جمعه 29 تير 1386-0:0
تحقير شدگان
بررسي وضعيت كارگران مزارع كشاورزي-زهرا بادلي
دركنار كشاورزان افرادي هستند كه پا به پاي آنهاتلاش مي كنند و زحمت ميكشند تا از اين راه بتوانند رزق و روزي حلال بدست آورند و در اقتصادي خانواده خود تاثير گذار باشند اما اين كارگران در حين كار كردن با مشكلات اقتصادي و روحي و رواني زيادي روبرو مي شوند؛ كه پارهاي از مشكلات آنها از زبانشان شنيدني تر است.
بيشتر كارگران زمين هاي كشاورزي از دستمزد پايين خود گلهمند هستند و ميگويند در روز 8 ساعت كامل كار ميكنند اما روزانه حداكثر 3000 تا 3500 تومان دستمزد ميگيرند و از طرف هيچ كس حمايت نميشوند و در سال وقتي كه ميبينند دستمزدشان افزايش نيافته اما تورم بالا رفته و قيمت اجناس گران شده است اين كارگران اعتصاب ميكنند و سركار نميروند ووقتي كشاورزان ميبينند كه كارگران حاضر نيستند با مبلغ پايين برايشان كار كنند حدود 15 درصد دستمزد كارگران را افزايش مي دهند، اما اين كارگران بازهم راضي به نظر نمي آيند ولي مجبور هستند كه با درآمد پايين به كار خود ادامه دهند.
خانمي 38 ساله است كه ميگويند علاوه بر دستمزد پايين كارگران يكي از مشكلات اساسي آنها برخورد با كشاورزان و غر زدن آنها به كارگران است كه باعث مشكلات روحي و رواني آنها مي شود بعضي از كشاورزان حاضر نيستند از كارگران بابت كار انجام شده تشكر كنند، اين كشاورزان فكر مي كنند به جاي كارگر برده آورده اند و سعي مي كنند تا آخرين دقايق ساعت كاري كارگر از آنها كار بكشند و اجازه استراحت به آنها ندهند، اما از برخورد كشاورزان اين كارگران هم ياد مي گيرند كه با آنها چگونه برخورد كنند حتي بعضي از اين كارگران كار را نيمه تمام رها مي كنند و اجازه نمي دهند كه تحقير شوند اما كارگراني هستند كه مجبورند با اين شرايط كنار مي آيند و به كار خود ادامه مي دهند اما بعد از دريافت دستمزد خود بايد دستمزدشان را براي ترميم اعصاب و روان خود هزينه كنند.
اسم او فاطمه است به نظر مي آيد 40 سال به بالا سن دارد ميگويد شوهرش معتاد است و بايد براي تامين مخارج خانوادهاش كار كند وي به صورت روزمزد در زمينهاي كشاورزي كار ميكند.
وي ادامه ميدهد: بعد از اينكه كار كشاورزان به پايان ميرسد بعضي از كشاورزان دستمزد كارگران را پرداخت ميكنند اما بعضي از آنها سعي ميكنند كارگران را براي دريافت دستمزدشان سرگردان و معطل كنند و از اين كار خود لذت ببرند و با گذشت چند روز و يا حتي با گذشت يكي دو ماه بعد دستمزدكارگران را پرداخت كنند.
جمعي از زنان نشا كار ميگويند نشا كاري سخت ترين كار در بخش كشاورزي است كه كشاورزان تقريبا دستمزد بيشتري به كارگران مي دهند اما دستمزد كه به ما نشاء كاران مي دهند راضي كننده نيست چون بايد 8 ساعت را در آب باشيم.
و بعد از نشا كاري به علت رطوبت بالا دست و پا درد مي گيريم و بايد هزينههاي زيادي را براي درمان دست و پاي خود خرج كنيم كه ممكن است براي مدتي دردش ساكت شود اما هنوز به ميانسالي نرسيده نشاكاران را مي بينيم كه به خاطر دست و پا درد شديد كاركردن از عهده آنها خارج مي شود.
وي ادامه داد: دولت بايد از كارگراني كه در زمينهاي كشاورزي كار مي كنند حمايت كند و آنها را بيمه كند تا بتوانند همانند كارگران و يا كارمندان دولتي در سن پيري حقوق داشته باشند و محتاج به كمك افراد ديگر نباشند.
اما يكي از كارگران اين بخش مي گويد ملت ايران اصلا به هيچ نوع كارگري و در هر بخش احترام نمي گذارند حتي اگر تجربه كار داشته باشند و براي خود در رشتهاي خاص استاد باشند باز هم از ديد چنين افرادي يك كارگر معمولي به حساب مي آيد و وقتي بيشتر مردم كارگر را همانند يك كلفت در جامعه نگاه مي كنند آن كارگر حتي اگر استاد هم باشد از ديد چنين افرادي شخصيت وي دليل و كوچك است، ما در بخش كشاورزي كارگراني را داريم كه حتي تجربه آنها از بعضي مهندسين متخصص هم بالاتر است اما بخاطر اينكه تحصيلات دانشگاهي آن رشته را ندارد كسي براي نظرات وي ارزش قائل نمي شود.
محمد يكي از كشاورزان است كه خود براي كشاورزان ديگر هم كار مي كند و مي گويد كشاورزان اگر با كارگر بدرفتار مي كنند دليل نمي شود كه گفت از كار آنها راضي نيست چون كشاورز وقتي مي بيند كه بايد براي محصولات خود هزينه داشت كاشت و برداشت بپردازد و ممكن است اين محصولات به قيمت پايين به فروش برسد و يا فصل برداشت، محصول خوبي عايدش نشود ناراحت به نظر مي رسد و كارگر از برخورد كشاورزان ناراحت مي شوند.
بعضي از كارگران مي گويند كشاورزان هنگام برداشت محصولاتشان كه كارگران به آنها در برداشت كمك مي كنند به اندازه مصرف چند روزشان محصولاتي مثل گوجه، سيب زميني، سبزيجات و ... ميدهند.
اما بعضي از كشاورزان همين روزي كارگران را هم قطع كردهاند و ميگويند كار ميكنيد پولش را ميگيريد پس حق بردن هيچ يك از محصولات را نداريد و كارگران از برخورد چنين كشاورزاني ناراحت ميشوند و فكر مي كنند حكم يك گدا را دارند كه دستشان را به سوي اين كشاورزان دادهاند؛ اما كشاورزان بايد بدانند كه كارگران گدا نيستند و اگر مي خواستند گدايي كنند لازم نبود در گرما و سرما كار كنند و خود رزق و روزي و مايحتاجشان را تامين كنند درخانههايشان مي نشستند و از طرف مردم و كميته امداد به آنها كمك مي شد. اما متاسفانه فرهنگ اين كشاورزان به آنها اجازه نمي دهد كه بيشتر به اين موضوع فكر كنند .
اما بعضي ديگر از كارگران مي گويند ما مشكل خاصي با كشاورزان نداريم اما از بين ما كارگران سركارگران بيشترين سود را مي برند چون خودشان كار نمي كنند و فقط كارگر براي كشاورزان مي فرستند و به ازاي هر نفر كارگر از كشاورزان 300 تا 400 تومان دريافت مي كند اما دستمزد كارگران از سركارگران كمتر است كارگران زحمت مي كشند و كار مي كنند اما سركارگر درخانه استراحت مي كند و دو سه برابر كارگرانش حقوق مي گيرد كجاي اين كار انصاف است.
يكي ديگر از كارگران خانم در بخش كشاورزي مي گويد در زمينهاي كشاورزي اگر مرد و زن هر دو يك كار مشترك را انجام دهند در يك ساعت از حق و حقوق و مزاياي يكساني برخوردار نيستند و به مردان برابر زنان دستمزد نمي دهند و مي گويند آنها مرد هستند و نون آور خانه و بايد از زنان دستمزد بيشتري دريافت كنند در صورتي كه همانطور كه در جامعه روستايي مشاهده مي كنيم زناني كه در زمينهاي كشاورزي كار مي كنند خود سرپرستي يك خانواده را برعهده دارند و با مشكلات اقتصادي درخانه دست و پنجه نرم مي كنند.
يكي ديگر از كارگران مي گويد: كارگران بخش كشاورزي در هر مرحله بايد با يكديگر وحدت داشته باشند و از بين خود چند نفر را به عنوان شورا كارگران انتخاب كنند تا از طريق اين شوراها به مشكلاتشان رسيدگي نمايند و بتوانند حقشان را از كشاورزان بگيرند و حتي در مورد نرخ دستمزدهايشان با كشاورزان صحبت كنند تا به توافق برسند در غير اين صورت ما كارگران هميشه با مشكل روبرو خواهيم بود و هر روز به مشكلاتمان اضافه خواهد شد.
زينت 50 ساله مي گويد كشاورزاني را مي شناسم كه بخاطر بالا بردن دستمزد كشاورزان به راحتي به اين كشاورزان بي احترامي مي كنند و مي گويند اگر دستمزد كارگران را افزايش هم ندهيم اين كارگران مجبور هستند براي تامين مايحتاج خود دركنار كشاورزان مشغول به كار باشند اين كارگران ارزش كارگران را درك نمي كنند و سخن پيامبر را نشنيدهاند كه فرموده است «من بردستهاي پنبه زده كارگران بوسه مي زنم»
اسم او محمد رضاست به ممد معروف است.
از 8 سالگي مجبور بود در زمينهاي كشاورزي و كورههاي آجرپزي كار كند و در حال حاضر هم تمام وقتش را مشغول كار در زمينهاي كشاورزي است وي مي گويد 23 ساله است اما دچار بيماريهاي مفصلي وتنفسي شده است قبلا مجبور بودم براي تامين نيازهاي اوليه خود كار كنم اما امروز مجبور هستم براي تامين داروها و درمان بيماريم كار كنم.
امروزشاهد كشاورزاني هستيم كه بي رحمي در خون آنها موج مي زند هنوز يادم هست كه پارسال ساعتهاي شرع كار از نظر تنفسي مشكل داشتم و صاحب ملك (كشاورز) مجبور شد مرا به بيمارستان ببرد اما وقتي دكتر مرا مرخص كرد كشاورز رو به من كرد و گفت « امروز مي آيي سركار يا نه؟» مشكل تنفسي من جدي بود گفتم امروز مي خواهم استراحت كنم كشاورز در جواب من گفت اشكالي ندارد اما بايد دو روز براي من بدون دستمزد كار بكني تا امروز جبران شود.
اما خيلي جالب است بيشتر كشاورزان حرف هاي كارگران را قبول ندارند و مي گويند كارگران دروغ مي گويند چون از حق و حقوق بالايي برخوردار هستند و حتي بعضي از آنها آرزو دارند كه كاش آنها هم به جاي شغل كشاورزي كارگري مي كردند تا در سال درآمد بيشتري داشته باشند آنها كارگران را در كار كشاورزي ارباب خود مي دانند و مي گويند هر دستوري كه اين اربابان براي ما كشاورزان صادر كنند بايد اجرا شود در غير اين صورت ضربه سختي به ما كشاورزان وارد مي شود.(golshanemehr)