند دخیل باشند و کمک کنند. بیمه، جهاد کشاورزی، جنگلبانی، محیط زیست، علوم پزشکی، حمل‌ونقل، رسانه‌‌ها، فرمانداری‌ها و بسیاری از نهادهای دیگر می‌توانند نقش پررنگی در رونق بومگردی داشته باشند. این که فقط بگوییم سازمان گردشگری چنین کاری کرد یا چه باید بکند درست نیست.

بومگردی باید به دغدغه استانی تبدیل شود و کمیته‌های استانی در این زمینه شکل بگیرد. افرادی هم که در مسیر این فعالیت قرار گرفتند باید به سمت کسب آموزش‌های لازم و تبدیل شدن به شرکت گردشگری و تور حرفه‌ای حرکت کنند. در عین حال مطمئنم که یادگیری فقط برای بخش خصوصی لازم نیست و مدیران ما بیشتر از بخش خصوصی به کسب این آموزش‌ها نیاز دارند. بومگردی می‌تواند یکی از استراتژی‌های خوب اشتغالزایی برای استانداری مازندران باشد. در این حوزه حتی باید نگاه‌ بین‌المللی داشت. خیلی از گردشگران خارجی دوست دارند بیایند و زندگی بومی مردم منطقه را تجربه کنند. گردشگر خارجی عامل خوبی برای کسب درآمد است.

*با توجه به برخی فرمول‌های ثابت ارائه خدمات در پایگاه‌های بومگردی مانند غذای محلی، طبیعت‌گردی یا اقامت در خانه‌های بومی، این فعالیت نمی‌تواند به مرور تکراری شود؟

طبیعی است که فعالان این عرصه باید به فکر متفاوت بودن باشند. اگر می‌خواهند پایدار باشند باید خدمات‌شان هم متمایز باشد. باید ببینیم چه نیازی را می‌خواهیم از مصرف‌کننده برطرف کنیم و آن نیاز باید شناسایی و رفع شود. در مرحله دوم باید سعی کنیم ضمن این‌که رقیب را خراب نمی‌کنیم، در رقابتی همکارانه آن نیاز را از رقیب بهتر رفع کنیم. با خدماتی که داریم و استانداردهایی که تعریف می‌کنیم باید برای مشتری جذابیت و ارزش ایجاد کنیم. مثلا وقتی یک مجموعه بومگردی همراه با غذای با کیفیت و مکان تمیز، خدمتی مانند فیلمبرداری یا عکاسی را هم ارائه کند، خودش را متمایز کرده است. مصرف‌کننده در این موقعیت به فکر ارزشی است که به دست می‌آورد. آن موقع درآمد هم کسب می‌شود.

*این یعنی نوآوری در ارائه خدمات.

بله. این مدل از گردشگری بیش از 50 سال است که در بسیاری از کشورهای دنیا وجود دارد و همچنان پابرجاست. اما آنچه که می‌تواند این داستان را متمایز کند خلق ارزش برای مشتری است. وقتی وارد بحث گردشگری یا هر صنعتی می‌شویم، زنجیره ارزش دارد؛ یعنی مجموعه‌ای از فعالیت‌ها که می‌تواند در کنار هم قرار بگیرد و برای مصرف کننده ارزش ایجاد کند. اگر پیش از تصمیم مصرف کننده فکر کنم و مراحل مختلف را مد نظر قرار دهم و نیازها را بشناسم خدمات را کامل می‌کنم. یک فعال در عرصه گردشگری یا بومگردی هم در چنین موقعیتی قرار دارد. باید تمام این زنجیره را ببینید و برای تأمین آن‌چه که خودش ندارد با مجموعه‌ای مرتبط وارد مذاکره شود. در عین حال باید سعی کند کارهایی که در زنجیره انجام می‌دهد نسبت به رقبا متمایز باشد.

در زمینه بومگردی، بسیاری از معیارها مانند فرهنگ بومی، غذا، پوشاک، سوغات و طبیعت در مناطق مختلف مازندران وجود دارد. اما مجموعه‌ای برنده است که ضمن استفاده از این پتانسیل در ارائه خدمات متمایز باشد. زمانی که دارید روی گروه‌های مشتریان کار می‌کنید باید پیش از کسب و کار طبقه‌بندی انجام شود. یعنی گروه‌های مشتریان شناسایی شوند و گروه‌هایی که سبد نیازهای مشترکی داشته باشند در یک دسته قرار بگیرند. حتی مشتریان لوکس‌پسند را هم باید تفکیک کرد. چون هر کدام از گروه‌ها نیازهای مختلفی دارند. فردی که در یک فضای لوکس زندگی می‌کند شاید دوست داشته باشد حتی در فضایی بومی هم امکاناتی داشته باشد.

*این نوآوری‌ها صرفا در ارائه خدمات خلاصه می‌شوند یا می‌توانند در شکل‌های دیگر هم باشند؟

وقتی می‌گوییم نوآوری یعنی هر ایده‌ای که برای مخاطب جذابیت داشته باشد. نوآوری و آموزش پایه هر کسب و کار است. باعث می‌شود بتوانید عملیات خوبی انجام دهید تا عملیات منجر به رفع نیاز مشتری شود و همان رفع نیاز شما را به یک سود و درآمد پایدار برساند. مثلا یاد دادن آشپزی غذای بومی به مشتریان، یا اجازه دادن به مسافر برای استفاده از محصولات طبیعی منطقه مثل چیدن و پاک کردن سبزی‌ها. گاهی باید اجازه داد مشتری این سبک زندگی را تجربه کند و مثلا دوشیدن گاو یا گوسفند را یاد بگیرد و خودش شیر بدوشد. این تجارب برای مسافر بسیار مهم و جذاب هستند.