جمعه 8 آذر 1398-22:15
تحلیل الگوی رأی دهی مردم قائمشهر؛تنوع طلبان خستگی ناپذیر
تحلیل الگوی رأی دادن مردم قائم شهر، سوادکوه، جویبار و سیمرغ در انتخابات مجلس شورای اسلامی نشان میدهد واجدان شرکت در انتخابات در این حوزه انتخابیه در اغلب دورهها، به نماینده حاضر رأی نداده و نامزد جدیدی را انتخاب میکنند.
مازندنومه؛ سرویس سیاسی، احسان شریعت: تحلیل الگوی رأی دادن مردم قائم شهر، سوادکوه، جویبار و سیمرغ در انتخابات مجلس شورای اسلامی نشان میدهد واجدان شرکت در انتخابات در این حوزه انتخابیه در اغلب دورهها، به نماینده حاضر رأی نداده و نامزد جدیدی را انتخاب میکنند. آنها گاه حتی حاضر میشوند نماینده دور قبل را انتخاب کنند اما نماینده حاضر را انتخاب نکرده و تقریباً در هر دوره، ۲ سهمیه نمایندگی در این حوزه انتخابیه به افراد جدید میرسد.
تحلیل این رفتار در قالب مفهوم "انتظارات" میتواند تا حدی این پدیده را مورد تبیین قرار دهد. نمیتوان با حکم قاطع گفت نمایندههای این حوزه انتخابیه چون عملکرد ضعیفتری نسبت به نمایندههای دیگر حوزههای انتخابیه استان دارند، انتظارات مردم برآورده نشده و آنها به افراد جدید رأی میدهند. درواقع تحلیل این پدیده بیشتر نه در عملکرد نمایندهها، بلکه در چارچوب رفتارشناسی فرهنگی و مدل توقعات و انتظارات این مردم میگنجد.
رفتارشناسی فرهنگی مردم این حوزه انتخابیه به ویژه مردم شهرستان قائمشهر که بیشترین جمعیت را دارد، نشان میدهد قائمشهریها به دلایل مختلف مردمی به شدت تنوعطلب هستند. تنوعطلبی مردم قائمشهر خود را در اغلب جنبههای زندگی نشان داده که بخش مهمی از آن به انتخابهای اجتماعی و سیاسی معطوف میشود. مردمی که بسیار به دنبال تجربههای تازه در هر زمینهای هستند و به سادگی از هر بستر ثابت معنایی عبور کرده و آنرا نادیده میگیرند.
«بسترهای ثابت معنایی» سازههایی هستند که در طول سالیان شکل گرفته و با نظمبخشی به ارتباط میان ذهن و اشیاء، الگوهای فکری و رفتاری افراد را تنظیم میکنند. برخی خیابانها و کوچههای قدیمی، برخی مغازههای قدیمی شهر، جشنها و مراسمات سنتی، پیوندهای خویشاوندی، و در کل تمامی نمادهای فضایی و فرهنگی به عنوان بسترهای معنایی که در طول سالیان ثابت ماندهاند به رفتارهای افراد جهت داده و برایشان نوعی هویت ایجاد میکنند. گویی مردم قائمشهر هنوز به مدل ثابتی که برداشت آنها از زندگی پیرامون شان در بخشهای مختلف را معنا کند چندان دست نیافتهاند. شکل نگرفتن این الگوی ثابت فرهنگی، در اغلب جنبههای زندگی این مردم پدیدار است.
چندین نمونه از مصادیق این ادعا شامل موارد زیر است: آمار بسیار بالای طلاق که براساس اسناد مراکز مشاوره دادگستری، اغلب پروندهها دلیل چندان قانع کنندهای برای جدایی ندارد و بیشتر به زیاده خواهی و دلزدگی زوجین مربوط میشود. موقت بودن اغلب کسب و کارها و تعویض چندباره مشاغل به ویژه در بازار که نمونه بارز آن مغازههای بسیاری در سطح شهر قائمشهر کاسبیشان را تغییر میدهند. این سخن عامیانه در میان بازاریان قائم شهری رواج داد که میگویند در قائم شهر هر مغازهای (برای مثال یک فروشگاه زنجیرهای یا لباس فروشی یا فست فود) یک سیکل مشخص دارد. در همان ابتدای کار که با زرق و برق افتتاح میشود مردم به شدت به آن گرایش پیدا میکنند، پس از مدتی استقبالها متعادل شده و در آخر به گونهای استقبال از آن فروشگاه ضعیف میشود که مجبور میشوند آن کسب و کار را جمع کنند.
نمونه بارز این رفتار تب فلافل خوری مردم قائمشهر بود که در سال ۹۳ و ۹۴ ناگهان فضای این شهر را در بر گرفت. در کمتر از دو ماه حدود ۴۰ فلافل فروشی در این شهر گشایش یافت که در سال ۹۵ تقریباً تمامی آنها ناپدید شده و اکنون چیزی در حدود ۵ فلافل فروشی در این شهر مشغول به کارند. شاهکلید تحلیل رفتار مردم این شهر: دلزدگی، سیری ناپذیری، عدم رضایت از وضع موجود و تنوع طلبی است.
نتیجه اینکه با این الگوی رفتاری همواره میتوان پیش بینی کرد که مردم این شهر در اغلب موارد به گزارههای جدید روی آورده و رویههای موجود را بر هم میزنند. انتخابهای مهم زندگی اعم از انتخابهای اقتصادی، الگوهای خرید و مصرف، انتخابهای اجتماعی و الگوهای مد، پوشش و انتخاب بستههای فرهنگی، انتخابهای سیاسی و دیگر موارد در قائمشهریها همواره با پیش فرض تنوعطلبی و تغییر قابل پیش بینی است. آنان تنوع طلبانی خستگی ناپذیرند که در اغلب اوقات در بستر انتخابهای خود با پیش زمینه ذهنی سرشار از دلزدگی و نارضایتی ورود کرده و فکر میکنند باید وضع موجود تغییر کند. آنها در اندک زمانی (برای نمایندگی مجلس ۴ سال) به زودی از نمایندههای فعلی که ۴ سال قبل رأی بالایی به آنها داده بودند خسته شده و پشیمان میشوند.