دوشنبه 18 فروردين 1399-23:1
نقد کارگردان و تدوینگر تلویزیون مازندران به پایتخت6پایتخت باخته، بد هم باخته!
خلاصه پایتخت6: لوکیشن ها تکراری و ثابت، سکانسها پر از گفتگو و تخت که قصه را پیش نمیبرد و بدون طنازی، غیب شدن ناگهانی برخی بازیگران مانند تقی و رحمت از اواسط مجموعه، بدآموزی های متعدد برای تماشاگر کم سن وسال، شکسنهای پیاپی خط فرضی و گاف های عجیب و غریب تصویربردار، منشیصحنه و تدوینگر و آببندی فراوان.
مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، فرحبخش فرهيدنيا، کارگردان و تدوینگر صداوسیمای مازندران: آنقدر به یاد ماندنی شده که کمتر کسی (شايد) نشينده باشد نامش را! از عدد یک به شش رسیده. نامش پایتخت است.
در نوروز امسال پایتخت 6 را بسیاری از ایرانیان تماشا کردند، مانند آن 5 فصل دیگر. به عنوان کسی که با رسانه کمی دست و پنجه نرم کرده ميخواهم چند نکته را بگويم:
پايتخت تنها سریالی بود که من با تمام وجود آن را می دیدم و لذت میبردم. چرا که برایم آشنا و صمیمی بود و از بازی زیبای دوستان شهرستانی خودم لذت می بردم که در برابر پایتخت نشینان و پایتخت سازان عرض اندام می کردند و چیزی کمتر از بازیگران نام آشنا نداشتند.
اما چه بر سر پايتخت6 آمد؟ این سئوالي ست که نه فقط برای من، بلکه شاید برای خیلی از تماشاگرانش پیش آمده باشد.
در پايتخت6 باید به دنبال چه چیزی ميگشتيم؟ چه بلایی بر سر نخ تسبیح داستان آن آمده بود؟
آیا سازندگان پايتخت6 مانند لژیونرهای فوتبالی شده اند که دیگر انگیزه ای برای تلاش بالاتر ندارند؟
آیا به خاطر درگذشت نویسندهی آن -خشایار الوند- دیگر گروه ایده ای جذاب برای ادامه ی ماجرا نداشته است؟
بهانه برای توجیه بدساختن این فصل زیاد است. شاید اصلاً شیوع کوويد 19 دست گروه تولید را بست؟!
می دانیم تصمیمگیرندگان هميشه دقیقهی نودي هستند و مثلاً سریالی که باید برای نوروز آماده شود، بهمن ماه شرايطش را فراهم می سازند و در اکثر اوقات، کیفیت فدای زمان می شود. اما پایتخت کلی حامی مالی و برآورد مالی بسیار بالایی دارد که هیچ گونه اهمال و کم کاری را توجیه نمی کند.
خلاصه پایتخت6 این است: لوکیشن ها تکراری و ثابت، سکانسها پر از گفتگو و تخت که قصه را پیش نمی برد و بدون طنازی، غیب شدن ناگهانی برخی بازیگران مانند تقی و رحمت از اواسط مجموعه، بدآموزی های متعدد برای تماشاگر کم سن وسال، شکسنهای پیاپی خط فرضی و گاف های عجیب و غریب تصویربردار، منشیصحنه و تدوینگر و آببندی فراوان.
بازیگر نقش بهبود پايتخت 3 بعد از کلی حواشی و ماجرا بر سر آمدن یا نیامدنش به ادامه پايتخت، هیچ تاثیری در پیشبرد داستان نداشت. بازی زیبا و بهیاد ماندنی مهران احمدی در نقش بهبود پايتخت3 کجا و نقش خنثی و بی مزه بهبود در این فصل کجا؟!
بازی زیبای بهرام افشاری در نقش بهتاش در پايتخت5 چه بر سرش آمد که در پايتخت6 این همه آزاردهنده شد و مخاطب را پس می زد؟
ارسطو چه بلائی برسرش آمد که در پايتخت6 تبدیل به یک آدم ناراست و خلافکار شده و نتوانست خنده و نشاط برای بیننده خلق کند؟
در پایتخت 6 از پلانهای هوایی بیرویه استفاده و این میان موسیقی بسیار زیبای کار هم حیف و میل شد.
فصل6، فصل مونتاژیهای بسیار زیاد بود که انگار به سفارش تهيه کننده تنها برای پر کردن تایم اجرا شد.
گویا همهی اینها به گونه ای تنظيم شده بود که ما تنها کاراکتر نقی را پر رنگتر ببینیم و با او همذات پنداری بیشتری بکنیم و از کاراکتر های دیگر به مانند گذشته لذت نبریم.گویا نقی در یک کفهی ترازو و دیگر شخصیت ها همگی در کفه ی دیگر قرار داشتند.
به دلیل نبود مجموعه های درست و حسابی در تلویزیون، مردم به همین پایتخت ضعیف، اکتفا کرده اند. به باور من این فصل از پایتخت نان گذشته اش را خورد و بر فرض اگر این فصل یک بود، به هیچ وجه در یادها نمی ماند.
تا پیش از این برخلاف نظر عدهای، من در پایتخت، توهینی به جامعه مازندران ندیدم، اما در فصل ششم، نه فقط به مازنیها، به شعور کل مخاطبان پايتخت در هر کجای ایران توهین کردند، چرا که سریالی با این سابقه و این بودجه ی میلیاردی، فاقد قصه جذاب و انسجام لازم بود. انگار فقط آمده بودند چیزی بسازند، پولی بگیرند و بروند. این ها فکر می کنند زیر برند پایتخت، اگر مثلاً یک استکان چایی هم بخورند -چون پایتخت است- مردم می خندند و لذت می برند!
اگر قرار است این گونه سریال ضعیف و باری به هرجهت، تحویل مخاطب دهند، تعطیلش کنند بهتر است؛ «پایتخت باخته، بد هم باخته!»