سه شنبه 21 مرداد 1399-23:58

مقاله‌ای از دکتر محمودشارع پور

دریای کاسپین، بیم‌ها و امیدها

نام دریای خزر برای بسیاری از ما در ایران یا تداعی کننده ماهی دریا است و یا شنا در فصل تابستان.این در حالیست که منطقه کاسپین از اهمیت اقتصادی و زیست محیطی بسیار بالایی در عرصه جهانی برخوردار است.


 مازندنومه؛ سرویس محیط زیست و گردشگری، دکتر محمود شارع پور، عضو هیات علمی دانشگاه مازندران

مقدمه:

دریای خزر یا کاسپین یا دریای مازندران پهنه‌ای آبی است که پنج کشور ساحلی آن عبارتند از: روسیه، آذربایجان، ایران، ترکمنستان و قزاقستان. دریای کاسپین که بزرگترین دریاچه جهان است طول آن حدود ۱۲۰۰ کیلومتر و عرض آن بین 200 تا 400 کیلومتر است. خط ساحلی این دریا حدود ۷ هزار کیلومتر و مساحت آن حدود 380 هزار کیلومترمربع (یک و نیم برابر خلیج فارس) است. از لحاظ جمعیتی، بیش از 15 میلیون نفر در سواحل دریای کاسپین زندگی می کنند و از سال 2000 میلادی رشد جمعیت زیادی در اطراف دریای کاسپین رخ داده است و این روند در آینده هم ادامه خواهد داشت. ولی جمعیت در اطراف این دریا دارای توزیع ناموزونی است به طوری که بیشتر جمعیت در غرب و در جنوب کاسپین تمرکز یافته اند (یعنی در آذربایجان و در ایران).

تا چند دهه قبل، کمتر کسی در دنیا اطلاعاتی در مورد دریای کاسپین و منطقه اطراف آن داشت. از لحاظ تجارت جهانی و انرژی، این منطقه اهمیت زیادی نداشت. فقط یک ویژگی جغرافیایی این منطقه شناخته شده بود: اینکه بزرگترین دریاچه جهان است. ولی با سقوط شوروی و پیدایش دولت های تازه استقلال یافته در کنار روسیه و ایران، ماهیت روابط کشورهای این منطقه دچار تغییرات مهمی شد. چونکه این دریا از هژمونی شوروی خارج شد. بدین ترتیب درهای این منطقه بر جهان بیرونی باز شد. با سقوط شوروی، منابع نفت و گاز کاسپین سبب اهمیت یافتن این منطقه در صحنه بین الملل شد.  

بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای در راستای امنیت انرژی، بدنبال این بودند که دسترسی خود به انرژی هیدروکربنی را متنوع سازند و وابستگی خود به کشورهای خاورمیانه و سازمان اوپک را کاهش دهند. برآورد شده که حدود 10 درصد ذخایر نفت و گاز جهان در دریای کاسپین قرار دارد. میتوان گفت پس از خلیج فارس، منطقه کاسپین دومین کانون انرژی جهان است یعنی وجود میادین فراوان نفت و گاز در دریای کاسپین.  

در واقع بی ثباتی سیاسی در منطقه خاورمیانه سبب شده تا نفت و گاز کاسپین هم برای غرب و هم برای شرق بسیار مهم شود. ولی ویژگی مهم این منطقه این است که هیچ دسترسی مستقیمی به بازارهای جهانی ندارد لذا صادرات نفت و گاز آن کار دشواری است. در طی چند دهه گذشته شاهد همکاری ها و رقابت های زیادی در زمینه انرژی در این منطقه بوده ایم. در حال حاضر خطوط لوله فراوانی در منطقه وجود دارد که حامل میلیونها تن نفت خام و میلیونها مترمکعب گاز طبیعی هستند که به دو سمت شرق و غرب کشیده شده اند.

بسیاری از کشورها (از اروپای غربی تا دیوار بزرگ چین) وابسته به این نفت و گاز هستند. فراموش نکنیم که اتحادیه اروپا بزرگترین وارد کننده انرژی در جهان است.

دلیل عمده ای که سبب شده تا منطقه کاسپین در کانون توجه ژئوپلتیک جهانی قرار گیرد همانا منابع هیدروکربنی آن است. ولی دلایل دیگری هم دارد از جمله موقعیت جغرافیایی استراتژیک آن بین شرق و غرب. بعلاوه دریای کاسپین در چهارراه بین آسیای مرکزی و شرق قرار گرفته است لذا دارای پتانسیل های حمل و نقلی بسیار بالایی است و نقش پلی را بین آسیا و اروپا ایفا می کند. پس دو ویژگی مهم ژئوپولتیک دریای کاسپین عبارتند از: موقعیت جغرافیایی استراتژیک و منابع عظیم و دست نخورده هیدروکربونی. به همین دو دلیل از سال 1991 میلادی منطقه کاسپین بشدت مورد توجه کشورهای مختلف قرار گرفته است.

دو موضوع مهم در باره کاسپین:

الف- انرژی

در مذاکرات طولانی مربوط اگر‌چه پنج کشور ساحلی کاسپین در برخی موارد با هم توافق کرده اند، اما مهمترین بحث که همان میزان و سهم بهره‌برداری کشورها از منابع زیر بستر است هنوز توافق نهایی حاصل نشده است. سوالات مهمی در این زمینه مطرح است مثلا چرا این کشورها قادر به توافق در مورد سهم خود نیستند؟ ریشه این عدم توافق در کجاست؟ پیامد وضع موجود چه می تواند باشد؟ چرا این همه بازیگر فرامنطقه ای وارد بازی شطرنج کاسپین شده اند؟ رقابت شدیدی در مورد منابع هیدروکربونی این منطقه بین کشورهای مختلف وجود دارد. همین سبب شده تا تحلیل گران بین المللی از شرایط این منطقه تحت عنوان: بازی بزرگ جدید (New Great Game) یاد کنند.

این مفهوم یادآور رقابت بزرگی است که در قرن نوزدهم بین روسیه و بریتانیا در مورد سلطه بر آسیا وجود داشت. البته تفاوت شرایط جدید با بازی بزرگ قرن نوزده در این است که در این بازی جدید تعداد بازیگران بیشتر شده است.

مهمترین بازیگران بیرونی که علاقه مند به منطقه کاسپین هستند عبارتند از: ترکیه، چین، امریکا، و اتحادیه اروپا.  

با سقوط شوروی شکاف بزرگی در منطقه پدید آمد. ترکیه و چین از ابتدا علاقه زیادی برای پر کردن این شکاف داشتند. این ترکیه بود که در جنوب قفقاز شکاف ها را پر کرد (یعنی منطقه آذربایجان و گرجستان) و چین نیز همین نقش را در آسیای  مرکزی توانست ایفا کند (در کشورهایی نظیر قزاقستان، ترکمنستان، تاجیکستان، ازبکستان، و قرقیزستان).

بدین ترتیب می توان گفت که غرب کاسپین را ترکیه گرفته و شرق کاسپین را چین.  

چین در طی سال های اخیر دارای رشد اقتصادی پایدار بوده است لذا نیاز این کشور به انرژی دائماً رو به افزایش بوده است.

امروز چین بعد از امریکا، دومین مصرف کننده بزرگ نفت در جهان است و بزرگترین مصرف کننده انرژی جهان محسوب میشود. چین قبلا بخش عمده نیازهای نفت و گازی خود را از کشورهای حوزه خلیج فارس تامین می کرد ولی اکنون بیشتر متمایل به کشورهای آسیای مرکزی و بخصوص کشورهای منطقه شرقی کاسپین شده است. برخی دلایل این تغییر رویه چین عبارتند از:

-نزدیکی جغرافیایی چین به این کشورها، ترانزیت زمینی منابع را ایمن می سازد (در مقایسه با واردات از منطقه خلیج فارس)، و
-رهایی چین از وابستگی شدید به منطقه بی ثبات خلیج فارس.

ورود چین به عرصه دریای کاسپین، آرام ولی دائمی و پرسود بوده است. مهمترین ویژگی دیپلماسی چین در کاسپین، استراتژی نفت در مقابل وام بوده است یعنی بانک های چینی وام های خوبی به کشورهای منطقه کاسپین داده اند تا با این وام ها زیرساخت های انرژی ساخته شود (وام های بلند مدت با نرخ بهره پایین). با این استراتژی، چین همکاری بلندمدت در زمینه انرژی را تضمین کرده است.

اغلب کشورهای منطقه کاسپین ترجیح داده اند تا با چین همکاری کنند تا با روسیه. مزایای همکاری با چین شامل سرمایه گذاری های سنگین در کوتاه مدت و حمایت سیاسی از شرکای خود بخصوص به عنوان یکی از اعضای اصلی شورای امنیت سازمان ملل بوده است. در حال حاضر میزان مبادلات تجاری چین با هر یک از کشورهای منطقه کاسپین به مراتب بیشتر از روسیه است.

در این زمینه میتوان به پروژه جاده ابریشم اشاره کرد یعنی تلاش برای برقراری ارتباطات زمینی بین کشورهای منطقه و چین. با این پروژه جاده ابریشم چین دنبال دو هدف مهم است: تثبیت انتقال انرژی کاسپین به چین و ایجاد کریدور زمینی برای صادرات چین به اروپا. برای همین چین بشدت دنبال پروژه احداث راه آهنی است که از چین شروع شده و پس از عبور از آسیای مرکزی و منطقه کاسپین به اروپای غربی خواهد رسید. این مسیر مبتنی بر همان مسیر سنتی جاده ابریشم است.  

ب- محیط زیست:

آلودگی زیست محیطی یکی دیگر از موضوعات فراملی است که مستلزم کنش مشترک و هماهنگی بین کشورهای حوزه کاسپین است. برخی از دغدغه های زیست محیطی در منطقه کاسپین عبارتند از:

-استخراج بیش از حد منابع انرژی: یکی از منابع اصلی آلودگی کاسپین همین منابع هیدروکربنی است. اکتشاف و استخراج نفت و گاز در داخل دریا، ساخت سکوهای نفتی، ساخت لوله ها در عمق دریا، حمل و نقل این منابع هیدروکربنی با نفت کش ها، همگی خواسته و ناخواسته سبب آلودگی دریا میشوند. از آنجائيكه حركت آب در درياي کاسپین، از شمال غربی به سوي جنوب شرقی است، آلودگي‌هايي كه آذربايجان در اين سال‌ها در سواحل درياي کاسپین به وجود آورده عمدتاً به سمت ايران هدايت شده است. به عنوان یک آب بسته، بازسازی اکوسیستم کاسپین کار بسیار دشواری خواهد بود و زمان و تلاش بیشتری برای حل مشکلات زیست محیطی نیاز دارد.

-رودخانه های آلوده: آلودگی دریای کاسپین فقط ناشی از استخراج نفت در ساحل و یا در دریا نیست. رودخانه هایی که به دریای کاسپین سرازیر میشوند یکی دیگر از منابع آلودگی دریای کاسپین هستند.

-آلاینده های صنعتی و کشاورزی، و فاضلاب های ناشی از شهرها و سکونت گاه های ساحلی: اگرچه میتوان گفت که امروزه استخراج هیدروکربون ها عامل اصلی آلودگی کاسپین است ولی نباید از سایر منابع آلاینده غفلت نمود نظیر: فعالیت های صنعتی، رفتارهای ناصحیح زراعی و سرمایه گذاری های بخش توریسم، همگی در دو دهه اخیر تاثیر منفی بر اکوسیستم کاسپین داشته اند.

-در مورد صنعت نیز می توان گفت که در حاشیه برخی از رودخانه های کاسپین مجموعه های صنعتی بزرگی احداث شده است. حدود 45 درصد صنعت روسیه و حدود 50 درصد تولیدات کشاورزی این کشور در حوضه آبخیز ولگا قرار دارد. این رود ولگا آلودگی ها را از فواصل دوردست با خود به کاسپین منتقل می کند. رود ارس هم تقریباً همین وضعیت را دارد.

-یکی دیگر از منابع آلودگی دریای کاسپین همانا سیستم کشاورزی و استفاده از سم و کود در مزارع است.  بزرگترین تهدید مربوط به سموم و فلزات سنگین موجود در این اراضی کشاورزی است.

-نگرانی دیگر مربوط به برخی تاسیسات توریستی در برخی سواحل کاسپین است که در طی بیست سال گذشته پدیدار شده اند.  

-یکی دیگر از تهدیدات زیست محیطی کاسپین صیادی بیش از حد (over-fishing) است. یکی از مهمترین گونه های دریایی در کاسپین، ماهی خاویاری است. اغلب محققان معتقدند که بعد از سقوط شوروی وضعیت ا ماهیان خاوری وخیم شد. بر اساس تقسیم بندی هایی که اتحادیه محافظت از طبیعت در مورد گونه های جانوری دارد، آخرین مرحله،انقراض است و مرحله ماقبل آن، گونه های شدیداً در مخاطره است که ماهیان خاویاری در این ردیف قرار دارند.

-مشکل دیگر در این زمینه نابودی فک خزری است. شکار بی رویه فک خزری بخاطر پوست و روغن آن سبب نابودی بیش از 90 درصد این گونه شده است. در سال های اخیر گرم شدن کاسپین سبب کاهش میزان یخ زمستانی شده که این فک برای تولید مثل بشدت به آن نیاز دارد.  

-نگرانی دیگر مربوط به تغییرات اقلیمی است یعنی افزایش دمای زمین در اثر گازهای گلخانه ای. تغییرات اقلیمی یک مشکل جهانی است که حل آن مستلزم همکاری بین تمام کشورها و بخصوص کشورهای آلوده کننده است. به همین خاطر حل آن هم راحت نیست چون مساله سواری مجانی وجود دارد. تاثیرات این تغییرات اقلیمی می تواند در دریای کاسپین به شکل های مختلفی باشد مثل: افزایش دمای آب، نوسانات سطح آب و جاری شدن سیل.  

سخن پایانی:

وجود پنج کشور مستقل که هر یک دارای اهداف و دستورکار متفاوتی در زمینه موضوعات جهانی و سیاست های منطقه کاسپین هستند سبب شده تا به توافق رسیدن در مورد مسائل مختلف این حوضه آبی کار دشواری باشد. 

هم اکنون در منطقه کاسپین با شطرنج پیچیده ای مواجه هستیم که هر گونه بازی روی این صفحه شطرنج مستلزم برخورداری از دانش و بینش قوی در مورد ابعاد مختلف دریای کاسپین است.

نام دریای خزر برای بسیاری از ما در ایران یا تداعی کننده ماهی دریا است و یا شنا در فصل تابستان.این در حالیست که منطقه کاسپین از اهمیت اقتصادی و زیست محیطی بسیار بالایی در عرصه جهانی برخوردار است.

با وجود تمام این اهمیت های سیاسی و اقتصادی و زیست محیطی ولی مطالعات بسیار اندکی در محافل آکادمیک ایران در مورد دریای کاسپین صورت گرفته است. این در حالی است که در بسیاری از دانشگاه های دنیا، منطقه کاسپین در کانون توجه قرار دارد مثلا دانشگاه زوریخ در سوئیس از سال 1998 میلادی موسسه بین المللی مطالعات کاسپین را پایه ریزی کرده است. به علاوه این غفلت نسبی در حوزه سمن ها نیز دیده می شود. علی‌رغم رشد فعالیت های سمن های زیست محیطی در ایران ولی توجه اندکی به این دریا و مسائل آن حتی از سوی سمن ها صورت گرفته است. شاید اکنون وقت آن رسیده که به این غفلت پایان داد.