دوشنبه 10 تير 1398-14:1

تنگه کولا کجاست؟

«اسپهبد خورشید» نامی بی‌سبب برای غار خطیرکوه

بعضی از تحصیل کرده های تاریخ ما حرف عجیب و غریب بدون سند اعتمادالساطنه را واقعی انگاشته، نظر او را بی دلیل پذیرفته اند. اما مردم بومی، هنوز هم غار را  با نام درست آن "لاپ کمر" یاد می کنند و هرگز با نام جعلی اسپهبد خورشید برای نامیدن این غار میانه ای نداشته اند.


مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، درویشعلی کولاییان: مقاله ای در پاییز 97 در نشریه  "پژوهش های باستان شناسی ایران"  با عنوان "دربند کولا آوردگاه راه بردی اسپهبدان تبرستان در برابر اعراب" منتشر شد و موضوع آن، مکانی تاریخی در مازندران، موسوم به  «دربند کولا» است.

  نویسنده مسئول مقاله آقای دکتر سامان توفیق در جریان پژوهش ها ی خود، غار با اهمیت و بی نظیر خطیر کوه در شهرستان سوادکوه مازندران را که اخیراً به نادرست نزد بعضی ها به اسپهبد خورشید موسوم شده است چنین می نامد و آن را در پیوند با مکان تاریخی "دربند کولا" می شناساند و پژوهش منتشره از سوی اینجانب را که اصولاَ با اساس کار های ایشان در تعارض است ، با شرحی مفصل اما استدلالی ضعیف و نادرست مورد تردید قرار می دهد. از آنجا که درستی رساله دکتری و درستی موضوع پروژه ایشان، با مکان یابی درست دربند کولا محک می خورَد، وظیفه  خود می دانم  به منظور روشنی انداختن به موضوع مطالبی را بازگو کنم .

 دربند کولا

تنگه کولا مکان تاریخی با اهمیتی است که ذکر نام آن در دو کتاب از معتبر ترین کتاب های تاریخ محلی ایران ، آمده است.  کتاب تاریخی ابن اسفندیارکه در قرن هفتم هجری و تاریخ ظهیرالدین مرعشی که در قرن نهم هجری تالیف شده است. هر دو کتاب در مورد دربند کولا یا همان تنگه کولا مطالب مهمی را آورده اند . نویسندگان دو کتاب در اصل مازندرانی هر دو آگاه به زبان مازندرانیند، به ویژه ظهیرالدین مرعشی  زبان مازندرانی را خوب می دانست ؛ فضیلتی که پژوهشگران امروز تاریخ مازندران متاسفانه اغلب از آن کم بهره اند .

همانطور که اشاره شد از جالبترین نکات ، دراین دو کتاب، اشاره به دربند کولا است به ویژه  به موضوع مشارکت زنان مازندرانی در جنگ، جنگی معروف درآن جا که به شکست فاحش و  به قتل  رسیدن سردار عرب ( فراشه )منجر شد. نظیر این واقعه در تاریخ ایران شاید بی سابقه است. نقش زنان در این کارزار قطع درختان روئیده بر ارتفاعات مشرف به تنگه، سپس هدایت و انداختن به موقع درختان به قعر تنگه بود. این کار  به وقت رسیدن فراشه به دربند و عبور سپاهیانش از درون تنگه صورت گرفت و وحشت بی حساب مرکبها و سوارکاران دشمن را پدید آورد و پراکندگی شان را موجب شد. در چنین وضعیت یورش مردان در کمین نشسته مازندرانی کار را تمام و شکست قطعی و قلع و قمع متجاوزین را فراهم کرد.

 روایتی دیگر در آن دو کتاب، باز هم در پیوند با دربند کولا است: اسپهبدی مازندرانی ( اسپهبد خورشید ) در جنگ و گریز با لشگریان عرب، کهفی و طاقی بالاتر از دربند کولا را، مخفی گاه اموال و پناهگاه زوجه های متعدد و افراد حرمسرای خود می کند. ظهیرالدین مرعشی از پناهگاه این گونه یاد می کند :

« اسپهبد جمله اعزه و اولاد  و ازواج خود  و ...را با اموال خود به بالای دربند کولا براه زارم (آرم )برد آنجا کهفی  و طاقی بود که آن را عایشه کرگیل دز می گویند»

 نشانی ها که ابن اسفندیار و ظهیرالدین می دهند مکان در بند کولا را جایی به فاصله ای قریب به یک فرسنگ از ساری و در جنوب شرقی این شهر و در یک فرسنگی روستای کولا (پایین کولا)  که خود در دوازده کیلومتری جنوب شرق ساری است، معرفی می کند.

هم رود آرِم و هم رود زارِم بالاتر از دربند واقع شده اند. آرِم بخش آغازین رود زارِم  است که سرانجام به تجن میریزد . نام آرِم و زارِم  گویا بر مبنای  نام دو آبادی  واقع در کنار این دو رود بوده است.

کشتگاه وسیع شالی متعلق به مردم کولا در بالا و پایین دربند، در کنار رود و در درون مسیل پهناور تجن در این بخش ویژه از رودخانه است که در زبان محلی به آن "چاکه" می گویند.

ناحیه تاریخی کولا با شمول محل سکونت مردم  یعنی روستای پایین کولا، معرف همین منطقه است. طاقی و کهفی که مرعشی اشاره به آن می کند و  فعل  "بود" برای آن به کار می بَرَد،  می توانست فضایی حفاری شده شبیه سردابه های قدیم باشد. حفره ای فراخ در بدنه شاخه کوه خاکی که شیبی تند دارد و عموماً خاک آن ها  ریزدانه بوده و نرم و به راحتی جابجا می شود، سقفی  پوشیده از درختان جنگل و با شیب تند طاق را همیشه مخفی می ساخت و برای عمق بیشتر و برودت و خنکای  بیشتر سردابه ها،  فقط به کندن وپیش رفتن در جهت افقی نیاز بود و مشکل پله و پلکان نداشت.  دیواره ها و طاق با خشت و آجر بود.

چنین جایی انتظار می رود که پس از هزار سال یا بیشتر، از میان رفته باشد. اما  اماکنی دیگر مثل  بخش های حساس آبراهه های کهن ، مثلاً بخش سرپوشیده متعلق به نهر بزرگ " اسپه ورد  " و بخشی از نهر روستای مِرمِت (مرمت رو ) که از زیر کوه عبور می کند  هنوز هم  پابرجاست ، این آثار که نام برده ایم ، تکنیک کار را در مورد طاق سردابه تا حدودی نشان می دهد.  نوع مصالح ، ابعاد خشت و آجر به کاررفته از عمر زیاد این آثار حکایت می کند .

قصد این نیست  سخن به درازا بکشد و بسیاری از مطالب که حاصل پژوهش اینجانب از زوایای مختلف است در اینجا مطرح شود. هدف ، نشان دادن نادرستی فرضیات است که نویسنده مقاله در توجیه هدف خود به آن متکی است.

باید به ایشان متذکر شد تحقیق، به قول ایشان از نوع  کتابخانه ای،  نباید مانع شود تا نویسنده ناحیه کولا را  که به راحتی در دسترس است از نزدیک نبیند و مرتکب اشتباه شود و آن را نزد خود ناحیه هموار جلگه ای به مفهومی که خود تعریف نامشخصی از آن دارد، تصور کند.

اولاً محل سکونت روستا نشینان کولا همیشه در فاصله ای قابل توجه از در بند کولا بوده است و دربند کولا و یا تنگه کولا در محدوده شالی زاری مردم کولا است . محل روستا ی کولا بر فراز  یک شاخه کوه خاکی است که از دوسو مسیلی عمیق آن را احاطه کرده و اغلب اوقات در مسیل ها که از زبان محلی ها به آن« دَرِه »گفته می شود آب جاری است  و این آب ها به تجن می ریزد . به تعبیری این شاخه کوه سومین شاخه کوه از رشته کوه ها در ناحیه است ،  اولین آن  کوه اسپرز است که به هنگام رفتن از ساری به سمت نکا در چند کیلومتری ساری دست راست جاده و در فاصله ای از آن  دیده می شود و بخش اعظم آن هنوز پوشیده ازجنگل است  ، پارک موسوم به  پارک جنگلی زارع قسمتی از همین جنگل است . ارتفاع شاخه کوه اسپرز یعنی شاخه کوه اول ، نسبت به رقوم جاده بیشتر از یکصد متر است . بعد از این کوه و در جنوب روستای اسپرز ، شاخه کوهی دیگر به موازات آن به چشم می خورد و ناحیه ای مرتفع بر روی آن  معروف به   " لک کُز  "  و ارتفاع آن متجاوز از یکصد متر است . اما کوهی که روستای پایین کولا بر روی آن واقع است  سومین شاخه محسوب می شود و جانب  شرقی کوه به ارتفاع  بیش تر از یکصد و پنجاه متر (سانه خل ) است . علاوه بر این ها ،  شاخه کوه ها ی متعدد دیگر اغلب پوشیده از جنگل  فرسنگ ها  پی همدیگر به سمت جنوب ادامه پیدا می کنند  . این شاخه کوه ها گاهی موازی و  شرقی غربیند و تا روستای ورند و تا ارتفاع ششصد متری از دریا  و فراتر از آن دیده می شوند .

منطقه وسیع و ناهموار که ناحیه  کولا در درون آن است از سوی نویسنده مقاله، به نادرست ناحیه هموار و جلگه ای فرض می شود  و می نویسند «... در رد نظریه درویش علی کولاییان باید بگوئیم: نزدیکی با ساری و مسیر مرتبط از طریق تنگ لته به ساری و دامغان ، نام کولا وجود قلعه پرچی کلا و وجود امتداد دو رود زارم و آرم که اتصال به رود تجن پیدا می کند که ایشان به عنوان دلائل انتساب تنگه لته به کولا می داند غیر قابل قبول است.» ص 130

البته نویسنده محترم استدلال غیر قابل قبول خواندن آن چه که  از اینجانب ( درویش علی کولاییان ) نقل می کند را اینگونه بیان می کند: «منابع تاریخی و جغرافیایی همه جا در ذکر "کولا" اشاره به کوهستان دارد و اما این روستای کولا در جلگه واقع شده است. فقدان قابلیت دفاعی بالا به دلیل بی بهره بودن از گذرگاه کوهستانی مستحکم و پهنای بیش از اندازه تنگه ی لته  نزدیک به یک کیلومتر که امری غیر طبیعی برای معابر و و تنگه های راهبردی نظامی به شمار می رود از دلائل اصلی رد فرض یکی دانستن تنگه ی لته با در بند کولاست.» ص 130

اشتباه نویسنده محترم در بیان وضعیت جغرافیایی کولا در اینجا بسیار واضح است. بی اعتنایی  به چگونگی پدید آمدن تنگه، کاملاً هویداست. او نمی داند تنگه (تصویر 2) حاصل تغییر بخشی از مسیر تجن، پس از آمدن شالیکاران مهاجر و دخالت های انسانی متعاقب استیلای یونانیان است و با گدشت قرون، ریزش و رانش دیواره های خاکی  باعث ازدیاد غیر عادی پهنای تنگه می شود .

از دیگر نشانه ها که آگاهی دوست نویسنده و اساس کار او را  کاملاً به زیر سوال می بَرَد، باور او به نقل قولی مجعول از اعتمادالسلطنه مورخ عهد قاجار است. اعتمادالسلطنه در سفری به مازندران با دیدن غار خطیر کوه در راه، آن را پناهگاه تاریخی کسان اسپهبد خورشید و مخفی گاه اموال او تصور می کند (تصویر 1) با توجه به ارتفاع و در معرض دید بودن غار حتی از فواصل دور، گویی که به قول معروف، او پنهان شدن شتر بر سر مناره را مطرح می کند! حال که  کمتر از 200 سال از زمان او می گذرد،  بعضی از تحصیل کرده های تاریخ ما حرف عجیب و غریب بدون سندش را واقعی انگاشته، نظر او را بی دلیل پذیرفته اند. اما مردم بومی، هنوز هم غار را  با نام درست آن "لاپ کمر" یاد می کنند و هرگز با نام جعلی اسپهبد خورشید برای نامیدن این غار میانه ای نداشته اند.

حرف بی سند اعتمادالسلطنه کار را بدانجا کشاند که بعضی از پژوهشگران این غار را که  فقط یک پدیده طبیعی شگرف است اثری تاریخی بدانند و بسیار چیزها بر روی کاغذ بیاورند. مسئول  محترم مقاله، جناب آقای  دکتر سامان توفیق که با عنوان  مدیر پروژه  غار – دژ اسپهبد خورشید مازندران معرفی می شود متاسفانه همین راه را رفته و همچنان نیز ادامه می دهد. باید به ایشان بگوییم بروز اشتباه در کارهای علمی همیشه  امری محتمل است و از ارزش علمی کار چندان نمی کاهد  اما اصرار دانشمند در پوشاندن اشتباه پذیرفتنی نیست .

 دلیلی که  گاهی سبب می شود تا دوستان پژوهشگر در تاریخ محلی مازندران، از واقع بینی دور بمانند نداشتن تسلط و یا عدم آشنایی به زبان مازندرانی است . تعابیر نادر ست از واژه های کهن مازندرانی بسیار است . به عنوان مثال در اصطلاح « عایشه کرگیل دز »  جزء " کرگیل دز " را   "کرگیل دژ" تعبیر می کنند و می گویند از دو جزء فارسی "کرگیل" به معنای غارت و "دژ" به معنای قلعه است . حال آنکه این واژه، واژه اصیل مازندرانی  "کرکیل دیز" به معنای انبار محصولات دامی و لبنی است. علاقه مندان می توانند این واژه را در فرهنگ پنج جلدی  واژه های تبری جستجو کنند (فرهنگ واژه های تبری زیر نظر جهانگیر نصری اشرفی انتشارات احیا کتاب )

ضمناً تحقیقات مفصل در مورد ریشه و تاریخ زبان مازندرانی توسط اینجانب نشان می دهد جزء "عایشه " در اصطلاح مورد بحث همان واژه عربی نیست بلکه شکلی از یک واژه کهن مازندرانی است، متفاوت با کرکیل دیز های معمول که چفت و بست چوبی دارند ، واژه عایشه ( آیَشه - سنسکریت )اشاره به قفل و بست آهنی برای راه ورود می کند. واضح است که انبار متعلق به اسپهبد یعنی مالک اصلی چراگاه های جنگلی در منطقه  می بایستی وسعتی غیر معمول و حفاظی آهنی داشته باشد.  ر. ک. مازندرانی و سنسکریت کلاسیک (روایت واژه ها) چاپ دوم 1397 نشر گیلکان

واژه ای دیگر "کووازنو" است  که معنای غریبی را برای آن ارائه می دهند ؛ با کمل تعجب  به باور نویسنده یا نویسندگان مقاله واژه کنگلو نزدیکی بسیار با "کووازنو" دارد. به خیال آن ها  " کووازنو "در گذر ایام و تلفظ عامیانه به کنگلو تغییر شکل داده است. نگارندگان به اختیار خود فتحه و کسره به حروف بخشیده حرف اول واژه  «کووازونو » یا  «کووازنو » را با (کَ) نمایش می دهند، یعنی حرف اول را مفتوح نمایش می دهند تا به (کنگلو ) نزدیک تر باشد.

اصل واژه در واقع "  کوه- وازَنو"  یعنی کوهی که از آن باد می خیزد. این اصطلاح به جانبی از سکوتپه ، حوالی تنگه لته  یا همان تنگه کولا اطلاق می شود و در آن حوالی همین امروز هم  اصطلاح  "کووازنو" از زبان مردم محلی، شنیده می شود.

باید دانست در زبان مازندرانی بادبزن دستی را "وازَن" می گویند و مکان بادخیز را " وازنو یا وازنا " می نامند. جمله  معروف "وازنا پیدا نیست" در شعر نیما آمده است. در آثار مورخینی که نام برده ایم  کووازنو جایگاهی  نزدیک به دربند کولا معرفی می شود.  برای اجتناب از اطاله کلام به بسیاری نکات که مورد ایراد است اشاره نمی کنیم و به گمان ما همین مقدار کافی است


 تصویر شماره 1- غار خطیر کوه (لاپ کمر) - مکانی مرتفع همیشه عاری از جنگل بوده، از فاصله های دور هویدا است . این که اینجا روزگاری مخفیگاه مال و اموال و  افراد غیر لشکری، پناهگاه زنان و کودکان و پیرزنان و پیرمردان واعضای حرمسرای فرمانروای وقت تبرستان باشد  گمانی بی تناسب و نادرست جلوه می کند .




تصویر2- نمای تنگه  کولا از شمال- تنگه کولا که تجن از میان آن از جنوب به شمال جاری است. در دور دست و به فاصله 5 کیلومتری از محل استقرار دوربین شهرک شهرداری، پل گردن – ساری

تصویر 3- تنگه کولا از جنوب – در حال حاضر، رود تجن به دماغه غربی(سمت چپ) نزدیک است. دشت همواری که جلب توجه می کند مسیل و یا به زبان محلی چاکه تجن است. نویسندگان مقاله به دلیل زمین هموار و وسعت مسیل  که محلی ها  به آن "چاکه" می گویند. کولا را به اشتباه واقع در جلگه می پندارند. مایه شگفتی است که دوستان باستان شناس عکسی  که به توسط اینجانب برداشته شد و در نوشته های پژوهشی متعلق به اینجانب آمده است را با آوردن تاریخی نادرست و  شاید بر اثر اشتباه  به نام خود، در مقاله گنجانده اند. (مجله باستان شناسی ایران، شماره  18 دوره هشتم ص 131 )




تصویر4- دماغه غربی تنگه کولا از دوردست و از سمت شمال، بولوار کشاورز، جاده ساری کیاسر- سکوتپه- (دماغه شرقی در این تصویر دیده نمی شود).




تصویر شماره 5- شرح مفصل در ارتباط با تنگه کولا که رانشی عظیم در دیواره های شرقی تجن، در حوالی تنگه، سبب هدایت سیلابی عظیم به سمت ساری شد و سیل معروف و تاریخی قرن چهارم هجری در ساری را  به بار آورد، در آثار منتشره از سوی اینجانب آمده است، همچنین در مقاله یی دیگر به همین قلم با عنوان "تجن در زمان عبور اسکندر" در ارتباط با تغییر مسیر بخشی از رود تجن ، در حوالی تنگه لته امروز، مطالبی آمده است ، ازجمله علت پدیداری تنگه در مسیر تازه رود و این نکته  که تنگه لته (قدیم ) نام خود را در اثر مجاورت با  تنگه کولا گرفته است .

خلاصه آن که بر اساس شواهد تاریخی و نیز شواهد عینی، تغییر مسیربخشی از رود تجن، اتفاقی است که متجاوز از دو هزار سال پیش، پس از استقرار مهاجرین شالی کار( تپور ها) و بر اثر دخالت های انسانی از سوی آنها روی داده است.

مطالب مرتبط:

قلب تاریخ بدتر از حذف تاریخ است!

تخیل با پژوهش علمی فرق دارد!