شنبه 1 ارديبهشت 1386-0:0
وضعيت قرمز
و از آنجايي که در ميزان دود و بخار خروجي از قله دماوند افزايش رو به رشدي مشاهده نميشود، به نظر ميرسد که ما در آينده نزديک شاهد فوران آتشفشان از بلندترين قله خاورميانه نخواهيم بود.»
اين آخرين اطلاعات از وضعيت دماوند است که بعدازظهر روز چهارشنبه 29 فروردين از سوي مسئولان ستاد حوادث غير مترقبه استان تهران و همچنين کارشناسان سازمان زمين شناسي کشور در اختيار همشهري قرار گرفت.
اما آيا تغييرات سه ماه گذشته در دماوند آنچنان جدي بود كه به يکباره در کانون توجه محافل خبري قرار گيرد و صحبت از احتمال آتشفشاني اين قله زيبا به ميان آيد؟
مهندس فرهاد انصاري مدير امور زمين شناسي، مهندسي و زيست محيطي سازمان زمينشناسي در پاسخ به اين سئوال چنين ميگويد: «ما از سال 81 به طور ماهيانه تعدادي از چشمههاي آب گرم منطقه را بررسي ميکرديم، از سوي ديگر با استفاده از دستگاه سنجنده اغتشاشات الکترومغناطيسي زمين که در منطقه کلکچال قرار دارد، تغييرات ميدان الکترومغناطيسي زمين را مطالعه ميکنيم.
بنابراين هنگاميکه در هفتم بهمن و دوم اسفند 85 نامههايي از سوي ستاد حوادث غيرمترقبه استان مازندران برپايه گزارش اهالي منطقه درمورد افزايش خروج بخار و گاز از دهانه آتشفشان دماوند دريافت کرديم و همزمان دادههاي موجود از مطالعه چشمهها و ميدان الکترومغناطيسي زمين تغييراتي را نشان دادند، احتمال فعاليت دماوند قوت گرفت و منطقه از سوي کارشناسان سازمان زمين شناسي مورد بررسي و مطالعه دقيق تر قرار گرفت.
ضمن اينکه در همين زمان در دادههاي موجود پژوهشگاه بين المللي زلزله در زمينه فعاليتهاي لرزهاي زمين در منطقه دماوند افزايش محسوسي مشاهده ميشد.»
مهندس محمدجواد بلورچي رئيس گروه زمين شناسي مهندسي سازمان زمين شناسي در ادامه ميافزايد: «به طور معمول از دهانه دماوند در هر دقيقه مقداري بخار و دود خارج ميشود که البته ما نسبت ترکيب آنها را نميدانيم، اما در شرايط عادي اين گاز خروجي به سختي قابل مشاهده است و اگر باد سرعت داشته باشد اصلا به چشم نميآيد.
اما در اين مدت اين گاز افزايش چشمگيري داشت و به صورت پيوسته از دهانه دماوند خارج ميشد و حتي در بعضي عکسهايي گه گرفته ايم رنگ زرد قابل رويت است که ميتواند نشانه خروج گوگرد باشد، ضمن اينکه برخي از مردم منطقه که بهتر از هرکس ديگر اين تغييرات را حس ميکنند، از احساس بوي گوگرد سخن ميگويند.»
البته اين گاز و بو تنها نشانههاي محيطي نبودند که مردم را نگران کردند. در منطقه آب اسک چشمهاي به نام قايبال وجود دارد که به گفته مردم محل قبل از وقوع زمين لرزهها آب آن سياه ميشود.
بلورچي در مورد اين چشمه ميگويد: «ما اين چشمه را مورد مطالعه قرار داده بوديم. سياه شدن رنگ آن پيش از زمين لرزه مربوط به گرم شدن آب در اثر فعاليت لايههاي زمين است که اين گرما سبب ميشود رسوباتي مانند اکسيدگوگرد در آب چشمه حل شوند و رنگ آن را تغيير دهند. اين بار هم اين تغيير رنگ مشاهده ميشد.»
اما تغييراتي که به ديد مردم منطقه نيامدهاند را متخصصان سازمان زمين شناسي و همچنين کارشناسان مرکز ژئوفيزيک دانشگاه تهران بهتر از هرکس ديگر درک کرده اند: «در ميزان عناصر موجود در آب چشمهها و همچنين خصوصيات فيزيکي و شيميايي آنها مانند PH تغييراتي مشاهده ميشد.
همچنين دماي آب چشمه لاريجان که در حالت عادي حدود 62 درجه است به 65 درجه سانتي گراد رسيده بود که اين افزايش دما در نوع خود عدد قابل ملاحظهاي به شمار ميرود. از سوي ديگر شبکه لرزهنگاري دانشگاه تهران افزايش قابل ملاحظهاي در فعاليت لرزهاي منطقه نشان ميداد.»
اگرچه پيش از اين هم هر چند سال يكبار دماوند نشانههاي نگرانكنندهاي از خود بروز ميداد اما به گفته مردم محلي و كارشناسان، اين نشانهها، اين بار جديتر از هميشه بودند.
مجموع اين عوامل ميتوانست زنگ خطري به نشانه آغاز فعاليت آتشفشان خفته دماوند باشد مشروط برآنکه بروز اين نشانهها ادامه پيدا ميکرد.
مهندس انصاري در اين زمينه ميگويد: «اگر ميزان و غلظت گاز خروجي افزايش مييافت يا به وضوح دود مشاهده ميشد، گرم شدن آب چشمهها و تغيير خواصشان تداوم داشت و يا در تعدادو شدت زمين لرزهها افزايش داشتيم، بايد نگران ميشديم و دنبال راهکار مناسب بوديم.»
اما حالا به نظر ميرسد همه چيز به حالت عادي برگشته است: «تغيير دما و خواص چشمهها از بين رفته و به حالت عادي برگشته اند. به نظر ميرسد که ميزان گاز خروجي از دهانه آتشفشان هم کم کم به حالت قبل برگردد، البته امروز هوا صاف نبوده و کارشناسان مستقر در منطقه موفق به رويت گاز خروجي نشده اند.»
اگر اين علائم مربوط به بيدار شدن اين غول خفته نبوده پس نشانه چيست؟
مهندس بلورچي اين سئوال را اينگونه پاسخ ميدهد: «در سال 68 هم در منطقه دماوند علائمياينچنين البته نه با اين شدت بروز کرده بود. به هرحال ما بايد قبول کنيم که دماوند يک موجود زنده است و هر موجود زندهاي تغيير و تحولاتي دارد.»
هرچند که به نظر ميرسد ماجرا ختم به خير شده است و ديو سپيد هنوز همچنان در خواب ناز است، امااي کاش اين خميازه کشيدنش باعث شود تا ما از خواب بيدار شويم و توصيه مهندس انصاري را جديتر تلقي کنيم: «ممکن است اين نشانهها در آينده نزديک منجر به بروز آتشفشان نشود، اما رخداد اين حوادث به ما يادآوري ميکند که بايد آتشفشانهاي موجود در کشور را جدي گرفت و با مطالعه و بررسي عادتها و فعاليتهاي آتشفشاني قلههاي موجود در کشور، اجازه ندهيم کار به جايي برسد که در مقابل آنها غافلگير شويم.
مسلما مطالعه دقيق و بررسي رفتار يک آتشفشان و شناخت دقيق عادات آن به ما کمک خواهد کرد در صورت بروز يک تغيير غير عادي به سرعت متوجه آن شويم و براي برخورد با آن پديده از آمادگي لازم بهره مند شويم.»(hamshahri)