دوشنبه 10 دی 1403-15:25

به همت مجله بخارا و علی دهباشی

شب درویشعلی کولاییان برگزار شد

چهارم ی ماه 1403 شب «درویشعلی کولاییان» با همت مجله بخارا( به مدیریت علی دهباشی) در تالار دکتر روح الامینی باغ موزه نگارستان برگزار شد. سه نفر از سخنرانان این مراسم استادان دانشگاه تهران بودند. این برنامه به پاس قدردانی از سال‌ها کوشش کولاییان –پژوهشگر برجسته ساروی- در زمینه تاریخ برگزار شد.


 مازندنومه: هفتصد و نود پنجمین شب از شب‌های بخارا اختصاص یافت به قدردانی از پژوهشگر معاصر اهل ساری، استاد درویشعلی کولائیان. این نشست با حضور و سخنرانی دکتر هوشنگ دولت‌آبادی، روزبه زرین‌کوب، حسن فاضلی نشلی، محمدتقی پوراحمد جکتاجی، گودرز آشتیانی و علی دهباشی در ساعت پنج بعد از ظهر سه‌شنبه چهارم دی‌ماه ۱۴۰۳ در تالار زنده‌یاد محمود روح‌الامینی واقع در باغ‌موزۀ نگارستان تهران برگزار شد.

درویشعلی کولائیان متولد ۱۳۲۷ در ساری است. تحصیلات مهندسی خود را در ایران (دانشگاه صنعتی شریف) و انگلستان (پلی‌تکنیک پورتسموث) با درجۀ فوق‌لیسانس در سال ۱۹۷۵ به پایان رساند.

کولائیان طی دو دهۀ اخیر در مجموع با انتشار هشت کتاب پژوهشهای خود را دربارۀ مازندران باستان ارائه داد: ۱. «ساری و آغاز تمدن برنج در مازندران و گیلان» (اولین کتاب که در سال ۱۳۸۵ توسط نشر شلفین به چاپ رسید) ۲. «مازندرانی و سنسکریت کلاسیک» (نشر چشمه، ۱۳۸۷) ۳. «نگاهی نو به تاریخ مازندران باستان» (نشر گیلکان، ۱۳۹۰) ۴. «کشف مازندران باستان» (نشر گلچینی، ۱۳۹۴) ۵. «مازندرانی و سنسکریت کلاسیک» (چاپ دوم با افزوده‌ها توسط نشر گیلکان، ۱۳۹۶) ۶. «برآمدن کلیله و دمنه، شاهکار فرهنگی مازندران باستان» (نشر گیلکان، ۱۴۰۰)، ۷. «نگاه تازه به مازندران شاهنامه» (نشر گیلکان، ۱۴۰۱) ۸. «مازندرانِ بنیاد» (نشر گیلکان، ۱۴۰۳).

کولائیان بخشهایی از مردم مازندران را اعقاب مردمی معرفی می‌کند که در دورۀ دولت یونانی بلخ با همکاری شاه وقت اشکانی از شمال هند به مازندران مهاجرت می‌کنند.

زبان رسمی این مردم سنسکریت کلاسیک یا زبانی نزدیک به آن بود. مهمترین یافته‌های کولاییان، پیشینۀ اعتقادی مردم مازندران به آیین بودا و ریشۀ تاریخی اسطوره‌ها در شاهنامه مثل هفتخوان رستم و آموزش خط به تهمورث توسط «دیو»ها و معرفی مازندران به عنوان خاستگاه واقعی «کلیله و دمنه» است. به اعتقاد کولائیان «کلیله» در اصل به زبان کهن مردم تبرستان یا همان مازندران نوشته شد و شهرت مازندران نیز طبق قرائنی که او ارائه می‌دهد زمانی هندوستان بوده است.

علاوه بر مطالعات تاریخی، او سال‌هایی از عمر خود را به ارائۀ خدمات مهندسی مشغول بوده و در طراحی و مشارکت و تأسیس چند واحد صنعتی فعال در مازندران نقشی اساسی ایفا کرده است. آنچه در زیر آمده، سخنرانی مهندس کولاییان در پایان این مراسم است.

                      کاوش‌هایی که ما را به یافته‌ها‌ی‌مان رساند

دو چیز ما مازندرانیان را به گذشته دور تاریخیمان متصل می کند  اول زبان مازندرانی و دوم شالی کاری و دامداری سنتی . علاوه بر اینها عروض شعر کهن و  سنتی مازندران نیز به گذشته دور تعلق دارد و  این جالب توجه است چرا که با عروض شعر سنسکریت کلاسیک پیش از میلاد ، مطابق است . همه این ها و مواردی دیگر،  متاسفانه از نظر پژوهشگران دور ماند . تاریخ زبان مازندرانی و تاریخ کشت و کار برنج  توجه جدی پژوهشگران را هیچ زمان به خود جلب نکرد


زبان مازندرانی را بعضی شاخه یی از زبان پهلوی و یا زیرشاخه یی از زبان فارسی می دانند. عده یی دیگر آن را متفاوت با فارسی و متفاوت با پهلوی قلمداد می کنند . گروه اول ادعای خود را مدلل نساخت گروه دوم به تاریخ این زبان توجهی نکرد.


پرداختن به تاریخ زبان مازندرانی با بر شمردن اصطلاحات در شالیزار آغاز می شود . بذر های رایج از نوع سنتی آن و واژگان مصطلح در شالیزار ،آبرسانی و نحوه کشت و کار از آن جمله اند . نکته اینجاست که منشا اصطلاحات زبانی و هم منشا بذر های سنتی را همه در خطه شمال شبه قاره هند می شود سراغ گرفت . سهولت این کار را فرهنگ های دیجیتال سنسکریت برایمان فراهم نمود .


به گواهی عالمان ذیربط ، کشت و کار برنج در هندوستان به ویژه کناره های رود گنگ سابقه اش به چند هزار سال قبل از میلاد می رسد. رسمیت زبان سنسکریت کلاسیک در همان مناطق ، از هزار سال قبل از میلاد بیشتر است  . ناگفته پیداست علاوه بر دانش کشت و کار برنج که به مازندران رسید ، برنجکاران خود نیز به مازندران کوچیدند حتی دام مورد نیاز یعنی گاو مازندرانی را آنها به موطن جدید خود آورده اند. این گاو از شمال هند  است و امروز یکی از انواع معروف گاو محلی در هندوستان است .

شناسایی منشا گاو مازندرانی ، با مقایسه مورفولوژیک به نتیجه رسید. گزارش یک دامپزشک ایرانی در رساله دکترا از دانشگاه تهران در مورد مشخصه های گاو مازندرانی و گزارش دامپزشکان هندی در باره مشخصه های گاو« پون ور»  این امکان را برایمان فراهم نمود که بگوییم ، گاو مازندرانی همان گاو « پون ور » است .


 کاربرد واژگان سنسکریت و اصطلاحات مربوط به آن فقط در دامداری سنتی و کشت و کار کشاورزی نیست بلکه در زبان مردم مازندران ، در گفتگوها،  اصطلاحات سنسکریت هنوز هم شنیده می شود .مثلاً در نام بردن از وسائل آشپزخانه ، در ضرب المثل هاشان به ویژه از زبان روستاییان این اصطلاحات همیشه دیده وهمیشه شنیده میشود . در دستور زبان مازندرانی گوشه های مشترک با سنسکریت کلاسیک قابل مشاهده است.

به ویژه در ضمائر انعکاسی، در جملات معترضه و نهی و بعضی پسوندها در صرف افعال، این مطلب چشمگیر است  .
بله مازندرانیان امروز در وجهی غالب، اعقاب مردمی برنجکار و دامدارند که از بیرون منطقه و از میان مردمی که سنسکریت زبانشان و دامداری و کشت و کار شالی معاششان بود، بیشتر از دو هزار سال پیش به خطه مازندران آمدند وامروز از اقوام کهن ایرانی محسوب می شوند  .

نکته یی که باقیست دلائل و زمان بندی اتفاقات است. مهمترین اتفاقات تاریخی را بر می شماریم :

1-    سلطه دولت یونانی بلخ  بر منطقه طی قرن های دوم و اول قبل از میلاد که مازندران غربی ترین ناحیه فرمانروایی شان بود .

2-    ظهور دولت اشکانی و فرمانبرداریشان از حکومت یونانی بلخ، بخش مهم ماجراست. اشک پنجم فرهاد اول ماموریت اخراج مردم بومی یعنی مارد ها را بر عهده داشت و جنگ  سخت او با بومیان سه سال طول کشید . دوران سلطنت شاه اشکانی که نامش آورده شد نیمه اول قرن دوم قبل از میلاد است در آن زمان مسلط بودن دولت یونانی بلخ بر منطقه و اخراج بومیان منطقه توسط اشک پنچم، از جمله  روایات  های معتبر تاریخی است  .

3-    روشن است مردمی که جایگزین مارد ها می شوند اسلاف مردم امروز مازندرانند و کشت برنج و شیوه دامداری این مردم  امروز برایمان به یادگار ماند .
 بسیاری از تذکره نویسان نام قومی موسوم به تپور را پیش می کشند که جایگزین مردم آمارد شده اند و  معتقدند اصطلاح تپورستان برساخته از نام تپور و یا تپیر است ؛ قومی که بنا به روایت بعضی از آنان در حوالی مازندران و به روایت بعضی دیگر در مناطقی بسیار دور از مازندران وطن داشته اند .  در روایت تذکره نویسان نا روشن است که علت اخراج مارد ها از منطقه و ترجیح قومی دیگر موسوم به تپور یا تپیر به جای آنان چه بوده است . آنها به اشتباه باوردارند که تپورستان بر اساس نام قوم تپور و یا تپیر به تپورستان داده شد .
 به اعتقاد ما لفظ تپورستان اشاره به آیین و سنت مردمانی است که مهاجرتی وسیع به منطقه داشته اند . در سنسکریت «تپو »اشاره به ریاضت و «تپورازه »اشاره به روی هم انباشتن ریاضت ها است .همه در ارتباط با آیین  و مناسک مردم بودایی است که مردم مهاجر از میان آنان بوده اند. 

تعبیری غیر از این از واژه  تپورستان ، دور از واقعیت به نظر می رسد  .تذکره نویسان در ادعا هایشان هیج رویکردی به زبان و آیین مهاجران و کشت برنج و نوع گاوی که دام اصلی آنان بود نداشته از این  موارد حرفی به میان نمی آورند. آنها آرایی متفاوت داشته از مورخان مختلف مدام نقل قول هایی متناقض به پیش می کشند .

4-    حرف مهمی که باقی مانَد چرایی مهاجرت است  .بر خلاف  وضعیت در ناحیه شرق کشور یونانیان بلخ  که زمین و آب متناسب با تعداد کشتکاران نبود ، در منتهی الیه غرب دولت یونانی بلخ  یعنی  در مازندران زمین و آب و جنگل هنوز دست نخورده بود.  بومیان رانده شده یعنی مردم مارد بر طبق شواهد شالیکار نبوده اند و از دامداری سررشته یی چندان نداشته اند  . این واقعیت مهاجرت را برای تعداد زیادی از مردم  بی آب و زمین موجه میساخت  تا از شرق دولت یونانی بلخ  به غرب آمده  برای سکونت در مازندران اقدام کنند .

5-   بوداییان شمال هند که تحت تعقیب امپراتور وقت هند بوده اند، قبائلی از میان آنان ، به دولت یونانی بلخ پناهنده می شوند. آنها با عبور از مرزهای غربی هند به حکومت بلخ پناهنده می شوند. در آن هنگام بسیاری مردم بلخ ، بودایی بوده آیین بودا در این کشور گرامی داشته می شد  . پناهندگان با پشتیبانی دولت یونانی بلخ  در مازندران یعنی غربی ترین ناحیه کشور، به نیروی شاه وقت اشکانی، اسکان داده شدند در مازندران امروز جالب توجه آثار باقیمانده از آعتقادات مردم بودایی است . در زبان مردم امروز مازندران این آثار به « دین تپه » موسومند.